به گزارش خبرگزاری شبستان و به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، سومین شب از سومین هفته برنامه “شب ستاره” ویژه نقد و بررسی آثار برتر ششمین جشنواره بین المللی “سینما حقیقت” شب گذشته (دوشنبه) با اکران فیلم های مستند “راننده و روباه” به کارگردانی آرش لاهوتی و “خانواده چند صد نفری” ساخته فرشید اخلاقی ادامه یافت و در حضور سعید قطبی زاده منتقد سینما، شهنام صفاجو کارشناس – مجری این نشست، آرش لاهوتی و جمعی از فیلمسازان و علاقمندان سینمای مستند، در سالن سینماحقیقت این مرکز مورد نقد و تحلیل قرار گرفت.
صفاجو در ابتدای این نشست، ضمن اشاره به اینکه “راننده و روباه” با وجود نمایش در بخش مستند آزاد جشنواره بین المللی سینماحقیت و کسب عنوان بهترین فیلم این بخش، در زمره فیلم های «مستند پرتره» رده بندی می شود اظهار داشت: در اینگونه فیلم ها آسیب های متعددی پیش روی کارگردان وجود دارد که از آن جمله می توان به مجذوب یا مرعوب شدن وی در برابر سوژه فیلمش اشاره کرد که خوشبختانه این فیلم دچار این معضل عمومی مستند پرتره ها نشده است.
وی ادامه داد: البته مستندهای پرتره نیازمند آرشیو قوی برای تولید هم هستند که در مورد “راننده و روباه” و به دلیل شخصیت سوژه، این نیاز حس نمی شود؛ از سویی کارگردان از فرصت لازم برای به تصویر کشیدن سوژه خود برخوردارست و به همین دلیل، یکی از موفیقت های این فیلم را می توان به شخصیت پردازی سوژه توسط کارگردان و جذابیت آن اشاره کرد که مخاطب را تا پایان اثر برای دیدن کار علاقه مند نگه می دارد.
نفطه عزیمت تولید آثار مستند از شیوه تولید آنها می آید
در ادامه این نشست سعید قطبی زاده با بیان آنکه مستند پرتره “راننده و روباه” می تواند زمینه ساز یک بحث چالشی باشد گفت: در ساخت آثار مستند پرتره همواره به این مساله فکر کرده ام که مرز بین واقعیت و غیرواقعیت در اینگونه آثار کجا قرار دارد اما تا به امروز به جوابی قطعی درباره آن نرسیده ام. باید اذعان کرد که متاسفانه یا خوشبختانه ساخت مستند و به ویژه مستندهای پرتره در کشور ما به کاری سهل و ممتنع بدل شده است.
وی با بیان آنکه آفت بزرگ اینگونه فیلمسازی به خود ارجاعی های مستمر کارگردان و گم شدن وی در شیفتگی موضوع باز می گردد خاطرنشان کرد: ادامه این روند باعث خارج شدن مسیر مستندسازی از ذات اصلی خود می شود، گویا هنرمندان فراموش می کنند که نقطه عزیمت ساخت آثار مستند از شیوه تولید آنها می آید و تلاش ثانویه باید بر این امر استوار شود که ما همه چیز را از چشم دوربین به عنوان چشمی متمایز کننده مشاهده کنیم.
این منتقد درباره مستند “راننده و روباه” هم گفت: استفاده از عناصر سینمای داستانی در این مستند، حرکت کارگردان را در مرزی خطرناک رقم زده است و با وجود صحنه ها و جرقه های خلاقانه، به دلیل عدول کارگردان از قواعد مستندسازی ما با اثری مواجه هستیم که دارای آسیب هایی در بطن ساختاری خود است هرچند که از خلاقیت های نو و بدیعی در شیوه کاری خود بهره می برد.
قطبی زاده با تاکید بر آنکه رسالت مستند بازی با واقعیت است نه قلب کردن آن تاکید کرد: مهمترین ویژگی متنی، درونی و حتی فرامتنی مستند خلاقیت کارگردان و خاصیت خود ارجاعی بودن اثر مستند است که ذات تولید آن را با سایر گونه های سینمایی متفاوت می کند.
هیچ فیلم مستندی نمی تواند ادعا کند که واقعیت محض است
در ادامه لاهوتی درباره نحوه چگونگی ساخت این مستند گفت: از سال های گذشته همواره تصمیم داشتم تا مستندی درباره شخصیت «محمودکیانی فلاورجانی» به عنوان یکی از چهره های موفق عرصه مستندسازی بسازم که خوشبختانه در سال جاری فرصت این اتفاق مهیا شد، هر چند در ابتدا وی راضی به ساخت این اثر نبود، اما خوشبختانه شرایط تولید این اثر مهیا شد.
وی ادامه داد: کار تحقیقاتی و مبانی آشنایی با سوژه برای رسیدن به یک ساختار کلی جهت ساخت این اثر در کار پیش تولید همواره مورد نظر من بوده و در پاره ای از موارد نیز با مشورت، پلان ها و سکانس هایی را در این فیلم قرار دادم که خوشبختانه مورد نظر موافق مخاطبان نیز قرار گرفته است.
در ادامه محمدمقدم از مستندسازان حاضر در این نشست و همکار سابق فلاورجانی ضمن تبریک به آقای لاهوتی به سبب ساخت این اثر گفت: برخی از صحنه های موجود در این فیلم با ذات مستند همخوانی ندارد و کاملا بازسازی شده است و مخاطب با ادامه این صحنه ها احساس می کند که توسط کارگردان فریب خورده است.
لاهوتی در پاسخ به این انتقاد با تاکید بر آنکه هیچ فیلم مستندی نمی تواند ادعا کند که واقعیت محض است گفت: کارگردانی قصد فریب مخاطب را دارد که با “اوت کردن صدا” (خارج کردن بوم از محل صدا برداری) و یا گرفتن عامدانه نماهایی فاقد اصول کادربندی قصد تاکید بر گرفتن نماهای مستند داشته باشد، در حالی که این فیلم واجد این قضایا نیست.
پایان پیام/
نظر شما