به گزارش خبرنگار اعزامی شبستان به خارک، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شامگاه روز سهشنبه، هفدهم بهمنماه، در آیین افتتاحیه هفتمین جشنواره بینالمللی شعر فجر که در جزیره خارک برگزار شد، این جزیره مرجانی را مهد استقامت و پایداری و پایمردی خواند و برای برگزاری افتتاحیه این دوره جشنواره شعر فجر در قلب خلیج فارس، خدا را سپاس گفت.
حسینی با اشاره به کتاب «درّ یتیم خلیج فارس» به قلم جلال آلاحمد گفت: برخلاف آنچه در این کتاب از آن دوران روایت شده، امروز همه مردم و مسئولان قدردان مردم جزیره خارک و فداکارانی هستند که در دل آبهای نیلگون خلیج فارس تلاش میکنند.
وزیر ارشاد که پس از سخنرانی استاندار بوشهر، امام جمعه خارک، نماینده مردم بوشهر در مجلس شورای اسلامی و شعرخوانی برخی شعرای حاضر در جلسه سخن میگفت با بیان اینکه هیچکدام از سخنرانان درباره «شعر» سخن نگفتهاند، همین موضوع را محور سخنان خود قرار داد و با ذکر نام شاعران نامی ایران اظهار کرد: ایران همواره مهد شاعران بزرگ بوده است. شاعران غالبا وجدان بیدار مردماند و در غم و شادی شریک آنها هستند، به این ترتیب که بر شادیها میافزایند و از غمها میکاهند.
حسینی در بیان رسالتهایی که شعر به عهده دارد، ایجاد اتحاد و انسجام در جامعه را رسالت اصلی شعر دانست.
وزیر فرهنگ و ارشاد کشورمان در ادامه سخنان خود به رشد با وقوع انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: در دوران انقلاب شعر حماسی اوج گرفت، قصیده قد کشید و غزل به اوج رسید.
وی به سخنان و منویات رهبر معظم انقلاب در راستای شعر اشاره و خاطرنشان کرد: رهبر انقلاب فرمودند آینده خوبی را برای شعر پیشبینی میکنیم. این مهم در صورتی عنوان شد که ایشان استعدادهای جوان در کشور را ملاحظه کرده و به آنها امیدوارند.
حسینی با بیان اینکه جشنواره فجر تجلی اندیشهای ناب و زلال است، تاکید کرد: جشنواره فجر که فرصت خوبی برای پاسداشت شاعران است، اگرچه تا شکل مطلوب فاصله دارد، اما سال به سال به آن نزدیکتر میشود.
او همچنین نسبت به تدوین آییننامهای برای جشنواره فجر اظهار امیدواری کرد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی سخنان خود را قرائت متنی ادامه داد که به این شرح است:
«شــــــاعر سحاب معرفتش رود آفــــرید
جریان گرفت و دشـت گلاندود آفرید
معنای عشق کنـــــز الفبای لفـــــظ بود
شعر از هزارتوی عــــــدم، بود آفرید
سوق هنر نداشـــت خریدار ســـــینهچاک
تا رونقی به شـــــعر دهد، سود آفرید
بار کلام را به ترنم نمــــــود حمــــــل
بانگ خلود نغـــــــــمة داوود آفرید
گاهی حماسه ریخـــت، حکیمانه پیر طوس
شمشیر و نیزه و ســـــپر و خُود آفرید
گاهی به سان شیخ اجل درس عقـــل داد
فرهنج و گنج و ســــیرة محمود آفرید
گاهی لسان غیب شد و عشــق را ســـتود
عطار گشت و نفــــــخة مودود آفرید
خشت ادب یکان به یکان چید، کعبه ساخت
با این نشــــــان، نشانة معبـود آفرید
گه حکمت است آنچه سـرودسـت شــاعری
بختی برای خویش، چه مسعود آفرید ؟!
سینهسوختگان آتش نامیرای ادب، مخاطب این سروده بودهاند، آنانکه خود از سَرِ حکمت سرودهاند! شعر، صنع سابقة ذات در قالب تربیت مکسوب است و ظرف ارادت به ساحت محبوب! هرچه به حقیقت نزدیکتر به همان میزان مطلوب!
شعر، سایة خیال بر زمین ضمیر تعلق در گندمزار دستخوش نسیم عنایت حضرت مطلق است. شاعر قدمزنان، از این مزرعه چون بگذرد، باران نمنمک خواهد بارید و رنگینکمانی از کمال را به کلامش خواهد بخشید؛ شعرش به طنابباران بالا خواهد رفت. شعرباران خواهد شد.
و باران در توده سحاب در گذر زمان، همیشه و همه جا، مژده سرسبزی و آرامش روح است. آنگاه که میخوانیاش، بر تو میبارد و طراوت میآرد. شعر دریاست که سرشاریاش را از بالا میگیرد تابش معرفت، دوباره بالا میبردش؛ بادهای رحمت، ابرهای حکمتش را، گاه تا دشتهای تشنه و کویر تفتیده میکشاند؛ و خوشا بر بارانی که تشنگان وادی حیرانی را سقایت میکند؛ سعادت میبرد؛ سیادت مییابد.
شعر، سید هنرهاست؛ ریشه در کوثر دارد؛ با همه کوتاهی، کثرت اثر دارد. از شعر برای شاعر گفتن، سفته برای سرخوشی، سفتن است.
منش با خرقة پشمین کجا اندر کمند آرم
زره موئی که مژگانش ره خنجرگزاران زد
اما عزیزان؛
بیعشق، اشک ابر بخشکد به بغض حقد !
شاعر سینه بیکینهاش، آیینه آیین مردمان خواهد بود. خود را در آن میبینند. پدیدهها تکثیرپذیرند؛ پاجوش میزنند و زمین را فرامیگیرند. محبت، محبت میآورد و عشق، عشق !
سایر هنرها گاه به تلخی واقعیتها میپردازند، شاعران اما باید از شیرینی حقیقت، شکّرستان بسازند.
حافظ هرآنکه عشق نورزید و وصل خواست
احـــرام طـــوف کعبه دل، بیوضو ببست
و نگران نباشید اگر اندکی نه به وفق رضاست که اینهمه بیگمان از حکمت خداست «و انتم لاتعلمون» بگذریم که زیره به کرمان بردن هم، سودای ناتاجران است؛ پس سخن کوتاه باید، والسلام».
پایان پیام/
نظر شما