جنبش فکری فرهنگی جهان اسلام میراث فقه جعفری است

فقه جعفری ریشه فقه حاکم و ناشی از عدم صلاحیت دستگاه سیاسی را زد و اثبات کرد آنها صلاحیت مقام خلافت و فقاهت را ندارند؛ ایشان جنبشی فرهنگی به راه انداختند که در نتیجه آن تمدن ها با یکدیگر تعامل کردند.

خبرگزاری شبستان: عظمت علمی امام صادق(ع) به نحوی بود که همه دانشمندان، علما و فقهای زمان در برابر ایشان سر تعظیم فرود می آوردند و به مقام علمی ایشان اقرار و اعتراف داشتند؛ ابوحنیفه که از بزرگان و فرقه گذاران اهل سنت است، می گوید: "من دانشمندتر از جعفربن محمد (ع) ندیدم". یا مالک بن انس که پایه گذار فرقه مالکی است، می گوید: "در علم و عبادت و پرهیزکاری من بالاتر از جعفر بن محمد (ع) ندیده ام و نه من بلکه هیچ چشمی تاکنون ندیده هیچ گوشی تاکنون نشنیده و به قلب و ذهن هیچ کسی تا حالا چنین مومنی رسوخ نکرده است".

فرا رسیدن میلاد باسعادت رییس مکتب تشیع زمینه ای را فراهم آورد تا با  حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمد طاهری، مدیر تشکل های دانشجویی نهاد رهبری در دانشگاه ها درباره تاثیر امام صادق (ع) و فقه ایشان بر رشد و شکوفایی تمدن اسلامی به گفت و گو بنشینیم که مشروح آن از نظرتان می گذرد.

تربیت شاگردان بنام و ممتاز در محضر امام صادق (ع) چه تاثیری بر شکوفایی تمدن اسلامی داشت؟
از نظر سیاسی در زمان ایشان باید بگوییم این دوره یک دوره کاملا متفاوت با زمان زندگی سایر امامان معصوم (ع) بود، دستگاه بنی امیه در حال سرنگونی بود و بنی عباس در حال تلاش برای بنیانگذاری حکومت خود؛ این عوامل شرایطی را بوجود آورده بود که جامعه دوران متزلزل سیاسی را پشت سر می گذراند و این موضوع فرصت مناسبی را برای امام صادق (ع) و شیعیان ایشان فراهم کرد و این باعث انجام فعالیت های مناسب مذهبی و فرهنگی و فکری بوجود بیاید.
اما از نظر فرهنگی هم دوران ایشان زمان جنبش فکری و فرهنگی بود و مسلمانان پذیرفته بودند که با پیروان سایر ادیان همنشین و هم صحبت شوند و این احساس نیاز را در بین مسلمانان بوجود آورد که برای پاسخگویی به سوالات شان باید تولید علم داشته باشند، از طرفی هم کشورهای تازه مسلمانی مثل ایران و کمی آن طرف تر رم باستان افراد فرهیخته ای داشتند که مسلمانان می خواستند با آنها رقابت کنند و به همین خاطر به این نتیجه رسیدند که باید فعالیت های علمی گسترده تری انجام دهند.
ازنظر اوضاع اجتماعی نیز باید گفت، به علت برخورد اندیشه ها در آن زمان مخصوصا بحث فلسفه اسلام و فلسفه یونان بواسطه برخوردی که بین اندیشه ها بوجود آمد باعث شد تا فرقه هایی مانند معتزله، جبریه و مرجعه و مصوفه و امثالهم بوجود بیاید، این سه عامل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این ضرورت را ایجاد کرد تا امام صادق (ع) به فکر تاسیس یک حوزه علمیه بزرگ با یک دانشگاه وسیع بیفتد. لذا امام صادق (ع) برای پاسخگویی به نیازها و شبهات روز و از طرفی به دلیل فراهم بودن اوضاع سیاسی و نیز تضارب آرا و اندیشه ها و فضای باز اندیشیدن بر آن شدند تا بنیانی را که پدرشان گایجاد کرده بود را توسعه دهند.
بنابر روایاتی ایشان 4 هزار شاگرد داشته اند، در بین این تعداد شاگرد شخصیت های موثر و مفیدی مانند هشام بن سالم که در دوره خودش 31 جلد کتاب نوشته بود، محمد بن مسلم، هشام بن حکم، مومن طاغ، مفضل ابن عمرو همان کسی که کتاب توحید مفضل اش معروف است و یا جابراین حیان که 200 کتاب در حال حاضر از او مانده است، در علوم عقلی، نقلی، طبیعی و شیمی که آن زمان به عنوان کیمیا از آن یاد می شود، به چشم می خورند.
 

 

دانشگاه امام صادق (ع) منحصر به شیعیان نمی شد
 

وسعت دانشگاه امام صادق (ع) به گونه ای بود که فقط منحصر به شیعیان نمی شد و سایر مسلمانان سنی و پیروان سایر مذاهب هم در این کلاس های درس حاضر می شدند، خود ابوحنیفه پایه گذار فرقه حنفیه و مالک بن انس هم در مکتب امام صادق (ع) تلمذ می کردند و این دانشگاه منحصر به شهر مدینه هم نبود و شاگردانایشان از قبایل و طائفه های مختلف از شهرهای مختلف عراق، بصره،موصل، حجاز و بسیاری از شهرهای دیگر برای شاگردی نزد این امام همام (ع) می آمدند.
 

تمایز فقه امام صادق (ع) با دیگر فقها چه بود؟ نظام حاکم چه تدابیری برای مبارزه با این فقه بکار می گرفت؟
تمایز فقه امام صادق (ع) با دیگر فقها که شما امروز از آن به فقه جعفری تعبیر می کنید  این بود که این فقه در مقابل فقه دستگاه های سیاسی حاکم بنا گذاشته شد، دستگاه حاکم به جهت اینکه می تواند بین مردم محبوبت پیدا کند آمدند دو کار انجام دادند یکی فقیه ساختن و دوم شهرت دادن به فقهایی که با آنها همراه بودند، به عنوان مثال ابوحنیفه و مالک ابن انس را دستگاه حاکم برای اینکه جلوی امام صادق (ع) بایستند و از محبوبیت ایشان کم کنند و از طرفی نگذارند فقه جعفری و حقیقی به گوش مردم برسد، تربیت کرد. 

 

همراهی فقها با حکومت در تحریف دین


این فقیهان برای همراهی با حکومت گاهی دست به تحریف و بدعت هم می زدند،فقه جعفری امام صادق (ع) دو خصوصیت داشت با این فقه جعفری ریشه فقه حاکم که ناشی از عدم صلاحیت دستگاه های حاکم را زد و اثبات کرد اینها صلاحیت مقام خلافت و فقاهت را ندارند و دوم اینکه حضرت با این فقه با بدعت های دین بشدت که خیلی از آنها برای مصلحت اندیشی بود مبارزه کرد.
 

شیوه ایشان در مواجهه با عقاید مخالف و ارائه استدلالات علمی چقدر می تواند در حوزه آزاداندیشی برای ما راهگشا باشد؟
مناظرات امام صادق (ع) که امروزه ما از آنها به کرسی های آزاداندیشی تعبیر می کنیم، باعث شده بود تا یک تضارب آرا و نظرات و گقت گوی بین تمدن ها اتفاق بیفتد.
مفضل بن عمرو می گوید: وقتی در مسجد النبی (ص) نشسته بودم که دیدم دو شخص در حال گفتگو درباره مساله توحید هستند و وجود خداوند را منکر می شوند و من بلند شدم و با عصبانیت با آنها برخورد کردم که ای منکران دین خدا شما چیزی را می گویید که بر همه واضح و مبرهن است و وجود حقانیت حق تعالی را منکر می شوید، آن فرد گفت تو کیستی که در مقابل ما ایستاده ای؟ مفضل می گوید: من از شاگردان جعفربن محمد (ص) هستم، آن فرد پاسخ می دهد من بعید می دانم تو از شگردان ایشان باشی زیرا من جعفربن محمد (ع) رادیده ام او زود عصبانی نمی شود و گاهی اوقات ما صحبت هایی را پیش ایشان مطرح می کردیم که با تمام تحمل و صبر تا آخر می شنیدند و بعد با یک عبارت  کوتاه پاسخ ما را می دادند و ما بدخلقی از او ندیدیم.
این رفتار ایشان که به منکران و حتی پیروان فرقه مرجعه اجازه می دادند بیایند سوالاتشان را مطرح کنند و به شاگردانشان هم می آموختند که با دیگران بحث و مناظره دوستانه و سالم کنند قابل تقدیر و الگو برداری است.

پایان پیام/

کد خبر 222194

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha