روز چهارشنبه 19 دسامبر قانونی با عنوان تدوین استراتژی سیاسی و دیپلماتیک برای مقابله با نفوذ جمهوری اسلامی در آمریکای لاتین مرکزی و کانادا به تصویب کنگره امریکا رسید. براساس این قانون مصوب کنگره امریکا که به امضای باراک اوباما رییس جمهور نیز رسید وزارت امور خارجه این کشور موظف است طی شش ماه برنامه ای را برای مقابله با آنچه حضور و فعالیت خصمانه جمهوری اسلامی ایران در امریکای لاتین می داند تهیه کند.
وزارت خارجه امریکا موظف است ظرف 180 روز گزارشی از اقدامات دیپلماتیک و اقتصادی ایران در امریکای لاتین ارایه کرد و اطمینان یابد که بازار انرژی امریکا و جهان مختل نخواهد شد. همچنین این وزارتخانه باید نظارت بیشتری داشته باشد تا ایران با کمک متحدان خود در منطقه تحریم های بین المللی را دور نزند.
بر این اساس وزارت امنیت ملی امریکا نیز موظف است نظارت خود را بر مناطق مرکزی کانادا و مکزیک افزایش دهد تا مانع از حضور عوامل ایرانی و حزب الله لبنان شود!
این در حالی است که ایران روابط بسیار مناسبی با برخی از کشورهای امریکای لاتین دارد. ایران از ابتدای انقلاب اسلامی روابط خوبی با کوبای هوگوچاوز داشت و هر چند دو کشور از لحاظ جغرافیایی و ابدئولوژی اداره کشور فرسخ ها با هم فاصله داشتند اما در بعد استعمارستیزی و مبارزه با امپریالیسم بسیار با هم همپوشانی داشتند و همین خصیصه ویژه باعث رونق روابط در حوزه سیاسی بود.
همچنین ایران روابط بسیار مناسبی با «دانیل اورتگا» نیکاراگوئه ای داشته و دارد. این روابط به قدری جدی و دوستانه است که هنگامی که در سفر خود به تهران به دانشگاه تهران می رود، موردتوجه ویژه قرار می گیرد و چفیه که نمادی از مجاهدت مسلمانان است با افتخار بر دوش او گذاشته می شود.
در زمان ریاست جمهوری «لولا داسیلوا» در برزیل، او به همراه نخست وزیر ترکیه به ایران می آید و از میانجیان بیانیه تبادل سوخت هسته ای تهران به شمار می رود.
این روابط خوب سیاسی بین احمدی نژاد و «رافائل کورآ» اکوادوری و «اوو مورالس» بولیویایی بسیار مشهود است و هر سه در ضد امریکایی بودن معروف و مشهور هستند.
اما شاه بیت روابط ایران و امریکای لاتین را باید به روابط تهران و کاراکاس منحصر کنیم. در طی یک دهه گذشته، روابط این دو کشور در روندی فزاینده قرار دارد و هر دو کشور در موضوعات سیاسی و بین المللی و سازمان های بین المللی از اقدامات یکدیگر حمایت می کنند. ایران در بسیاری از پروژه های اقتصادی ونزوئلا مشارکت می کند و برخی از پروژه های بزرگ صنعتی و احداث سایت های بزرگ مسکن در کاراکاس با حمایت و توسط متخصصان ایران در حال اجرا و تکمیل است و روسای جمهور دو کشور سفرهای متعددی به پایتخت های هم دارند و این روابط به قدری گسترده است که هوگوچاوز در آخرین سفرش به ایران در سال 2011 به همراه احمدی نژاد به آستانه مقدس حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) می رود؛ مکانی مقدسی که در سفر سران غیرمسلمان به ایران، زیارت نمی شود.
البته قانون کنگره سابقه ای حدود 200 ساله دارد و امریکایی ها با چنین قانونی بیگانه نیستند. در دسامبر 1823 میلادی، دکترین مونروئه توسط رییس جمهور امریکا «مونرو» در پیامی به کنگره اعلام می گردد. به موجب این دکترین امریکا هرگونه تلاش کشورهای اروپایی را در امور کشورهای نیمکره غربی و یا افزایش دارابیها ی انان در امریکا را اقدامی غیردوستانه تلقی خواهد کرد. دکترین مونروئه؛ نظریه ای است در قرن نوزدهم که تسلط بر تمامی نیمکره غربی را سرنوشت ملت های انگلوساکسون می دانست و از اقیانوس خندقی ساخت که امریکا را از اروپا تفکیک کرد.
امریکا در زیر چتر دکترین مونروئه توانست به گسترش تجارت و نفوذ خود و ضمیمه کردن اراضی به قلمرو خود و خلاصه تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ دست یابد.
در طی سالهای 1895 و 1896 اختلاف انگلستان و ونزوئلا و شورش کوبا علیه اسپانیا، دولت امریکا با استفاده از دکترین مونرو، انها را یک مساله امریکایی تلقی نموده و در سال 1898 در جنگی به بهانه کوبا با اسپانیا درگیر شد که با شکست اسپانیا اکثر مستعمرات آن من جمله مجمع الجزایر فیلیپین به دست امریکا افتاد و جزایر هاوایی و ساموا در قلمرو این کشور قرار گرفت.
در سال 1902 امریکا هائیتی را وادار ساخت تا مساله بدهی های خود به بانک هایی اروپایی را حل کند در سال 1903 به ناآرامی ها در پاناما دامن زد و آن را به شورش و طغیانی تمام عیار تبدیل کرد. مردم کلمبیا به کمک امریکا، با نفوذ اروپا مقابله می کنند اما این مساله تنها پس از ایجاد منطقه کانال توسط واشنگتن بود که براساس سلطه امریکا بود.
در سال 1905ایالات متحده امریکا، جمهوری دومینکن را تحت الحمایه مالی خود قرار داد و در سال 1906 سربازان امریکایی کوبا را اشغال کردند. همانگونه که مشخص است امریکا با ابلاغ اصل مونروئه، محملی برای دخالت های فراوان در دیگر کشورهای امریکا به دست آورد و به نظر می رسد قانون جدید نیز نه تنها به دنبال محدود کردن روابط دیپلماتیک ایران با دیگر کشورهای امریکای لاتین است، بلکه به تعبیری نشان از دخالت آشکار امریکا در امول داخلی کشورهای امریکای لاتین دارد.
پایان پیام//
نوبسنده: حسین هواسی
نظر شما