خبرگزاری شبستان: سکولاریسم و سکولاریزاسیون به مفهوم کلی جدایی تمام حوزه های جامعه از حوزه دین تعریف می شود و به فرآیند خارج شدن کلیه ی بخش های جامعه و فرهنگ از قلمرو نهادها و نمادهای دینی است.در آموزش مفهوم سکولاریزاسیون و کارکرد اجتماعی آن تاکید می شود که غرب زمانی توانست به سمت پیشرفته همه جانبه و انواع توسعه ی سیاسی،اقتصادی،اجتماعی برسد که توانست دست سنت و مذهب را که در کلیسا خلاصه می شد را قطع کند و جدایی بین دولت و کلیسا،آموزش و کلیسا ایجاد کند و از این منظر همه ی مذاهبی که برای قدرت سیاسی برنامه ای داشته باشند،با تمامیت گرایی و جزم گرایی مانع رشد علم و هرگونه توسعه خواهند بود .از این رو هیچ فرقی بین مذاهب وجود ندارد و اساسا مذهب صرفا بعد فردی دارد و باید بعد سیاسی و اجتماعی را واگذارد.در واقع این اندیشه این پیام را ارسال می کند که هر چه انسان از رشد آگاهی بیشتری برخوردار باشد بیشترباید مخالف کارکرد سیاسی اجتماعی دین باشد و حتی این اندیشه در همین سطح باقی نمی ماند ،چراکه سکولاریزاسیون نه تنها نهادهای جامعه و حوزه های فرهنگ ،بلکه ذهنیت و اذهان افراد را نیز در برمی گیرد،به گفته برگر "فرایند سکولاریزاسیون بعد ذهنی نیز دارد.با سکولاریزاسیون جامعه ،فرهنگ وذهنیت نیز دستخوش سکولاریزاسیون می شود.به عبارت ساده این اندیشه افراد مدرن زیادی را به با ر می آورد که به جهان و زندگی خود بدون تمسک به مذهب می نگرند". ملاحظه می شود که اندیشه که در سطحی فردی و ذهنی اینگونه عمل می کند چگونه می تواند در سطح اجتماعی معتقد به کارکرد اجتماعی دین باشد.در واقع این آموزش ها در قالب علوم انسانی به بخشی از بدنه اجتماعی این فکر را القا می کرد که اساسا جمهوری اسلامی به لحاظ گنجانده شدن مذهب درآن بسان سیستمی عمل می کند که مانع انواع توسعه اجتماعی می شود و برای پیمودن مسیر غرب ،مذهب همچون مانعی بسیار بزرگ عمل می کند و باید آن را از سیستم سیاسی و اجتماعی کاملا حذف کرد و مظاهر آن را در سطوح فردی و اجتماعی زدود. با همین اندیشه ها که متاثر از کلام رهبران فتنه بود بخشی از بدنه با برانگیختن حوادث 88 در واقع در صدد ایجاد حکومتی غیردینی بودند و عملکرد رهبران فتنه که متاثر از همین اندیشه ها بود و به صورت مخالفت تمام عیار با تمام سیستم عیان شد،برعملکرد بخشی از بدنه اجتماعی که قبلا این اندیشه در اذهان آنها پرورانده شده بود ،اهمیت بسزایی داشت.حال آنکه باید توجه داشت که حتی در خود غرب نیز بزرگان و تئوری پردازان این اندیشه در نظریات خود تردید کردند. به عنوان مثال برگر تحت عنوان "سکولارزدایی در جهان" به رد نظریه سکولاریزاسیون پرداخته و استدلال می کند که" بزرگترین اشتباه من و دیگران که در دهه پنجاه و شصت در این زمینه کار می کردند این است که تصور می کردیم مدرنیته به افول مذهب می کشد ،حال آنکه مذهب در غرب و در همه جای جهان در حال رشد است." با این وجود به نظر می رسد اصحاب سکولاریسم در جامعه مذهبی ایران از بنیان گذاران آن در غرب مصمم تر و جدی تر به فرمولیزه کردن جامعه بر اساس این اندیشه هستند و در ارزوی سکولاریسم به این مساله نپرداخته اند که چگونه می توان چگونه می توان به سراغ تک تک مردم رفت و از آنها خواست که دست از کلیه ی ارزش ها و اعتقادات خود برداشت وبا اندیشه های دروغین آنها دل داد.
متولیان انتشار اندیشه های سکولاریسم با توجیه و مغالطه در باب فردی بودن و کفایت ارتباط شخصی با خداوند از حکومت طالبان به عنوان نمونه ی اعلای حکومت دینی برای توضیح نتایج کارکرد سیاسی اجتماعی دین استفاده کرده و درصدد تصویرسازی از توحشی هستند که به نظرشان در نتیجه ی حکومت دین مدار حاصل خواهد شد و در آموزش های خود نقاط قوت مردم سالاری دینی در جمهوری اسلامی را به کل نادیده گرفته و اساسا هرگونه حکومت دینی را به یک دیده می نگرند و در یک طبقه بندی قرار می دهند ،حال آنکه به گفته ی خود ماکس وبر درعلوم انسانی تعمیم های کلی آن را از علم بودن و حقیقت نمایی ساقط می نماید.هرجامعه ای خصوصیات منحصربه فرد خود را دارد و نمی توان حکمی کلی را برای همه ی جوامع صادر کرد.
ترویج اندیشه سکولاریسم در جامعه ای چون ایران به معنی اراده برای ازبین بردن کلیه ارزش ها،اصول،عقاید وشیوه ی زیست همگانی اجتماعی است، در حالیکه علقه های مذهبی و ارزش های دینی در تاروپود اجتماعی آن تنیده شده ، به گونه ای حیات اجتماعی آن را معنا می بخشد و در واقع مروجان سکولاریسم در ایران در صدد بودند که با شروع از قشر تحصیل کرده تیشه به ریشه اندیشه های مذهبی بزنند، حال آنکه ایرانیان بارها و بارها به گواه تاریخ ،پیوستگی حیات اجتماعی با حیات مذهبی خود را به همگان ثابت کرده اند.در فتنه 88 بخشی از بدنه که به لحاظ ضعف اعتقادات و آگاهی و متاثر از آرزوی رهبران فتنه برای سکولاریسم بودند ،این حقیقت را پذیرفتند که اجتماع ایرانی را نمی توان از اعتقادات راسخ و ارزش های اصیل شان جدا کرد و به آنها سکولاریسم را هدیه داد.
نویسنده: اقدس اقبال
پیان پیام/
ترویج اندیشه سکولاریسم در جامعه ای چون ایران به معنی اراده برای ازبین بردن کلیه ارزش ها،اصول، عقاید و شیوه زیست همگانی اجتماعی است.
کد خبر 206897
نظر شما