حکایت خنده هایی که می گریاند...

طنز در ایران همواره با فراز و فرودهای فراوان روبه رو بوده، اماهرگز از پای ننشته و اگرمجال عرض اندام هم نداشته به صورت شفاهی به حیات خود ادامه داده است.

خبرگزاری شبستان: جهان معاصر جهانی عبوس، پرخاشگر، ودرون گراست.امروزبرزندگی اکثر مردمان سراسرجهان نگاه و اندیشه ای خشک و کسالت بار حاکم است. در چنین شرایطی طنزمی تواند ازخشکی و سختی زندگی مردم بکاهد به عبارتی دیگر طنز شیوه ای ازطرح و شرح مسایل و موضوعات زندگی فردی است که درعین حال که تبسم را بر لب می نشاند انسان را نیز به فکر وادار می کند.


طنزهم می خنداند وهم متاثر می کند اما آنچه مسلم است اینکه که خنده ناشی از آن هرگز نمی تواند از تلخی و اثر بخشی آن بکاهد و اینگونه است که طنزمی رود تا اندیشه هارا تحت تاثیرخود قراردهد از این رومی توان گفت که:«خنده ای که دردی در آن نهفته نباشد خنده ناشی از طنز نیست بلکه هزل یا هجو و یا فکاهه است.»


اما طنزدرادبیات فارسی قدمتی دیرینه دارد وما با جستجوی درادبیات شاهد رگه های ظریفی ازطنزقوی هستیم که برای بیان مقاصد مختلف به کار گرفته شده است. چنانکه در آثار کسانی مانند فردوسی، ناصرخسرو،حافظ ،سعدی، انوری،مولوی و...،گاه شاهد طنز عمیق فلسفی واجتماعی و گاهی نیز طنز گستاخانه وحتی صوفیانه را مشاهده می کنیم.همچنین دربرخی ازآثار ادبی زبان فارسی نوعی طنز که درراستای مبارزه با ظلم فقروسیه روزی واز بین بردن رفتارها و باورها غیر انسانی به کار گرفته نیز دیده شده است.


 

 

اما اگر درعرصه طنز کلاسیک ازعبید زاکانی نام نبریم حق مطلب به جای نیاورده ایم. چرا که عبید زاکانی شاعرونویسنده نامدار قرن ششم هجری ازیکه تازان این عرصه است و به حق که آثار او در این زمینه از ماندگارترین آثاردرحوزه طنز نویسی است.


در ایران معاصرنیز طنزبه معنی رایج امروزی آن درادبیات غرب که مترادف با«satire» است.این نوع طنزهمزمان با دوره مشروطه شکل گرفت و به طور کلی تحولات سیاسی و اجتماعی در هر جامعه ای دراوج گیری ادبیات انتقادی تاثیر به سزایی داشت که با به وجود آمدن زمینه های ادبیات مشروطیت در ایران درخدمت سیاست و اندیشه های مشروطه خواهان قرارگرفت.


طنز دراین دوره وسیله ای موثردرروشنگری طبقات محروم جامعه شد. که به نظر برخی از پژوهشگران این دوره ،دوره اوج طنز پردازی در ایران است.


 

 

ازطنزپردازان موفق این دوره می توان به «سید اشرف الدین گیلانی»،«علی اکبردهخدا»،«ملک الشعرای بهار»،« میرزاده عشقی»،«عارف قزوینی»، «ادیب الممالک فراهانی»، «ابوالقاسم لاهوتی» و«محمد علی افراشته»، و...نام برد که بیشتر این افراد در آثار خود با زبانی عامیانه به انتقاد از شرایط جامعه پرداختند و در آگاهی دادن مردم با استفاده از زبان طنزو هجو کوشش های بسیاری کردند و تاثیرات فراوانی بر جامعه آن روزخود گذاشتند.


طنز پس ازمشروطه ودردوره معاصر نیز با روح نویسندگان و شاعران عجین شد و ما در این دوره نیزدرآثار کسانی چون«مهدی اخوان ثالث»،«غلامحسین ساعدی»،«نیما یوشیج» و... شاهد نوعی طنز پنهان هستیم که البته اگر بخواهیم در این باره مفصل صحبت کنیم سخن به درازا کشیده می شود.


آنچه مسلم است اینکه طنزدرایران همواره با فرازوفرودهای بسیاری روبه رواست اماهرگزازپای ننشته واگرمجال عرض اندام نداشته به صورت شفاهی ادامه حیات داده است.


سخن ازطنزدرعرصه مطبوعات ایران نیز با آنکه قدمتی طولانی ندارد مجالی طولانی برای معرفی و توضیح می خواهد. چرا که سخن گفتن از کسانی که در این زمینه ها با وجود همه محدودیت هایی که وجود دارد تلاش و کوشش کرده اند خود نیازمند بحثی گسترده است که البته نمی توان بی تفاوت از کنار آنها نیز گذشت.


بعد ازپیروزی انقلاب به دلیل اینکه جنگی هشت ساله به ما تحمیل شد ومشکلات زیادی گریبان جامعه را گرفت. ما هرگز درعرصه مطبوعات شاهد کمیت رسانه های طنز نبوده ایم اگرچه گاهی گاهی مجلاتی مانند«گل آقا»متولد شده اند وجایگاهی درذهنها پیدا کرده اند. اما به دلایل متعددی کمترمجال ادامه حیات یافته اند وتنها ما دربرخی ازروزنامه ها ومجلات شاهد ستونهای طنزبه دست نویسندگان این عرصه هستم. البته بعد از پایان جنگ و تغییر فضای اجتماعی طنزتوانست باردیگر جایگاه خود را بدست آورد و ما در گوشه وکنار درمحافل ادبی شاهد شب شعرهای طنزوستونهای مربوط به این اندیشه فاخردرمطبوعات توسط افراد مختلف هستیم. اما آنچه مسلم است اینکه با توجه به اهمیت این مقوله ،طنز نیازبه محفلی مستقل برای تربیت نویسندگان وشاعران مستعد خود دارد که البته باید در این عرصه کاری صورت گیرد و تدبیری اتخاد شود.


اما برای درک بیشتر مسئله لازم است نگاه طنز پردازان را نیز در این زمینه جویا شویم.

 

 

رسانه‌های مجازی، تنها منفذ و مجرایی که طنز مکتوب
سعید بیابانکی شاعر و طنز پرداز معتقد است: طی سال‌های اخیر که رسانه‌های مجازی رشد زیادی داشته‌اند، شاید تنها منفذ و مجرایی که طنز مکتوب توانسته خودش را در آن نشان بدهد،‌ رسانه‌های مجازی است.


وی می افزاید:طنز در رسانه‌های کاغذی مثل کتاب و مطبوعات با محدودیت‌های بسیاری مواجه است که با تغییر سیاست‌های مدیران و مسؤولان، این محدودیت‌ها تغییر می‌کند. من کار بسیاری از طنزپردازن را دیده‌ام که در سایت‌ها منتشر شده؛ اما همان طنز برای انتشار در کتاب غیرقابل چاپ اعلام شده و این خودش طنز است.

 
بیابانکی درباره طنز در در رادیو و تلویزیون بر این باور است که :در رادیو و تلویزیون برای عرضه‌ی طنز محدودیت‌های زیادی وجود دارد و آن‌چه در رادیو و تلویزیون می‌آید، بیش‌تر هزل و فکاهی است و بیش‌تر طنزهای تلویزیونی شوخی‌هایی بی‌بوست که چیزی ندارد و فقط مردم را می‌خنداند؛ این در حالی است که یک طرف طنز، نقد و اصلاح است و قصد دارد به اصلاح مردم و مسؤولان و سیاستمداران منجر شود.


او در ادامه بیان کرد: اما وقتی طنز به سراغ رادیو و تلویزیون می‌رود، از رسالت اصلی‌اش باز می‌ماند و تنها برای خنداندن استفاده می‌شود که آن هم مشخص نیست چقدر موفق است.


بیابانکی سپس درباره حضور طنز در پیامک وبلوتوث نیزعنوان می کند: در رسانه‌های مجازی خصوصا در بلوتوث‌ها و پیامک‌ها درسال‌های اخیر طنز با استقبال زیادی مواجه شده است و هرچه رسانه‌های رسمی محدود شوند، طنز از رسانه‌های غیررسمی سر درمی‌آورد و این به نفع رسانه‌های رسمی نیست. اگر چارچوبی به وجود بیاید که دایره محدودیت‌های طنز کوچک شود، طنز از این رسانه‌ها سر درنمی‌آورد.


این طنزپرداز ابراز عقیده کرد: اکنون دیگر مردم برای خواندن طنز منتظر مطبوعات نمی‌شوند و سراغ رسانه‌های جدید می‌روند.

 

 

 

طنز به خاطر زهرآگینی و تلخی‌اش همواره در حاشیه بوده است
اکبر اکسیر شاعر طنز پرداز دیگری است که این روزها به خاطر کتابهایی چون پسته لال سکوت دندان شکن، زنبورهای عسل دیابت گرفته اندو... به شهرت خوبی در این زمینه دست یافته است وی طنز را غوطه‌ور شدن درحقیقت تعریف می کند و بر این باور است که: ‌طنز مانند حقیقت‌یاب است و کاری را که بزرگان دین می‌خواهند انجام ‌دهند، انجام می‌دهد. طنز آمده است تا به کرامت انسان بپردازد و معصومیت از دست‌رفته‌ی انسان را بازیابی کند. وظیفه‌ی طنز این است که به وقت بیاید و مسائل را به انسان‌ها گوش‌زد کند.
 

وی خاطر نشان می کند :متأسفانه طنز هیچ‌گاه به معنای مطلق خود حضور نداشته و به خاطر زهرآگینی و تلخی‌اش همواره در حاشیه بوده است و نتوانسته خودش را نشان دهد. همواره خواسته‌اند طنز را مانند شیر بی‌یال و دمی نشان دهند و از او قهقهه بگیرند.


این شاعر با اشاره به حضور طنز در ادبیات ایران، عنوان کرد: ما طنز را با عبید زاکانی آغاز کردیم، گرچه پیش از او، کسانی مانند سوزنی سمرقندی نیز بودند که شعر طنز می‌گفتند؛ اما طنز عبید، طنزی اجتماعی و مصلحانه بود. در مشروطه نیز طنز سیاسی رشد یافت که آن را می‌توان در آثار کسانی چون دهخدا دید که عمر خود را بر سر آن گذاشتند.

 

او سپس در بخش دیگری از صحبت‌هایش یادآور می شود: طنز از خنده‌های درباری به زخم‌های مردم آمد و توانست پا به پای مردم خود را نشان دهد. بعد نیما توانست رگه‌ی باریکی از طنز را وارد شعر خود کند که آن را می‌توان در شعر احمد شاملو، ‌فروغ فرخزاد، اسماعیل شاهرودی و نصرت رحمانی دید. اما مطبوعاتی که به نام طنز وارد شدند، به فکاهه دامن زدند و به قلقلک و خنده‌ی زودگذر رسیدند؛ زیرا خط قرمز‌ها مانع زبان آن‌ها بود.

 

این طنزپرداز با اشاره به طنز در دهه‌ی ‌٧٠، خاطرنشان کرد: شعر معاصر از دهه‌ی ‌٧٠ به طور جدی وارد ادبیات ما شد و شعر فارسی، ملی اعلام شد. همچنین توانست رگه‌های بزرگی از طنز را وارد شعر ما کند و آن شوخ‌ناکی همراه با طنزی عمیق را به انسان امروز نشان دهد. ما در دهه‌ی ‌٧٠ به شعری شاد و شوخ‌ناک رسیدیم؛ یعنی شعر از حاکمیت نام‌ها خارج شد و توانست انسان معاصر را از زاویه‌های مختلف نشان دهد.
 

 

اکسیر سپس به مجلات طنز در دهه‌ی ‌٧٠ نیز اشاره و عنوان می کند: مجلات طنز از «توفیق» تا «گل‌آقا» هرچند توانستند با گروه بی‌شماری از مردم جامعه تماس بگیرند؛ اما به علت نظارت غیرمسؤلانه نتوانستند به اهداف عالیه‌ی خود برسند.
 

هدف طنز را نشان دادن حقیقت می داند و اظهار می کند :هدف طنز نه چماق بودن بر سر مسؤولین و نه دلقک بودن و برای خوشایند آن‌ها شعر گفتن است؛ بلکه هدف اصلی طنز، نشان دادن خوبی‌ها و کوبیدن ریاکاری و دروغ و نکبت بود. مجلات طنز در نیمه‌ی راه یا متوقف شدند یا این‌که به لودگی و سازش تن دادند و آن‌چه از کلمه‌ی طنز در مطبوعات و حتا در سریال‌های تلویزیونی و برنامه‌های رادیویی باقی ماند، خنداندن به هر وسیله بود.


 

 

اکسیر با اشاره به شعر دهه‌ی ‌٨٠، گفت: شعر دهه‌ی ‌٨٠ که از خاکستر شعر جوان و پرانرژی دهه‌ی ‌٧٠ برخاست، به خاطر آشنایی با تئوری‌های مدرن و ادبیات پست‌مدرن، به خوبی به شناخت از طنز رسید و توانست خود را در عرصه‌ی مطبوعات نشان دهد.


او سپس با اشاره به جایگاه طنز منثور و منظوم در ادبیات ما طرح کرد : چون ما ملت طنزاندیشی هستیم، طنز شفاهی‌مان بهتر از طنز منثور و منظوم‌مان است. ملت طنزپرداز ما قبل از این‌که شاعر یا نویسنده از خواب برخیزد، سوژه‌های خود را با طنزی کوبنده به اقصا نقاط شلیک کرده‌اند که اکنون با حضور رسانه‌های الکترونیکی، گسترش این امر آسان‌ترهم شده است.

 

اکسیر افزود: طنز منثور باید خود را در مجلات نشان دهد که اکنون ما جز اندک شماری صفحه در مجلات، مجله‌ی ادبی مستقلی نداریم. بعد از صابری فومنی، مؤسسه‌ی گل‌آقا هم که بزرگ‌ترین کانون طنزپردازان ایران بود، جای خود را به سکوت داد و لبخند را از لبان خوانندگانش گرفت.

 

این طنزپرداز با اشاره به برنامه‌های طنز رادیو گفت: برنامه‌های رادیویی توسط طنزپرداران جوان توانسته تا اندازه‌ای هر دو طرف را قانع کند؛ یعنی هم طنز فخیم و هم طنز ساده و فکاهی را با خود دارد که برای جامعه‌ی ما لازم است. و به نظر من، وظیفه‌ی نهادهای فرهنگی ما این است که از حضور طنزپردازان در برنامه‌های مختلف بهره بگیرند؛ زیرا طنز میزان الاحراره یا دماسنج یک جامعه است و اگر به طنزپردازان کمک شود، به آبادی و امنیت ایران کمک شده؛ چون این‌ها گلوی صادق جامعه‌ی ما هستند و طنزپردازانی که بعد از عمران صلاحی و کیومرث صابری فومنی به سکوت خزیدند و شعرهای خود را از مجاری مجازی به گوش می‌رسانند، می‌توانند شناخته شوند.

 

اکسیر با اشاره به طنز مکتوب در کشور ما گفت: طنز مکتوب در مقایسه با طنزهای دیگر بسیار عقب مانده و دلیل آن این است که هیچ وسیله‌ای برای دیده شدن ندارد و وظیفه‌ی نهادهای مربوط این است که با تخصیص سوبسید و ایجاد نشریات مکتوب، به طنز این امکان را بدهند تا ادبیات مکتوب ما در زمینه‌ی طنز چهره‌های واقعی خود را بشناسد.

 

این شاعر طنزپرداز درباره‌ی علت کم بودن نویسندگان و شاعران در ژانر طنز گفت: ما الآن شاعران و نویسندگان طنزپرداز کمی را می‌بینیم؛ زیرا این گروه برای دیده شدن وسیله‌ای ندارند. اگر تلویزیون هفته‌ای یک بار برنامه‌ی طنز داشته باشد و ما مجلات طنز داشته باشیم و جوانان بتوانند آثار خود را در رادیو ارائه کنند، ما طنزپردازان بیش‌تری را خواهیم دید. اکنون ستون‌های طنز اندکی در مجلات وجود دارند و این ستون‌ها نیز به سرعت جوان‌مرگ می‌شوند و یا به فکاهه تبدیل می‌شوند.
 

 

اکسیر همچنین با اشاره به طنز ژورنالیستی عنوان کرد: طنز ژورنالیستی ما از اول با تب و تاب جامعه گره خورده و هرگز قابل تأمل نبوده است و چون ستون‌های طنز خوشایند فلان مسؤول نبوده، به سرعت با سلیقه‌ی شخصی حذف شده است .


این طنزپرداز خط قرمزهای سلیقگی را اولین مشکل در راه نوشتن طنز معرفی و عنوان کرد: اولین مشکل طنزنویسی، خط قرمزهای سلیقگی است که هیچ دستورالعمل مکتوبی درباره‌ی آن وجود ندارد. با آن‌که گفته می‌شود، همه در گفتن حقایق آزاد هستند، می‌بینیم طنزی که خوب گل کرده و محبوبیت یافته، به اندک وزشی از جا کنده می‌شود؛ چرا که به فلان موضوع پرداخته که نباید؛ در حالی‌کهطنزپرداز مستقل عمل می‌کند و بی‌طرف است. او از ارتفاع طنز، جامعه را رصد می‌کند و با دروغ و فساد مبارزه می‌کند، بی آن‌که نصیبی ببرد؛ مانند دهخدا که تا آخر عمر در فقر و فلاکت زندگی کرد.


اکسیر در ادامه خاطرنشان کرد: ما به خاطر پیشرفت خود نباید از طنز بترسیم و باید بدانیم طنز اهل خیانت نیست و آمده تا خائنی در میان نباشد.


آنچه بیان شد نظر دو نفر از اهالی طنز بود که به نوعی مشکلات را در این عرصه بیان می کرد اما براستی برای اینکه طنز به مفهوم جدی در جامعه ما رشد کند باید چه کرد، چگونه باید از اظهار نظرهای سلیقه ای دراین باره پرهیز نمود، راهبرد ایجاد نشریات طنز به مفهوم واقعی در جامعه کدام است و اینها همه سوالاتی است که در مقوله ارزشمند طنز باید به آن اندیشده شود زیرا طنزواقعی طبیبی است که تو را دارویی تلخ میدهد تا شفا یابی .!

 

پایان پیام/


 

 

 

 

کد خبر 211662

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha