خبرگزاری شبستان: در روزهای تعطیل پیش از تاسوعا و عاشورای امسال، انتشار ویدئویی در فضای مجازی، فضای جامعه عزادار را تحت تأثیر قرار داد؛ بخش های مربوط به شهادت حضرت عباس(ع) در سریال مختارنامه که خاطر فضای کم تحرک رسانه ای آن روزها و حذف سریع آن از اینترنت، واکنش زیادی به همراه نداشت.
پیش از این، خبر احتمال پخش تصاویر مربوط به شهادت حضرت ابالفضل درمختارنامه و در حین ساخت سریال، واکنش متدینین، علما و مراجع تقلید به خصوص آیت الله وحید خراسانی را در برداشت؛ به طوری که ایشان در آستانه ماه محرم سال گذشته و در جمع مبلغان اعزامی تهدید کردند در صورتی که چهره حضرت ابوالفضل العباس(ع) به صورت هنرپیشه به نمایش درآید، عاشقان قمر بنی هاشم(ع) در روز تاسوعای امسال محشری بر پا خواهند کرد که در روز قیامت کمر عوامل پخش چنین تصاویری را خواهد شکست.
ایشان در بخش دیگری از سخنان خود فرمودند: «ای روزگار..! ای دنیای ناپایدار..! باید روزگاری بشود که ما زنده باشیم و در این روزگار بخواهند هنرپیشهها نقش او را به مردم نشان بدهند..؟! مردم..! بدانید! این نقشه ها برای این است که وقتی قمر بنی هاشم(ع) را به آن صورت نشان دادند، دیگر این سوز و گداز در روضه ها نباشد. برای این است که آن کسانی که آن صحنه را ببینند و آن هنرپیشه را تماشا کنند دیگر آنچنان که باید، در عزای او نسوزند. ولی باید بدانند اگر با چکمه و با کراوات خواستند این چراغ را خاموش کنند و نشد، با این ریش ها و با این یقه های باز هم این نور خدا خاموش شدنی نیست، دیگر ختم کلام.»
اما در مقابل، آیت الله سید "عزالدین حسینی زنجانی" از مراجع تقلید مشهد در پاسخ به استفتائی در زمینه نمایش چهره حضرت عباس(ع) در مختارنامه فرمودند: «نشان دادن چهره حضرت ابوالفضل العباس سلام الله علیه در فیلم اشکال شرعی ندارد اما باید دقت شود که فردی برای این نقش انتخاب گردد که سابقه نقش منفی در اذهان مخاطبان نداشته باشد و بعدا نیز مراقب نقش های خود در فیلم های بعدی باشد و هر چند که نشان دادن عظمت و شخصیت والای حضرت ابوالفضل العباس سلام الله علیه کما هو حقه در قالب فیلم و دیگر هنرها ممکن نیست اما دست اندرکاران فیلم سعی کنند که با استفاده از روایات اهل بیت علیهم السلام و تاریخ های معتبر سیمایی نزدیک به شخصیت حقیقی آن بزرگوار عرضه بکنند، خلاصه کار عظیم و دشواری است و دقت بسیار می طلبد. والله العالم»
نمایش رئالیستی شهادت حضرت عباس در یک سریال، بار دیگر موضوع چگونگی بازنمایی وقایع تاریخی به خصوص وقایع دینی و بالاخص واقعه عاشورا را زنده کرد؛ این که چگونه می توان رویداد تاریخی-دینی چون عاشورا را بدون کاسته شدن از عظمت آن به تصویر کشید، و آیا اساساً می توان به این موفقیت نائل شد؟ این تلاش چه آسیب هایی در بردارد و چه مؤلفه هایی را باید در نظرداشت؟
آن چه باید در بررسی این موضوع مدنظر قرار گیرد، تازگی و نو بودن رسانه سینما و نمایش رئالیستی(واقعگرا) وقایع از طریق آن به نسبت دیگر صورت های بازنمایی واقعه کربلا چون تعزیه است، به همین خاطر این نوع بازنمایی هنوز در مرحله آزمون و خطا و نیازمند بحث و گفتگوی بیشتر است اما با این وجود می توان درباره مبانی نظری بازنمایی هنری در اسلام در مقایسه با سایر ادیان و همچنین تأثیرات گونه های مختلف این بازنمایی در ذهن مخاطب پرداخت.
اگر در تمدن هند، مسیحیت و ... هنرهای تجسمی به شکوفایی می رسد، این شکوفایی را باید در انگاره تجسد خداوند، حضرت عیسی(ع) و ... در آن ها جستجو کرد اما در اسلام، برخلاف هنرهای تجسمی، هنرهای تجریدی بار بازنمایی حقیقت معنوی را بردوش می کشند.
دکتر حسن بلخاری، استاد دانشگاه در این زمینه معتقد است: هنر در تمدن هند به شدت قصد تجسد میکند چون امر مطلق صورت نموده است و به همین خاطر است که هنر صورتگری مباح میشود و پیکرههای خداوند زیاد.
انجیل یوحنا متن دیگری است که این استاد فلسفه هنر به آن اشاره می کند و می افزاید: در انجیل یوحنا میخوانیم: "در ازل کلمه بود، خدا بود و کلمه خود خدا بود...کلمه انسان شد و ما شکوه و جلالش را دیدیم."؛ بنابراین هنر مسیحی نیز میل به تجسد کرد چون عیسی تجسد کلمه بود و بنابراین در قلمرو هنر نیز هنرمندان توانستند او را در قالب انسانی متجسد کنند.
بلخاری تأکید می کند در ادیان تجسدمحور هنرهای تجسمی به اوج خود رسیده است.
اما داستان گفتوگوی موسی(ع) و خداوند در قرآن نمونه دیگری بود که دکتر بلخاری به آن می پردازد و می گوید: قرآن میفرماید چون موسی به میقات آمد و خدا با او گفتوگو کرد، به خدا گفت: خدایا خود را در دیده آر، پاسخ خداوند "لن ترانی" بود. در اسلام امر مطلق صورت ننمود و این علت اصلی حرمت تصویر در اسلام است.
وی می افزاید: اما خداوند به موسی فرمود رویت را به سوی کوه بازگردان و خدا بر کوه تجلی کرد.
بلخاری تصریح می کند: دینی که تجلیمحور است هنر آن تمثیلی میشود و متونی چون رسالة الطیر، سلامان و ابسال و ... همگی از نمونههای نگرش تمثیلی در تفکر اسلامی است.
بنابر آن چه گفته شد، رشد هنرهای تجریدی چون مینیاتور و پرهیز از هنرهای تجسمی چون تصویرگری و مجسمه سازی در طول تاریخ اسلام به خوبی روشن می شود؛ به این معنا که هنرمندان مسلمان به طورکلی از بازنمایی واقعگرای طبیعت، وقایع و افراد پرهیز داشته و بیشتر به بیان تمثیلی تمایل نشان داده اند.
در همین زمینه می توان به پیدایی و گسترش هنر «تعزیه» در میان شیعیان برای بازنمایی حادثه عاشورا اشاره کرد.
پیتر بروک، کارگردان مدرنیست و تجربه گراى قرن بیستم به بهره گیری تعزیه از عناصر و وسایل خیلى ساده و فرم لباس و اشیا و یا آکسسوار بدون زرق وبرق نمایش شهرى چون یک دستمال کوچک سبز (نمادى براى موافق و یا اولیاخوان) و دستمال قرمز (براى مخالف و یا اشقیاخوان) در اثرى مینى مالیستى و قرارداد میان تعزیه خوانان و یا مخاطبین حماسه عاشورایى اشاره می کند و می افزاید: از قراردادى کوچک، میثاقى بزرگ انجام مى گیرد. همچنین با فرم خواندن هاى گوناگون و یا با القاى کلام توسط بدن و ضرباهنگ هاى آوایى، موسیقایى، زیباخوانى پروتاگونیست ها(قهرمانان) در برابر مخالف خوانى و یا اشتلم خوانى آنتاگونیست ها (ضدقهرمانان) حیرت و لذت وافر حاصل می شود.
نکته قابل تأمل این که «تعزیه»، بدون تصویرسازی مستقیم، به بازنمایی نمادین اما تأثیرگذار و باورپذیر واقعه عاشورا در ذهن مخاطب می انجامد و به هیچ وجه به تخیل فعال مخاطبان از حوادث عاشورا لطمه ای وارد نمی کند؛به همین خاطر هر فرد تصویر خود را از این واقعه می سازد و از بکر بودن و عظمت آن در ذهن مخاطب کاسته نمی شود اما بدیهی است که بازنمایی رئال(واقعگرا) آن تا چه اندازه می تواند در یکسان سازی تصاویر ذهنی و یادآوری آن مؤثر واقع شود.
پایان پیام/
نظر شما