به گزارش خبرگزاری شبستان، آیت الله جوادی آملی با اشاره به حدیثی از امام حسن مجتبی(ع) که می فرمایند: «کونوا اوعیة العلم و مصابیح الهدی» گفت: یعنی همه شما ظرف دانش باشید تا راه خود را ببینید و چراغ هدایت باشید تا به دیگران راه بدهید. در نتیجه نه بیراهه بروید نه راه کسی را ببندید؛ آن که عالِم نیست بیراهه میرود آن که چراغ هدایت نیست برای جامعه نافع نیست.
وی اظهار کرد: انسان اگر بخواهد ظرف دانش باشد باید علم را در جان خود جا بدهد و علم، مفهوم نیست؛ درس خواندن، کسی را عالِم نمیکند اگر نوری انسان در خود احساس کرد که او را از هوا و هوس باز داشت این میشود علم و اینکه در دعاها آمده به خدا عرض کنید من از شما علم نافع میخواهم و از علمی که نافع نیست به تو پناه میبرم سرّش همین است.
آیت الله جوادی آملی با بیان این مطلب که گاهی انسان عالِم است یعنی تصوّر و تصدیق و قیاس و استدلال را دربر دارد ولی مبتلا به جهالت است، تصریح کرد: بیان نورانی امیر مؤمنان(ع) این است که «رُبّ عالِمٍ قد قَتَله جَهْلُه» چه بسا درسخواندهای که جهالتِ او، او را به هلاکت رسانده است.
مفسر قرآن با تاکید بر ضرورت تقویت و حفظ عقل عملی افزود: یک عالِم ممکن است سخنران، نویسنده و مدرس خوبی باشد اما در موقع عمل پایش بسته باشد؛ سرّش این است که حوزه و دانشگاه کار علمی انجام میدهند نه کار اخلاقی.
وی هدف اخلاق را مبارزه انسان با هوا و هوس خواند و بیان کرد: فنّ شریف اخلاق برای این است که انسان اهل مبارزه با هوس باشد و این مبارزه را همچنان ادامه بدهد تا هرگز اسیر نشود و اگر به اسارت در آمد بکوشد خود را آزاد کند.
آیت الله جوادی آملی مسلح بودن عالم به سلاح عقل عملی را از جمله تفاوت های عالم و غیر عالم برشمرد و اذعان کرد: فرق یک عالِم و غیر عالم این است که او مسلّح است و دستگاه دید بهتری دارد اما آن که از خطر میرهاند آن عقل عملی است.
وی با اشاره مجدد به حدیث امام حسن مجتبی (علیه السلام) عنوان کرد: اینکه درباره سالار شهیدان حسین بن علی بن ابی طالب(علیهما الصلاة و علیهما السلام) آمده است که حسین، مصباح الهداست، اینها اسم توقیفی نیست، مخصوص آنها نیست، آن قلّه و جهان روشن کردنش برای آنها است وگرنه هر کدام از مؤمنان در حیطه زندگی خود باید مصباح هدایت باشند.
آیت الله جوادی آملی با بیان این نکته که قرآن از عالمان راستین و مبلّغان الهی به عنوان ﴿أُولُوا بَقِیَّةٍ﴾ یاد کرده است، عالمان دین را چهره های ماندگار الهی معرفی کرد و افزود: هیچ وقت عالِم حوزوی و یا دانشگاهی مجاز نیست بگوید من خودم زحمت کشیدم عالِم شدم اگر ـ خدای ناکرده ـ چنین حرفی زد باید استغفار کند زیرا این همان حرف قارون است.
این استاد اخلاق تاکید کرد: وقتی به او گفتند از مال خود در راه صحیح بهرهبرداری کن گفت من خودم زحمت کشیدم فنّ اقتصاد آگاه بودم و مالک شدم. از برخی از ما شنیده میشود میگوییم 40 سال زحمت کشیدیم به اینجا رسیدیم در حالی که 40 سال فیض خدا ما را به اینجا رساند نه ما زحمت کشیدیم اگر ـ خدای ناکرده ـ گفتیم ما خود زحمت کشیدیم فوراً باید استغفار بکنیم تا به عذاب قارونی گرفتار نشویم. اگر یک وقت دیدیم ما علم داریم و عمل نداریم معلوم میشود که آن نیروی انگیزه به اسارت رفته است.
وی از قرآن به عنوان تنها و مهمترین درمان بیماری های اخلاقی نام برد و خاطرنشان کرد: تنها و مهمترین وسیله درمان، همین قرآن است. قرآن درمان است نه دارو، شفاست نه دوا؛ گاهی ممکن است انسان دارو مصرف بکند و درمان نشود ولی ممکن نیست کسی به قرآن عمل بکند و شفا پیدا نکند.
پایان پیام/
نظر شما