انکار کدام حقیقت عاشورا را رقم زد؟

ماجرای سقیفه و انکار حق جامعه را به مسیری برد که حکم افراد جایگزین حکم خدا شد و دنیاطلبی بر هر امر دیگری رجحان یافت، اینگونه بود که امام حسین (ع) فرمود: دیگر چیزی از حق باقی نمانده است.

خبرگزاری شبستان: بی تردید عاشورا مولود کینه چند ماهه یزید با امام حسین (ع) نیست این جنایات را باید در صدر اسلام و ماجرای دشمنی با امیرالمومنین (ع) جستجو کرد. از این رو در گفت و گو با عابدین مومنی، عضو هیات علمی گروه فقه و مبانی حقوق دانشگاه تهران درباره اتفاقات و حوادثی که پس از رحلت پیامبر (ص) زمینه واقعه کربلا را فراهم ساخت، بحث پرداخته ایم که مشروح آن را می خوانید:

 

چرا بعد از رحلت عده ای در صحیفه جمع شدند و فردی را به عنوان جانشین پیامبر (ص) تعیین کردند آیا همه صحابه در آن لحظه تاریخی از دستور پیامبر (ص) تمرد کردند ؟

اگر ما بخواهیم بگوییم همه صحابه پیامبر (ص) از فرمایش ایشان تمرد کردند دشوار است. در آن زمان کسانی بودند که نقشه قبلی داشتند و همه مسلمانان را غافلگیر کردند و دیگر مردم متوجه نقشه های شیطانی عده ای نبودند و آنها از بی خبری مردم استفاده کردند و با این کار تلاش کردند آنچه حق است را مخفی کنند چون پیامبر (ص) فرموده بودند" العلی مع الحق و الحق مع العلی "خب از چنین فرمایشی به نظر می رسد که هر مسلمانی برای اطاعت از بیانات پیامبر (ص) جان خود را فدا می کند طبیعتا افرادی که نقشه داشتند سعی در مخفی کردن حق کردند.
با این کار مساله بعدی این بود که آمدند بین همه صحابه پیامبر (ص) تساوی برقرار کردند و گفتند علی (ع) با بقیه صحابه برابر هم طراز و هم ارزش است، مثلا اشاعره اعتقاد دارند که از امام علی (ع) هم شایسته تر وجود دارد در آن روز شاید نمی توانستند به این صراحت حرف بزنند اما تلاش شان این بود که این را به مردم بفهمانند. آنها برای این کار پیام پیغمبر (ص) را مخفی کردند تا از ذهن و حافظه امت اسلامی پاک شود . تا وقتی علی (ع) حق است چرا باید به سراغ دیگران برویم. حالا با برابر شدن صحابی گفتند هرکس را مردم بپسندند و مردم او را بخواهند می تواند جانشین پیامبر (ص) شود یعنی هرکسی که رای مردم را داشته باشد. بنابراین انتخاب را جایگزین دستورات قطعی کردند.
 

این انتخاب چه عواقب سوئی داشت؟
با این انتخاب مسیر بعدی هم تحت تاثیر قرار گرفت؛ این که در این میان مردم سوالات شرعی و دینی را چه کسی باید پاسخگو باشد؟ خودبخود ذهن مردم آن زمان به این سمت کشیده می شد که باید از جانشین پیامبر (ص) سوالات خود را بپرسند. آن افراد هم که علم لدنی نداشتند و یکدفعه علم آسمانی به آنها وحی نشد و آنها با توجه به دریافت خودشان از مسایل به سوالات مردم پاسخ می دادند. مردم هم بر اساس همان رای و نظری که داشتند زندگی می کردند و جامعه با رای آنها اداره می شد از این رو است که جامعه به سمت نظر آنها کشیده شد.

 

آیا امام علی (ع) به این انحرافات و کجروی ها واکنش علنی نشان می دادند؟
امام علی (ع) یکی از این مسایلی را که در نهج البلاغه مطرح می کند همین هست که رای و نظر مردم آمده و جای دستورات اسلامی نشسته است. به طور مثال در زمان امام علی (ع) برای یکی از مسلمانان مشکلی پیش آمد و او مشکلش را برای سه قاضی مطرح کرد و آنها با توجه به دانش خود به آن مرد یک جواب متفاوت دادند، امام علی (ع) از این موضوع ناراحت شدند و خطاب به آن سه قاضی اظهار کردند مگر خداوند این دستورات داده یا اینکه پیامبر (ص) آورده یا خود شما علم یک شبه لدنی بدست آورده اید که این اظهار نظرهای نادرست را می کنید.
با توجه به آنکه صلاحیت و دانش اظهار نظر در مسایل به آنها نداده نشده بود و توان درک آن را نداشتند از این رو امیرالمومنین (ع) به اصلاح امور پرداختند البته اصلاح همه امور برای ایشان امکانپذیر نبود چراکه جامعه در بسیاری از موارد برای آنکه زیر سوال نرود آراء حضرت امیر (ع) را قبول نمی کرد با در اختفا کارهایی را انجام می داد.
این مساله بعدها هم اینگونه ادامه پیدا کرد، اگر این مقدمات را کنار هم بچینیم به این نتیجه می رسیم که افراد براساس آرای خود می توانند جامعه را اداره کنند و جامعه اسلامی با احکام الهی اداره نمی شد و حاکم موجود با اختیار قایل شدن برای خود در دوره های بعدی هم یک سرمشق و الگو شد.

 

اداره جامعه بر اساس آرای حاکمان چگونه توانست شریط ظهور کربلا را فراهم کند؟
رفته رفته این وضعیت توسعه پیدا کرد تا وقتی که امام حسین (ع) در سال 61 در سخنرانی هایی که دارند، می فرمایند از حق چیزی باقی نمانده است. ما وقتی بررسی می کنیم می بینیم که این آرا به حدی توسعه یافته که جای شریعت را گرفته و بدین صورت آرا اشخاص به جای آرا الهی قرار گرفته و این مساله باعث شد حق در آن جامعه اجرایی نشود.
یکی از فرآورده های عملی شدن آرا در جامعه این بود که تقسیم بیت المال دست کاری کردند. در جنگ ها یا در زمان های دیگری که بیت المال در دستشان قرار می گرفت بین مسلمانان علی السویه سهم می دادند، حاکمان بیت المال را به تبعیض پخش می کردند و سهم ها را به نابرابری و تفاوت می گرفتند.
تقسیم مغرضانه بیت المال موجب شد جامعه طبقاتی شود، جامعه پیغمبر (ص) با جامعه ای که با این آرا بود متفاوت شد. جامعه پیامبر (ص) با اشرافیت مبارزه می کرد اما آنها با این کارشان جامعه را طبقاتی کردند و امیرالمومنین (ع) وقتی می خواست حکومت را در دست بگیرد فرمودند: عده ای از شکمپارگی و زیادی مال و اموال در حال ترکیدن هستند و عده ای از فقر و تنگدستی رو به مرگ و زوالند.
این وضعیت تا زمان امام حسین (ع) هم حاکم بود و و مردم حرف ها را نمی شنیدند چون شکمهایشان از حرام پرشده و حرف حق را نمی پذیرفتند. بیت المال دست آویزی شد که افراد را بخرند و آنها را تطمیع کنند و این جامعه نامتوازن که عدالت در آن از بین رفته بود کار را به جایی رساند که کارشان به شهادت امام حسین (ع) انجامید و وقتی در این جامعه امام حسین (ع) را کشتند انگار انسان دیگری را می کشتند و ایشان را در برابر حکومت اسلامی و مقابل آن می دانستند و آیین و شریعتی دیگر در ذهن خود ساخته بودند که جایگزین راه و رسم پیامبر (ص) شد.
پایان پیام/
 

کد خبر 198537

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha