تواضع شناخت حدود است بدون آنکه فرد خود را بشکند

تواضع شکست نفسی نیست، و اصلا شکست نفسی خوب نیست، تواضع شناخت حدود است، متواضع حقیقی کسی است که حد خود را بشناسد بدون آنکه لازم باشد خود را بشکند.

به گزارش خبرنگار شبستان، برنامه "معرفت" کاری از گروه معارف و اندیشه دینی شبکه چهارم سیما، عصر جمعه، 24 آذرماه، مطابق معمول هر هفته با حضور غلامحسین ابراهیمی دینانی و اسماعیل منصوری لاریجانی به روی آتن رفت.
در ابتدای برنامه، منصوری لاریجانی خبر از تولید سری جدید برنامه معرفت، با حضور دیگر اصحاب فضل داد و گفت: در برنامه های آتی ، حکایات و سخنان حکیمانی چون خواجه نصیرالدین طوسی مورد بررسی قرار می گیرد.


بر پایه این گزارش، برنامه این هفته نیز همچون هفته گذشته، به بررسی حکایت "ایاز" از بوستان سعدی و همچنین در بخش دیگر عناصر تشکیل دهنده زبان و لطف سخن سعدی، اختصاص داشت.
منصوری لاریجانی، مجری کارشناس برنامه معرفت، در آغاز سخن با اشاره به حکایت "ایاز" گفت: سلطان محمود علاقه به خوی ایاز داشت، نه روی او، در واقع در باب ظاهر و باطن در احادیث، روایات و ابیات ما سخن بسیار است، برای مثال "بلال حبشی" او سیه چرده بود و در عین حال اذان را درست نمی خواند، به جای اشهد ان لا اله الا الله می گفت: اسهد، یعنی حرف "شین" را "سین " تلفظ می کرد، اما وقتی به پیامبر (ص) درباره او اعتراض کردند، پیامبر (ص) ناراحت شد، در این باب مولانا سروده است(1):

 

ای نبی و ای رسول کردگار                  یک مؤذن کو بود افصح بیار
عیب باشد اول دین و صلاح                 لحن خواندن لفظ حی عل فلاح
خشم پیغمبر بجوشید و بگفت             یک دو رمزی از عنایات نهفت
کای خسان نزد خدا هی بلال              بهتر از صد حی و خی و قیل و قال
وا مشورانید تا من رازتان                     وا نگویم آخر و آغازتان


ابراهیمی دینانی اظهار کرد: از این نمونه زیاد است، حال سلطان محمود و ایاز که حکایت بود اما بلال حبشی در احادیث هم درباره او عنوان شده است، به هر حال به پیامبر (ص) در مورد لهجه بال و ظاهر سیاه اش اعتراض کردند، گفتن تجوید بلال خوب نیست، پیامبر (ص) ناراحت شد، چنان که شاعر گفت:
خشم پیغمبر بجوشید و بگفت            یک دو رمزی از عنایات نهفت


وی افزود:خلاصه این سخنان در رابطه با بلال آن بود که او با وجود ظاهر سیاه اش، دلی سفید و پاک داشت، در اینجا ایاز نیز همین نماد را داشته و الگوی وفاداری است، در واقع سعدی می خواهد تواضع ایاز را در وفاداری خلاصه کند.

ابراهیمی دینانی درباره تواضع اظهار کرد: تواضع شکست نفسی نیست، و اصلا شکست نفسی خوب نیست، تواضع شناخت حدود است، متواضع حقیقی کسی است که حد خود را بشناسد بدون آنکه لازم باشد خود را بشکند.
استاد بازنشسته دانشگاه تهران در ادامه به سخن سعدی و نوع بیان وی اشاره کرد و گفت: سعدی در قرن هفتم به زیبایی با ما حرف می زند، حکایات تاریخی در سخن سعدی رنگ دیگری می یابد، اما حقیقتا تاریخ چگونه زنده می شود و چه کسی این کار را می کند؟
وی تصریح کرد: آیا تاریخ نگار و مستندنویسان، وقایع را در تخیلاتشان می سازند یا مثلا تاریخ نگار هر واقعه را نخست در فکرش می سازد؟ قطعا او وقایع را در افکارش می آورد و بازنویسی می کند اما در ذهن مورخ وقایع صورت خاصی می یابند، مثلا در بیان مارکسیسم، تاریخ در طبقات اجتماعی خلاصه می شود.
ابراهیمی دینانی بیان کرد: هنر سعدی هنر شعر، داستان و حکایت است، او به معنای واقعی کلمه شاعری تواناست که قادر بود وقایع تاریخی را به شیوه خاص بیان کند.
در این میان منصوری لاریجانی، مجری کارشناس برنامه اظهار کرد: نتیجه ای که سعدی از حکایت ایاز می گیرد وجه به باطن است که سلطان محمودعاشق خوی او بود"، اما مولوی نیز همین داستان را نقل می کند با این حال نگاه او با سعدی تفاوت دارد.
ابراهیمی دینانی در پاسخ عنوان کرد: نگاه دو جنبه دارد، نوع بیان و زبان در این مطلع موضوع مهمی است، زبان تنها چیزی است که از قید تاریخ می رهد، مثلا زبان سعدی از قید تاریخ رهاست، او داستان های گذشته را با زبان خودش حکایت می کند، اما جاودانگی در بیان او وجود دارد.
استاد بازنشسته دانشگاه تهران افزود: زبان سه عنصر، گوینده، شنونده و سخن یا همان واقعیت را دارا است؛ واقعیت مولفه ای پنهان است که در پرتو ارتباط گوینده و شنونده حاصل می شود و بسته به قدرت بیان گوینده دارد که شنونده تا چه اندازه در فهم و درک موضوع موفق باشد.
وی در بیان اهمیت زبان و نوع سخن ابراز کرد:زبان نباید ابزار رفع حوائج باشد، وقتی در این حوزه خلاصه شود فاجعه است، حتی اگر زبان در حد علم هم خلاصه شود باز فاجعه است، زبان خیلی پیچیده است و در عین حال محدودیت هایی دارد، اما محدوده زبان شعر کمتر است و شعر رساترین زبان انسان است.
ابراهیمی دینانی خاطرنشان کرد: تجربیاتی مانند غم، شادی و ... به وسیله تجربیات علمی وصف نمی شود، و نمی توان این موارد را با علم بیان کرد، بلکه این تجربیات خالص انسانی در زبان شعر می آید. واقعیت واقعیت است، اما بسته به نوع بیان گوینده و فهم شنونده دارد.
پی نوشت:
1.ابیات مولانا:
آن بلال صدق در بانگ نماز               حی را هی همی‌خواند از نیاز
تا بگفتند ای پیمبر نیست راست       این خطا اکنون که آغاز بناست
ای نبی و ای رسول کردگار              یک مؤذن کو بود افصح بیار
عیب باشد اول دین و صلاح             لحن خواندن لفظ حی عل فلاح
خشم پیغمبر بجوشید و بگفت        یک دو رمزی از عنایات نهفت
کای خسان نزد خدا هی بلال          بهتر از صد حی و خی و قیل و قال
وا مشورانید تا من رازتان                 وا نگویم آخر و آغازتان
گر نداری تو دم خوش در دعا          رو دعا می‌خواه ز اخوان صفا

پایان پیام/

 

 


 

کد خبر 205358

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha