دکتر شیرین بیانی، استاد تاریخ دانشگاه تهران صبح امروز، چهارم اسفند در همایش خواجه نصیرالدین طوسی با اشاره به اینکه یکی از مهمترین ویژگی های تاریخ ایران این است که از دیرباز خاندان های ریشه دار و اصیل ایرانی نه تنها بار سیاست را بر دوش کشیده اند بلکه نگهدار و نگهبان تمدن و فرهنگ این سرزمین بوده اند، افزود: در دوران باستان هفت خاندان بزرگ که اقوامشان در سراسر ایران پراکنده بود، این پاسداری را برعهده داشتند و پس از آن در عهد اسلامی دوره به دوره و سلسله به سلسله خاندان هایی این رسالت را عهده دار شدند.
وی از سه خاندان مهم خواجه نصیرالدین طوسی، شمس الدین جوینی و رشیدالدین فضل الله همدانی نام برد که در آن دوران به نحو احسن رسالت خود را به انجام رسانیده بودند.
دکتر بیانی با ارج نهادن بر شخصیت علمی و اخلاقی خواجه و خواندن وی با عناوینی همچون مولانای اعظم سعید، استادالبشر، سلطان الحکما، افضل المتاخرین، اکمل و اعقل، نصیر المله و الدین، افزود: خواجه از جمله نوابغ نادر در تاریخ است که به گردن ایران و ایرانی حق بزرگی دارد و از این حیث تا حدی یادآور فردوسی می باشد.
وی افزود: اگر فردوسی را زنده کننده عجم پس از حمله اعراب بدانیم، خواجه نصیر را به کمک یاران اندیشمندش باید احیاگر فرهنگ ایرانی پس از تهاجم مغول به شمار آوریم.
صاحب لوح تقدیر از دانشگاه های معتبر ایران افزود: خواجه احیاکننده پایگاه معنوی عمده محسوب می شود، یکی تشیع، تبلور اندیشه مذهبی ایرانی پس از اسلام که طی قرون به دلیل وجود دستگاه خلافت و حکومت های سنی مذهب در ایران، مجال جولان نمی یافت و دیگری ایجاد کانون علمی و هنری مراغه.
وی در بخش دیگری از سخنانش به اندیشه های علمی و فلسفی خواجه پرداخت و گفت: وی از لحاظ دانش دینی تنها به فقه و اصول اکتفا نمی کرد و فلسفه و کلام را با هم درآمیخت. در انواع علوم آزاد اندیش و مقتدر کار می کرد و عوایدش را بیشتر باید در کتاب های کلامی وی جستجو کرد. به خصوص در کتاب تجریدالعقاید.
دکتر بیانی به نقل قول خود خواجه درباره کتاب "تجرید العقاید" اشاره کرد و گفت: در این باره خود او گفته است که "این کتاب را بر بهترین اسلوب، ترتیب و تنظیم نموده است و آنچه را که به دلیل به من ثابت شد و معتقد خویش قرار داده بودم، در این کتاب درج کردم".
استاد تاریخ دانشگاه تهران بر این باور است که به طور کلی خواجه نصیرالدین طوسی را باید در فلسفه و حکمت پیرو مکتب مشایی و دنباله رو ابوعلی سینا دانست.
وی ادامه داد: خواجه نصیر حکیمی متکلم با گرایش فلسفی بود، به همین دلیل باید جزء فلاسفه و حکیمانی به شمار رود که در فرهنگ اسلامی روح تازه ای دمیده اند و آن را از حالت انجماد و سکون خارج ساخته اند.
دکتر بیانی با تاکید بر این که خواجه این مشرب و مکتب را بیش از همه مدیون آرمان های اسلامی بود، اضافه کرد: وی از رهگذر حشر و نشر با فرزانگان آن مکتب، در مدت زمانی طولانی این آموزه ها را کسب کرده و آن را با اندیشه های شیعی دوازده امامی خود درآمیخته بود.
وی به نقل قولی از ابن القیم الجوزیه اشاره کرد که وی در کتابش نوشته است: "خواجه قاضیان، فقیهان و محدثان را به نابودی کشانید؛ ولی فلاسفه و منجمان و الدهیریان را باقی گذاشت و اوقاف و مدارس و مساجد و زاویه ها را به آنان داد و ایشان را از یاران خاص خود گردانید.
دکتر بیانی در توزیع این فراز از ابن جوزیه اظهار داشت: این توصیف کوتاه ناسزاگونه می تواند گویای واقعیتی بس بزرگ و مهم باشد دایر بر اینکه تا چند خواجه با شجاعت توانسته بود چون اسلاف خود، ابن سینا و خیام، موازین جامد قرون قبل را در هم شکند.
وی در همین باره افزود: تقویت تنوع اندیشه های ایرانی به یاری فلاسفه و متفکران در گوشه عزلت خزیده از سویی، و استفاده از آزادی نسبی و عدم تعصب دینی ای که مغولان، با خود به ارمغان آورده بودند، از سوی دیگر، دامنه جهان بینی اسلامی را توسعه و تعالی بخشد.
دکتر بیانی به جنبه های دیگر شخصیت علمی خواجه اشاره کرد و گفت: خواجه نصیرالدین طوسی را از جمله عارفان به شمار آوردند؛ زیرا از کتابهای مقامات العارفین و اوصاف الاشراف وی می توان دریافت که او سالک راه طریقت نیز بوده است.
وی از مهمترین آثار خواجه در نجوم و ریاضی نام برد و گفت: در این علوم مهمترین آثار وی عبارتند از "زیج ایلخانی"، "کتاب معینیه در علم هیئات"، "30 فصل در معرفت تقویم"، "20 باب در اسطرلاب"، "تحریر اقلیدس یا تحریر اصول هندسه" و "رد بعضی نظریه های اقلیدسی و تکمیل آن".
دکتر بیانی همچنین در بخش دیگری از سخنانش ضمن ادعا بر اینکه هنگامی که به اندیشه های علمی و فلسفی و عرفانی خواجه در آثارش توجه می نماییم در آنها وجوه مشترک بسیاری با اندیشه های خیام می یابیم، گفت: گویی پس از گذشت قرنی، خواجه پای بر جای پای این دانشمند بزرگ نهاده است.
وی همچنین به بحث از نقش خواجه نصیرالدین طوسی در احیای فرهنگ ایرانی از سویی و سروسامان دادن به اوضاع اقتصادی آشفته ایران از سوی دیگر، پرداخت و گفت: در اینجاست که او را از جمله شخصیت های ایرانی می دانیم که حقی بزرگ بر گردن فرهنگ در آن دوران وانفسا دارد، هلاکو پس از فتح بغداد رسماً فرمانروای ایران از هرات تا فرات گردید؛ مراغه را به پایتختی برگزید و خواجه نصیرالدین همچنان از جمله مهمترین شخصیت های دستگاه ایلخانی باقی ماند.
دکتر بیانی به درخواست هلاکوخان از خواجه اشاره کرد که از او خواسته بود دستورالعملی برای پادشاهی بر مملکت ایران بنویسد و افزود: خواجه دستورالعملی نگاشت که این گونه آغاز می شود: «بنیاد پادشاهی بر دو چیز است یکی شمشیر دوم قلم. شمشیر در دست سپاهیان و قلم در دست دبیران» و این همان روشی است که در سراسر دوران ایلخانی اجرا شد و ایرانیان دیوان سالار از آن سود بسیار بردند.
وی در همین زمینه افزود: خواجه «پادشاه عادل را جانشین و نایب نوامیس الهی و ارباب اوامر و نواهی» دانسته تا ممارست و محافظت دین قیم و سنت مستقیم نماید.
دکتر بیانی به دیدگاه سیاسی و مذهبی خواجه نیز اشاره کرد و گفت: خواجه نصیرالدین طوسی که در براندازی دستگاه اسماعیلیان و عباسیان بسیار ماهرانه و زیرکانه رفتار کرده بود در سراسر عمر، در زنده ساختن نفوذ تشیع دوازده امامی از هیچ کوششی فروگذار نکرده است.
وی با تاکید بر اینکه خواجه نه تنها نمونه های فرهنگی – تمدنی این سرزمین را که در گوشه و کنار، رو به تباهی نهاده بود، گردآوری، متمرکز و حراست کرد، افزود: بلکه وی سبب گردید با تجمع بخشیدن به دانشمندان، هنرمندان و صنعتگران خودی و بیگانه از هر قوم و گروهی از چین تا روم، افکار جدید شرق و غرب را با فرهنگ و تمدن ایرانی ترکیب کند تا بتواند چهره جهانی به خود گیرد.
دکتر بیانی در همین زمینه افزود: رصدخانه مراغه نمادی از تلفیق اندیشه های موجود جهانی است که در بلندای گوشه غربی ایران، نور خورشید ابتدا بر قله آن می تابید و سپس نقاط دیگر غرب را روشنی می بخشید.
پایان پیام/
نظر شما