خبرگزاری شبستان: عرفان واره های هندی از قدیمی ترین جریان های معنویت گرا هستند که از سالیانی دراز حتی پیش از میلاد مسیح (ع) در کشورهای شرقی جهان و در بین مردمان قاره کهن بروز و نفوذ زیادی داشته اند، لذا دنیای استکبار برای پیشبرد اهداف و نفوذ بیشتر خود در بین جوانان دنیا و مخصوصا ایران به این آموزه ها روی آورده اند و با تلفیق این آموزه ها با مبانی جدید فلسفی خویش قصد ایجاد معنویت های نویی در بین جوانان دارند تا با اندیشه های دینی جوانان این کشورها بستیزند، عرفان واره های هندی امروزه نفوذ زیادی در بین جوانان ایرانی پیدا کرده است، برای بررسی دلایل این رخنه و چیستی و راهکارهای مبارزه با این نفوذ گفت و گویی را با حجت الاسلام والمسلمین احمدرضا شیبانی، مدیر مرکز مطالعات راهبردی موسسه ندای فطرت، انجام داده ایم، که شرح آن را می خوانید.
برای نخستین پرسش بفرمایید مهمترین ویژگی عرفان های کاذب چیست؟
مهمترین ویژگی عرفان های کاذب این است که با استفاده از دین علیه آن کار می کنند، از لحاظ سیاسی هم بخواهیم به این فرقه ها نگاه کنیم، در می یابیم آنها یکی از راه های مقابله با پیشرفت جمهوری اسلامی را استفاده از معنویت های کاذب به عنوان استراتژی علیه معنویت شیعی ایرانی که ما ترویج دهنده آن هستیم در پیش گرفته اند.
عرفان های هندی چه خصوصیات و ویژگی هایی دارند؟
عرفان های کاذب شرقی اساس اصلی تمام معنویت های کاذب امروزی است. خیلی از عرفان های کاذب حتی متعلق به کشورهای غربی استادانشان هندی هستند و شاخصه تمام عرفان ها را که نگاه می کنیم به نوعی به عرفان های شرقی بازمی گردند و این شاخصه های عرفان های شرقی با اینکه سنتی هستند متعلق به قبل از میلاد مسیح (ع) است ولی باز امروزه می بینیم عقاید و مبانی ای مانند تناسخ ارواح، شادکامی، شادی درون یا کودک درون دارند که خیلی از این مفاهیم متعلق به زمانی قبل از میلاد مسیح (ع) هستند اما باز در عرفان های جدید وجود دارد.
نادیده گرفتن خداوند در عرفان های شرقی جدید
از شاخصه هایی که در عرفان های شرقی جدید می توان به راحتی دید نادیده گرفتن خدا است، خداوند را از آن مقام تعالی پایین آوردن و به عنوان خدای درونی مطرح کردن، خردستیزی و ضد فلسفه و منطق صحبت کردن است، شریعت ستیزی از دیگر مبانی اعتقادی شان است و آنها معتقدند شریعت با یک رهبرمی آید و با رفتن آن رهبر کاملا از بین می رود، مثال اینکه با رفتن پیغمبر شریعت اسلام هم از بین رفته است، در واقع دعوت به خود و دین گریزی از دیگر شاخصه های عرفان های شرقی است.
دعوت به خود از شاخصه های پیروان این ادیان است که همیشه می گویند ما بهترین و برترین هستیم، ما کهن ترین و بهترین معنویت را داریم و مردم را به مبارزه با ادیان و دین های سنتی دعوت می کنند. آنها دین را به عنوان تفنن و شادی مطرح می کنند.
ضد خانواده حرف زدن هم از دیگر شاخصه ها است همانطور که می بینیم آقای اوشو اصلا مخالف ازدواج است و می گوید مانند یک شتر ماده آزاد زندگی کنید و حتی فرزند دارشدن را با لقاح مصنوعی پیشنهاد می کند.
چه فرقه و دسته هایی از این عرفان های شرقی در ایران فعال هستند؟
"اوشو" یک از این فرقه ها است که بیش از 110 جلد کتاب از این فرقه در ایران به ترجمه و چاپ رسیده است و دیگری فرقه ای با مدیریت "سای بابا" است و "عقاید بودا" و "یوگا" که بیشتر به عنوان ورزش یاد می شود، اما ورزش نیست بلکه یک مکتب هندی است و مبانی معرفتی دارد ، "دالایی لاما"، "وارنا مورتی" و" فرقه "رام الله" نیز از دیگر نمونه های این عرفان ها به شمار می روند.
وجه تمایز عرفان واره های هندی با دیگر معنویت های نوظهور در چیست؟
جنبش های هندی سنتی تر هستند و عقایدشان به بودا و هندوییسم برمی گردد و تاریخ دقیقی از شخصیت های اصلی این آیین ها وجود ندارد که حالا برای شخصیت دقیق آنها یک مقدار نوشته ها و مطالبی وجود دارد ولی باز حرف هایی شبیه با افراد الهی دارند اما ما آنها را به عنوان شخصیت های الهی نمی شناسیم. این عرفان واره ها خیلی قدیمی اند و به همین خاطر پیروان زیادی را در بین مردم دارند و در کتاب هایی داریم که شاید در مواقعی از تاریخ جهان 50 درصد مردم بودایی بوده اند، مردم چین و اکثر شرق آسیا که حالا تعدادشان کم شده است. وجه تمایز دیگر اینکه امروزه فرقه های دیگر برای اینکه خودشان را سنتی جلوه دهند خودشان را به این آیین ها منتصب کردند مانند قانون کارما (عمل و عکس العمل) که بودا را قبول دارند. فرقه" اکنکار" که آمریکایی است می گوید پیروان این فرقه وقتی اساتیدشان را نام می برند، می بینیم که هندی هستند.
این فرقه ها چه پیامدهای منفی ای برای جوانان دارند؟
شما اثرات منفی آنها را وقتی آثار، کتب و گفته هایشان را ببینید به راحتی متوجه می شوید، اینها درست است می خواهند یک راه میان بری برای رسیدن به معنویت پیدا کنند ولی در اصل می بینید می خواهند جوانان را از دین فراری دهند و مردم را ضد خدا کنند و بی خدایی را رواج می دهد و موقعی که ضد خدا حرف می زنند و خداوند را یک عامل درونی می داند این در انسان یک دیدگاه اومانیستی را بوجود می آورند و آنها در بسیاری از آموزه های شان این موضوع را ترویح می دهند که اصلا دنبال خدا نگردید خدا همان عشق شماست، پس دنبال عشق بروید.
راهکارهای مبارزه با این فرقه هارا چگونه ارزیابی می کنید؟
اگر ما راه های گرایش جوانان به این فرقه ها را بدانیم می توانیم راه های مبارزه با این فرق را نیز بهتر درک کرده و تحصیل کینم. ما باید ببینیم نیاز جوانان چیست؟ نیاز مردم امروز خلا معنویت است. پس ما باید معنویت این جوانان را پر کنیم حالا به شیوه های جدید آن معنویت ناب اسلامی را به جوانان بشناسانیم مثل آن چیزی که آقای قرائتی گفتند خیلی ساده تفسیرهای قرآن را کوچکتر کنیم مبانی غنی معنوی مان را که گاهی اوقات با جملات سنگین همراه است را بروزش کنیم و در اختیار جوانان قرار دهیم با فلش کارت ها یا با وسایل کمک آموزشی جدید این کارها را انجام دهیم.
از دیگر علل گرایش جوانان مشکلات روحی روانی است و آنها برای درمان سراغ این فرقه ها می روند اینجاست که مسئولان امر باید آگاه سازی کنند تا جوانان با درک چهره واقعی این عرفان واره ها به سراغ انان نروند . عامل دیگر ضعف معرفت دینی در میان مردم است و دین گریزی در بین جوانان ایجاد می شود.
پایان پیام/
نظر شما