به گزارش خبرگزاری شبستان، سوءظن و بددلی به خدا و خلق صفت رذیله ای است که نتیجه جبن و ضعف نفس است زیرا که هر جبان ضعیف النفسی هر فکر فاسدی که به خاطرش می گذرد و به قوه و اهمه او در میآید اعتقاد می کند و پی آن می رود و این صفت خبیثه از مهلکات غظیمه است.
خداوند در آیه 12 سوره ی حجرات می فرماید: ای گروه مومنین اجتناب کنید از بسیاری از گمان به درستی که بعضی از گمانها گناه است.
و دیگر در آیه 12 سوره فتح می فرماید: گمان بد بر دید و شما قومی بودید به هلاکت رسیده.
و حضرت علی (ع) می فرماید: که با ید امر برادر مومن خود را به بهترین محمل حمل کنی و باید به سخنی که از برادر تو سر زند گمان بد نبری مادامی که محامل خوبی از برای آن بیابی.
شکی نیست که هر که در باطن ظن بد به دیگری برد و او را به شر و فساد نسبت دهد و در ظاهر به نظر حقارت او را می بیند و اکرام او را به جا نمی آورد، و در حقوق او کوتاهی می کند و بلکه مضایقه از غیبت و اظهار آنچه گمان به او برده نمی کند و همه ی این امور منشا هلاکت او می شود.
ظن نیک به اعمال مردم داشتن
پس هرگاه عالمی را در خانه امیر ظالمی ببینی شیطان به گمان تو می اندازد که او به جهت طمع به آنجا رفته تو باید آن را به دل خود راه ندهی زیرا که شاید باعث رفتنش اعانت مظلومی باشد.
و اگر از دهان مسلمانی بوی شراب یابی باید جزم به اینکه او شراب حرام نوشیده نکنی زیرا که می شود که مزه مزه کرده باشد و ریخته باشد یا بر آشامیدن آن مجبور بوده و یا تجویز طبیب حاذقی به جهت مداوا آشامیده باشد و باالجمله باید حکم تو بر افعال مسلمین چون حکم و شهادت بر اموال ایشان باشد.
و همچنان که در مال حکم نمی کند مگر به آنچه دیده ای یا با اقرار شنیده ای یا دوشاهد عادل در نزد تو شهادت داده اند همچنین در افعال ایشان باید چنین باشی.
طریقه ی معالجه بدگمانی به خدا و خلق
و طریق معالجه بدگمانی به خدا و خلق آن است که بعد از ملاحظه فساد آنچنان که گذشت و شرافت قدش (که گمان نیک باشد)، هرگاه گمان بدی از کس به خاطر تو بگذرد اعتنایی به آن نکنی و دل خود را به آن شخص بدنسازی و رفتار خود را با او تفاوت ندهی و تفقد و اکرام و احترامی که نسبت به او عمل می آوری کم ننمایی بلکه بهتر آن است که در تظعیم و دوستی او بیفزایی و در خلوت او را دعا کنی تا به این سبب شیطان به غیط آید و از خوف زیادتی احترام و دعای به او، دیگر گمان بد را به خاطر تو نیفکند.
و اگر به خطایی و لغزشی از شخصی برخوردی باید او را در خلوت نصیحت کنی، نه اینکه ابتدا به غیبت و بدگویی او نمایی و باید از خطا کردن او محزون باشی همچنان که از لغزش خود محزون می شوی و غرض تو از نصیحت او خلاص کردن او از هلاک باشد و هرگاه چنین رفتارنمایی از برای تو ثواب حزن بر خطای او و ثواب نصیحت کردن او و ثواب نجات او هر سه جمع می شود.
حسن ظن به خدا و خلق
بدان که همچنان که مذکور شد ضدبدگمانی به خدا و خلق، حسن ظن به آنهاست و فواید آن بسیار و ثمرات آن بیرون از حد شمار است.
و اخباری که در فضیلت حسن ظن به خدا وارد شده است قبل از این مذکور و فایده ان معلوم گردید و بیان شد که ان باعث نجات و نشاط در عبادت و محبت به خداست که اعلای مقامات است.
پس بر هر بنده لازم است که خداوند را به خود هزار مرتبه مهربان تر از پدر و مادر بداند و همچنین بر او لازم است که گمان بد به هیچ یک از مسلمین نبرد.
غضب و اسباب آن
غضب عبارت است از حالت نفسانیه که باعث حرکت روح حیوانی و از داخل به جانب خارج از برای غلبه و انتقام می شود و هرگاه شدت نمود باعث حرکت شدیدی می شود که از آن حرکت حرارتی مفرط حاصل و از آن حرارت دود تیره ای برمی خیزد و دماغ و رگها را ممتلی می سازد و نور عقل را می پوشاند و اثر قوه عاقله را ضعیف می کند و به این جهت در صاحب غضب موعظه و نصیحت اثری نمی بخشد بلکه پند و موعظه درشتی و شدت را زیاد می کند و حضرت علی (ع) مروی است که حضرت رسول ... (ص) از برای دنیا هرگز به غضب نمی آمد اما هرگاه از برای حق غضبناک می شد احدی را نمی شناخت و غضب او تسکین نمی یافت تا یاری حق را نمی کرد و معلوم شد که غضب مذموم آن است که در حد افراط باشد زیرا که اعتدال آن ممدوح است و تفریط ان غضب نیست اگرچه از صفات ذمیمه است.
غضب مفرط و مفاسد آن
حضرت رسول (ص) فرمودند: غضب ایمان را فاسد می گرداند چنانکه سرکه عسل را فاسد می کند.
و از امام محمد باقر (ع) مروی است که این غضب آتش پاره ای است از شیطان، که در باطن فرزند آدم است و چون کسی از شما غضبناک گردید چشمهای او سرخ می شود و باد به رگهای او می افتد و شیطان داخل او می شود.
معالجه ی غضب
اول آنکه سعی کند در ازاله اسبابی که باعث هیجان غضب می شود مثل فخر، کبر، عجب، غرور، لجاج و مراء و استهزاء و حرص و دشمنی و حب جاه و مال و امثال اینها که همه آنها اخلاق ردیه و صفات مهلکه اند و خلاصی از غضب با وجود آنها ممکن نیست.
پس باید ابتدا ازاله آنها را کرد تا ازاله غضب سهل و آسان باشد دوم آنکه ملاحظه اخبار و آٍاری کند که در مذمت غضب رسیده چنانچه شمه ای از آنها گذشت. سوم آنکه متذکر اخبار و احادیثی گردد که در مدح و ثواب نگاهداشتن خود از غضب وارد شده و فواید آن را به نظر درآورد.
و همچنان که از حضرت رسول ا... (ص) است که هر که غضب خود را از مردم بازدارد خداوند نیز در روز قیامت عذاب خود را از او بازمی دارد. (کافی ج 2.)
و از حضرت امام محمد باقر (ع) که در تورات نوشته شده است که از جمله چیزهایی که خدا به موسی (ع) فرمود: این بود که نگاهدار غضب خود را از کسی که من تو را صاحب اختیار کرده ام تا من نیز غضب خود را از تو نگاه دارم و امام صادق (ع) فرمودند: خدا وحی فرستاد به بعضی از پیغمبران خود که ای فرزند آدم در وقتی که غضبناک گردی مرا یاد کن تا من هم تو را یاد کنم در وقت غضبم و تو را هلاک نسازم.
چهارم آنکه، هر قول و فعلی که از او سر می زند ابتدا در آن فکر کند و خود را از صدور آثار غضب محافظت کند.
پنجم آنکه اجتناب کند از مصاحبت کافی که قوه غضبیه ایشان غالب و از فضیلت حلم خالی اند.
ششم آنکه، تامل کند و بداند که هرچه در عالم واقع می شود همه به قضا و قدر الهی است و بسا باشد که مصلحت او در گرسنگی و بیماری یا فقر و احتیاج یا ذلت و خواری یا قتل و امثال اینها باشد.
هفتم آنکه متذکر شود که غضب نیست مگر از بیماری دل و نقصان عقل که باعث آن ضعف نفس است نه شجاعت و قوت نفس.
هشتم آنکه به یادآوری که تسلط قدرت خدا پرتو قوی تر و بالاتر است از قدرت تو بر این ضعیفی که بر او غضب می کنی.
نهم آنکه متذکر گردی که شاید روزگار روزی آن ضعیفی را که تدبر او غضب می کنی قوت دهد و کار او بالا گیرد و پرتو زبردست شود و درصد انتقام و مکافات برآید.
منابع:معراج السعاده ملا احمد نراقی
پایان پیام/
نظر شما