تن دادن سبک زندگی غربی یعنی تن زدن از شریعت اسلامی!

سبک زندگی نظام‌واره و سیستم خاص زندگی است که به یک فرد با هویت خاص اختصاص دارد. این نظام‌واره هندسه کلی رفتار بیرونی و جوارحی است و افراد را از هم متمایز می‌سازد.

به گزارش خبرگزاری شبستان، مفهوم سبک زندگی، ویژگی‌ها، پیامدها و عوامل آن در گفتگو با حجت‌الاسلام والمسلمین محمد عالم‌زاده نوری از پژوهشگران مرکز اخلاق و تربیت اسلامی بررسی شده است.

 

اساساً «سبک زندگی» به چه معناست؟

سبک زندگی نظام‌واره و سیستم خاص زندگی است که به یک فرد (یا خانواده یا جامعه)‌ با هویت خاص اختصاص دارد. این نظام‌واره هندسه کلی رفتار بیرونی و جوارحی است و افراد (یا خانواده‌ها و جوامع)‌ را از هم متمایز می‌سازد.

سبک زندگی را می‌توان مجموعه‌ای کم و بیش جامع و منسجم از عملکردهای روزمره یک فرد دانست که نه فقط نیازهای جاری او را برآورده می‌سازد بلکه روایت خاصی را که وی برای هویت شخصی خویش بر می‌گزیند، در برابر دیگران مجسّم می‌سازد. سبک زندگی کاملا قابل مشاهده یا قابل استنتاج از مشاهده است. اگر بخواهیم رابطه سبک زندگی را با آداب بیان کنیم باید بگوییم هیئت ترکیبی آداب، یعنی رفتارهای ساده و جلوه‌های ظاهری ما وقتی به صورت یکپارچه در نظر گرفته می‌شود سبک زندگی ما را رقم می‌زند. مصرف ما، معاشرت ما، لباس پوشیدن ما، حرف زدن ما، تفریح ما، دکوراسیون منزل ما و... در یک بسته کامل سبک زندگی ما است. این جلوه‌های رفتاری بروز خارجی شخصیت ما در محیط زندگی و نشانی از عقاید، باورها، ارزش‌ها و علاقه‌های ما است و ترکیب آنها ترکیب شخصیت ما را می‌نمایاند.

سبک زندگی شامل نظام ارتباطی، ‌نظام معیشتی، تفریح و شیوه‌های گذران اوقات فراغت، الگوی خرید و مصرف،‌ توجه به مد، جلوه‌های عینی شأن و منزلت، استفاده از محصولات تکنولوژیک، نحوه استفاده از صنایع فرهنگی، نقاط تمرکز علاقه‌مندی در فرهنگ مانند دین، خانواده، میهن، هنر و ورزش،... می‌شود . فهرست رفتارها، نوع چینش آنها، نحوه تخصیص وقت، ضریب‌ها و تاکیدها و... از جمله متغیرهایی هستند که در شکل‌گیری سبک زندگی دخیل‌اند؛ مثلا سبک زندگی ثروتمندان و اشراف؛ سبک زندگی نظامی‌ها و کشاورزها، سبک زندگی آمریکایی، چینی، ایرانی، سبک زندگی متدینان یا حزب اللهی‌ها از لحاظ این متغیرها متفاوت است.

سبک زندگی شکل مدرن گروه‌بندی‌های اجتماعی و منبع هویت انسان است و مانند طبقه یا قومیت به انسان معنی یا حس هویت می‌دهد. مثلا برای فرد مهم است که مانند فلان شخصیت زندگی کند، دیوار خانه‌اش را فلان رنگ کند، یا نوع خاصی تفریح داشته باشد.

اگر امکان دارد ویژگی‌های سبک زندگی را بیان کنید.

برای دریافت بهتر مفهوم سبک زندگی ویژگی‌های آن را بر می‌شماریم:

نخست: سبک زندگی، ترکیبی از صورت (سبک) و معنا (زندگی) است. رفتاری برآمده از باورها و پسندها و مبتنی بر دیدگاهی مصرح و آگاهانه یا غیر مصرح و نیمه خودآگاه در فلسفه حیات است. این که شخص زندگی خاصی را آرزو می‌کند یا زندگی خاصی را به مسخره می‌گیرد و شدیداً نقد می‌کند، می‌گوید «زندگی یعنی این!»، «خوش به حال فلانی!» نشان دهنده نظام ارزشی او است و در انتخاب سبک زندگی بسیار تأثیرگذار است. سبک زندگی را نمی‌توان از باورها و ارزش‌ها بریده دانست. ظواهر زندگی حاصل آن باورها و پسندها است.

دوم: مجموعه عناصر زندگی وقتی به سبک زندگی تبدیل می‌شوند که به نصاب انسجام و همبستگی رسیده و همخوانی و تناسب داشته باشند. ملغمه‌ای از چندین نوع منطق و مدل، سبک زندگی نیست. مثلا نظام ارتباطی باید با نظام معیشتی، نظام اعتقادی، نظام فرهنگی و نظام مصرف تناسب داشته باشد. این تناسب باید مقداری پایدار بماند. انسجام موقتی که تحت تأثیر جوّ اجتماعی به سرعت از بین رود سبک زندگی را پدید نمی‌آورد. مثلاً نوجوانی که هنوز شاکله‌ هویت فکری، فرهنگی، اجتماعی‌اش شکل نگرفته و رفتارهای متنوعی دارد، دارای سبک زندگی نشده است.

سوم: در پدید آمدن سبک زندگی اکثر عناصر، اختیاری است. اگر فردی در یک اردوگاه کار اجباری یا در اسارت و تحت فشار بیرونی، به زیستی تن دهد، سبک زندگی ندارد. سبک زندگی باید انتخاب شود و شخص فعالانه در تعریف و چینش و معماری آن بر اساس نظام اعتقادی و ارزش‌هایش مشارکت داشته باشد. البته رسانه‌ها دائما تصویرهای جدید سبک زندگی را منتشر می‌کنند و ذهن‌ها و دل‌ها را برای انتخاب آن برمی‌انگیزند.

در بیشتر مواقع شماری از افراد در یک نوع سبک زندگی مشترک می‌شوند. گروههای اجتماعی معمولا یک نوع سبک زندگی دارند.

چهارم: سبک زندگی قابل ایجاد و قابل تغییر است؛ زیرا نوعی انتخاب شخصی و آیین فردی است. نوعی طراحی است که می‌توان آن را نقد کرد و می‌توان آن را درانداخت. گرچه شرایط اجتماعی ممکن است تغییر و تحول در سبک زندگی را بسیار دشوار گرداند.

پنجم: جز در دوران کودکی که هنوز شخصیتی شکل نگرفته است، انسان بدون آداب یا سبک زندگی تصور ندارد. در حقیقت هیچ کس بی‌ادب نیست؛ همان گونه که بی‌تربیت، بی‌فرهنگ و بی‌شخصیت نیست؛ زیرا انسان اگر تحت تأدیب صحیح قرار نگیرد بی‌ادب نمی‌شود؛ بد ادب، بد‌تربیت و بدشخصیت می‌شود.

ما اگر در زندگی تعینی را با اراده و اختیار خود انتخاب نکنیم ناخودآگاه در قالب‌های تعین یافته محیط قرار می‌گیریم. بنابراین چه خوب است که آگاهانه و از سر اختیار صورت زندگی خود را تعیین کنیم و اجازه ندهیم شرایط محیطی رنگ شخصیت ما را عوض کند.

 

سبک زندگی چه پیامدهایی دارد؟

سبک زندگی به یک نوع هویت اجتماعی ختم می‌شود. پدیدارشناسان فرهنگی تاکید می‌کنند که سبک زندگی برای افراد پرستیژ می‌سازد یعنی فرد کلاس هویتی خود را با نوع ارتباطات، نوع شغل، سبد مصرفی و سایر ظواهر انتخابی خود، معرفی می‌کند.

از سوی دیگر فرد بر اساس سبک زندگی (یعنی چیزی که می‌خورد و می‌پوشد، جایی که زندگی می‌کند، ماشینی که سوار می‌شود و کسانی که حشر و نشر دارد و...) آرام آرام به رفتارهایی عادت می‌کند و از درون شکل می‌گیرد. این موضوع باعث می‌شود که نظام ارزشی خاصی نیز برایش درونی شود.

تجزیه و تحلیل ما هم از شخصیت و هویت دیگران تا اندازه‌ای به همین ظواهر وابسته است. برای قضاوت در باره یک فرد معمولا اگر پاسخ این سوال‌ها را بدانیم برچسبی نسبتا مطمئن بر او می‌زنیم: «چه کاره‌ای؟ چقدر درآمد داری؟ ماشین و وسایل زندگی‌ات چگونه است؟ کدام محله زندگی می‌کنی؟ محل آمد و شد تو بیشتر کجا است؟ باشگاه؟ جکوزی؟ هیئت؟ کدام رستوان‌ها؟ و...»

به این ترتیب موضع‌گیری‌ها، رفتارها و قضاوت‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی دیگران برای ما پیش‌بینی‌پذیر خواهد شد؛ از کوزه همان برون تراود که در اوست.

آنگاه در سطح کلان اجتماعی سبک زندگی همگرایی و واگرایی‌ پدید می‌آورد. کسانی که سال‌ها مانند هم زیسته‌اند آرام آرام مانند هم فکر می‌کنند و حساسیت‌ها و علاقه‌هایی مشترک خواهند داشت. این همگرایی از پیش تعریف نشده، به موضع‌گیری‌ها و قضاوت‌های اجتماعی فرهنگی و اخلاقی یکسان خواهد رسید و یک قطب هم‌نوا یا قدرت اجتماعی پنهان تشکیل خواهد داد.

 

عوامل ایجاد سبک زندگی را بیان نمایید.

سبک زندگی در جوامع ما تحت چه عواملی قرار دارد؟ چگونه شکل می‌گیرد؟ و چه دست‌های هدایتگر پنهانی آن را مدیریت می‌کند؟

بی‌گمان اقشار پیشتاز جامعه مانند عالمان،‌ اساتید برجسته دانشگاه، حاکمان و بزرگان معمولا در شکل‌دهی به سبک زندگی بسیار مؤثرند. جوانان نیز دو قشر پرنفوذ هنرمندان و ورزشکاران را الگو می‌بینند و از صورت رفتار آنان سرمشق می‌گیرند. البته میزان دریافت و ضریب تأثیرگذاری هر یک از این گروه‌ها متفاوت است. همچنین در یک مقیاس وسیع‌تر سبک زندگی توده جامعه ما تحت تاثیر نفوذ خزنده رسانه‌ها و فرهنگ غرب است.

در دنیای مدرن، رسانه‌ها نسبت فراوانی با زندگی پیدا کرده‌اند. آمارها نشان می‌دهد که تقریباً در همه دنیا پس از «خواب» و «کار برای تأمین معاش» استفاده از رسانه‌ها سومین کاری است که بشر انجام می‌دهد و مصرف رسانه‌ای از محوری‌ترین عناصر زندگی شده است.

البته باید بدانیم که اگر به یک مسلمان متدین پرده آخر زندگی غربی نمایش داده شود از آن سخت متنفر می‌گردد و هرگز آن را نمی‌پذیرد، اما به صورت تدریجی و خزنده عناصر سبک زندگی فرنگی یک به یک و قدم به قدم از طریق ماهواره، اینترنت، تلویزیون، کتاب، مدل لباس، معماری، مصرف و... وارد می‌شود و حساسیت یا مقاومتی برنمی‌انگیزد! تن دادن به الگوی زندگی غربی در واقع تن زدن از شریعت اسلامی است. این اتفاق به سهولت و تاحدی بدون حساسیت در جامعۀ ما در حال صورت گرفتن است. یکی از ریشه‌های آن ناآشنایی با الگوی زندگی اسلامی است.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

ادامه دارد/

کد خبر 229432

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha