مهدی اکبرنژاد، استاد دانشگاه ایلام درباره جریان شناسی انحرافات عملی پس از رحلت پیامبر(ص) که در نهایت به واقعه عاشورا انجامید، به خبرنگار شبستان گفت: در این باره به چند مساله اساسی می توان اشاره کرد، یکی از جریان هایی که پیغمبر اسلام(ص) شدیدا با آن مقابله کرد و حاکمیت آن جریان را بر جامعه اسلامی از بین برد جریان "طایفه گرایی"بود.
وی اظهار کرد: همانطور که می دانیم پیش از آمدن اسلام، جریان و حاکمیت قبیله بر نظام اجتماعی سیاسی آن دوران مشکلات زیادی را پدید آورده بود که پیغمبر(ص) شدیدا با آن مخالفت می کرد و این نوع حاکمیت را از عرصه اجتماعی حذف کرد.
اکبرنژاد تصریح کرد: اما متأسفانه پس از رحلت پیغمبراسلام(ص) موضوع توجه به قبیله توسط برخی از افراد و برای برخی مصالح و منافعی که داشتند، إحیا شد و جریانات قبیله گرایی به عنوان یکی از جریانات حاکم مسلط کم کم در بدنه جامعه اسلامی نفوذ کرد.
استاد دانشگاه ایلام ادامه داد: بعد از رحلت پیامبر (ص) "قدرت طلبی" به عنوان دومین جریان که طرفداران بسیار داشت، رشد کرد. اگرچه در دوره پیغمبر (ص) اخلاص و فداکاری در بین قاطبه مسلمانان وجود داشت اما بعد از ایشان اندیشه های قدرت طلبانه زنده شد و عده ای تلاش خود را بر کسب قدرت متمرکز کردند و این خود منشأیی شد برای مسایل و انحرافاتی که بعدا به وجود آمد.
وی با بیان اینکه جریان سومی که پس از رحلت سربرآورد، ثروت اندوزی بود، عنوان کرد: عده ای بعد از رحلت رسول خدا (ص) به ثروت اندوزی روی آوردند که این امر معضلاتی را در جامعه رواج داد و آنهم پدید آوردن نظام طبقاتی بود و بخصوص در دوران خلیفه سوم این موضوع به طور واضح مشهود است.
اکبرنژاد ادامه داد: چهارمین نقطه انحرافی بعد از رسول خدا (ص) " گسترش گناه و رفتارهای شیطانی " بود که در دوره پایانی خلافت معاویه و آغاز حکومت یزید کاملا مشهود است، بطوریکه در جامعه رفتارهای ناهنجار بروز می کرد و گرایشات به مسایل شهوانی و خوشگذرانی بسیار دیده می شد.
وی با بیان اینکه چهار نوع جریان انحرافی فکری خاص در این دوران می بینیم، ابراز کرد: نخستین آنها "تأکید بر فرمانبرداری از حاکمان" بود. آنها (یزید و معاویه) با ساخت روایت هایی که به پیغمبر (ص) منسوب می کردند، می خواستند مردم به هر شکل ممکن رهبری آنها را قبول کنند. به گفته وی؛ آنها با این ترفند دنبال اهداف خودشان بودند و می خواستند جامعه را در برابر حاکمیت واکنشی نشان نداده و آنها را مجبور به اطاعت بی چون و چرا از خود کنند.
اکبرنژاد در ادامه به دومین جریان که "لزوم همراهی با جماعت" بود، اشاره کرد و افزود: بنابراین جریان و با استفاده از این حربه آنها این امر را مطرح می کردند که همه باید با جماعت مسلمین همراه باشند و کسی حق مخالفت با آن را ندارد و اگر کسی اندک حرکتی نشان می داد با همین حربه او را می کوبیدند و وقتی امام حسین(ع) به مدینه آمد، نمایندگان فرماندار مدینه به امام حسین(ع) گفت آیا از خدا پرهیز نمی کنید که از جماعت مسلمین جدا شده اید و باعث اختلاف بین مسلمانان گردیده اید.
استاد دانشگاه با بیان اینکه "حرمت نقض بیعت" سومین جریان فکری بود که حاکمان بنی امیه روی آن تاکید می کردند، افزود: آنها روی این مساله نیز پافشاری می کردند و معتقد بودند چون با حاکم مسلمین بیعت شده هیچ کس نباید آن بیعت را بشکند.
وی خاطرنشان کرد: "جبر گرایی" چهارمین جریانی است که توسط حاکمان بنی امیه تبلیغ می شد و آنها می گفتند هر اتفاقی می افتد تقصیر ما نیست و خدا خواسته است. آنها می گفتند این حکومت یزید دستوری از ناحیه خدا و مقدر است و شما حق انتخاب ندارید و مردم باید بپذیرند و اگر نخواهند کاری نمی توانند بکنند؟
پایان پیام/
انحرافات فکری پس از رحلت همچون احیای قبیله گرایی، قدرت طلبی در کنار تحریفاتی که بنی امیه در دین اعمال کرده و خلافت معاویه و یزید را مشیت الهی می خواندند، زمینه قیام تاریخی سیدالشهداء (ع) را فراهم کرد.
کد خبر 197717
نظر شما