از روی کتاب، بدون خلاقیت

«آرگو» فیلمی که بن افلک آن را تنها با تکیه بر فرمولهای کتابی فیلم سازی هالیوودی و بدون خلاقیت شخصی ساخته، مهمترین جوایز گلدن گلوب را ازآن خود کرد تا باردیگر سیاست در آمریکا، هنر را تحت الشعاع قرارداده باشد.

به گزارش خبرنگار شبستان،آرگو جدیدترین فیلم بن افلک و یکی از پر سر و صدا ترین تولیدات امسال سینمای هالیوود است که جایزه بهترین فیلم را هم در مراسم گلدن گلوب دریافت کرد.اما نگاهی به کیفیت این فیلم،شایستگی آن را برای جلب این همه توجه زیر سوال می برد.
 

 

آرگو در نگاه اول فیلم خوش ساخت و پر از تعلیق به نظر می رسد که داستان آن از نقطه اوج یعنی تسخیر لانه جاسوسی آغاز می شود،در طول فیلم با چالشهایی به پیش می رود و دوباره در انتها به اوجی نفس گیر می رسد.اما با اندکی دقت،می بینیم که بن افلک در این فیلم نه مانند یک کارگردان که چند فیلم در کارنامه دارد،بلکه مانند نو آموزی که اولین فیلم خود را ساخته،با احیاط کامل و بدون هیچ ابتکار عملی تنها به ساخت یک فیلم معمولی بسنده کرده است.
 

 

هالیوود کارخانه رویا سازی است.در طول سالهافعالیت،این کارخانه رویاسازی قواعد خاص خود را برای تولید این رویاها به کار بسته است و این قواعد تبدیل به اصول کلاسیک و اولیه در فیلم سازی به شکل هالیوودی شده اند.نحوه مدیریت فیلمبرداری،نوع موسیقی،تدوین پویا ونوشتن فیلمنامه با گنجاندن نقاط اوج و فرود در بخشهایی معین از آن تنها چند عدد از این قواعد است که این روزها مانند یک فرمول ریاضی در سینما کاربرد دارند و تنها لازم است مواد خام داستانی در قالب این فرمولهای سینمایی ریخته شود تا با کمترین بهره از ذوق شخصی،فیلمی نسبتا خوش ساخت ساخته شود.
 

بن افلک در آرگو همین کار را کرده.فیلم او مثل غذایی است که تنها از روی کتاب آشپزی ساخته شده و روح آشپز در آن دیده نمی شود.افلک تنها با استفاده از قواعد جذاب کننده سینما،یک فیلم پر تعلیق و بسیا معمولی در سینمای هالیوود ساخته که چه بسا اگر به خاطر مضمونش نبود،کمتر کسی به آن توجه می کرد اما مضمون سیاسی فیلم،باعث جلب توجه زیادی به آن شد.
 

 

شخصیت سام مندز یا همان مامور سازمان سیا که گروگانها را از ایران فراری می دهد،دقیقا از روی شخصیتهای مشابه آن در آثاری از این دست بازسازی شده است.مندز همان آمریکای با اعتماد به نفس و خوش پوش دوران جنگ سرد و جیمز باند است که حالا با کمی ریش راهی خاورمیانه شده و هوشمندی والای او،تنها راه نجات آمریکاییهای محبوس در ایران است.شخصیت مندز با همین کلیشه مامور همیشه موفق در فیلم گنجانده شده و افلک هم بازی خوبی در این نقش می کند.
 

 

بازسازی فضای تهران در این فیلم برای کسی که هرگز ایران را ندیده تا حدی قابل قبول است اگر چه خیابانهای تهران در آرگو بیشتر شبیه شهرهای ساحلی جنوب فرانسه درآمده،اما می تواند تا حد قابل قبولی مخاطب را فریب دهد.البته بهترین بخش این بازسازی همان فصل ابتدای فیلم یعنی اشغال لانه جاسوسی است که جزئیات روبروی این مکان با دقت خوبی بازسازی شده است.
 

 

ایرانیهای این فیلم اما کاملا دیدگاه هالیوودی سازندگان آن را نمایان می کند.اشخاصی همه مضنون به خارجیها و ضد آمریکایی که مدام این مسله را جلوی دوربین به شکل اغراق آمیزی فریاد می زنند و اوج این مساله در فصل گردش این گروه در بازار تهران دیده می شود.صحنه ای که در آن یک مغازه دار تنها به خاطر اینکه از مغازه اش عکس گرفته اند به تندی با گروه بازدید کنندگان برخورد می کند و حتی با پس گرفتن عکس هم راضی نمی شودایرانیان در آرگو نماینده کامل تفکرات سازندگان آن به ملل جهان سوم هستند و این مهمترین نقطه ضعف آرگو است.
 

 

اهدای دو جایزه مهم گلدن گلوب یعنی بهترین فیلم و بهترین کارگردانی به آرگو باعث واکنش های زیادی در محافل هنری هالیوود شد چون این فیلم ازکیفیت سینمای بسیار پایینی نسبت به رقبایش یعنی «لینکلن» و «سی دقیقه بامداد» برخوردار بود اما متاسفانه دیدگاه سیاسی بسیار قوی حاکم برجامعه هنری این روزهای هالیوود،باعث شد این شد این جایزه به فیلمی برسد که با کفیت هنری کمتر،داستان پر طمطراق تری از قهرمانان آمریکایی را بازگو می کند و همین مساله بود که واکنش محافل هنری را بر انگیخت.
 

حالا باید منتظر ماند و دید که رویکرد اسکار به آرگو چه خواهد بود. اگر باز هم جوایز اصلی به این فیلم برسد؟ از یک سو می توان نتیجه گرفت که فرضیه منتقدان درباره ماهیت سیاسی این جوایز به یقین تبدیل می شود و از سوی دیگر نظر سایر منتقدانی را پذیرفت که به زعم آنان پس از گذشت سالها از دوران سناتور جوزف مک کارتی و شکار کمونیستها در آن دوران،دوباره سیاست به مهمترین مساله در هالیوود تبدیل شده و هنر را تحت الشعاع قرار داده است.
 

پایان پیام/

 

کد خبر 217484

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha