به گزارش خبرنگار شبستان، به مناسبت یکصدمین سال تالیف کتاب "درد جاودانگی"، نشست هفتگی شهرکتاب سهشنبه، دوم آبان، به نقد و بررسی آثار و اندیشههای اونامونو با حضور "پدرو ویینا"، سفیر اسپانیا در ایران، دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، استاد بهاءالدین خرمشاهی و نجمه شبیری اختصاص یافت.
غلامحسین ابراهیمی دینانی، در این نشست ضمن اشاره به بحث های مختلفی که در باب ترجمه آثار، اندیشه، ادبیات و فلسفه اونامونو در طول این برنامه مطرح شد، گفت: در خلال این مباحث به ایمان و عقل اشاره شده که حقیقتا بحث سهمناکی است و مسئله دیروز، امروز و فردا نیست، بلکه مسئله آفرینش است و به عبارت ساده تر مسئله خدا و شیطان است.
وی با بیان اینکه ما مسئله شیطان را جدی نمی گیریم، اظهار کرد: خدا و شیطان در متن درونی ما وجود دارد و ما آدمیان ترکیبی از خدا و شیطان هستیم و این به خودمان بستگی دارد که چگونه بیندیشیم و به کدامیک برسیم.
دینانی افزود: انسان به یک معنی همه چیز و به معنای دیگر هیچ چیز است، اونامونو، حافظ، عین القضات همدانی همه از یک سنخ اند، منتهی متاسفانه آن طور که شایسته است در مورد عین القضان نگفته ایم چون عین القضات شعر نگفت در حالی که ما اهل شعر هستیم، در این باب سخن زیاد است در واقع، حافظ، اونامونو، گوته و دیگران نغمه ای از یک سخن را می گویند.
استاد بازنشسته دانشگاه تهران با اشاره به موضوع نشست که اختصاص به تحلیل و بررسی کتاب درد جاودانگی اثر اونامونو داشت، تصریح کرد: سوالی مطروحه آن است که آیا بدون درد به جاودانگی می رسیم یا درد از جاودانگی بر می خیزد و آیا آدمی دردمند است که جاودانه شود یا جاودانگی درد را با خود همراه می آورد، در میان این پرسش ها کدامیک علت دیگری است؟
تنهایی محض از آن خدا است
وی با اشاره به بخشی از سخنان سفیر اسپانیا مبنی بر اینکه اونامونو فردگرا بود اما به احزاب احترام می گذاشت، عنوان کرد: این نکته است که اونامونو فردگرا بود، آدمی تا تنهایی خودش را حس نکند، خویشتن را نمی فهمد، انسان یک "من" دارد و آن من در واقع همان تنهایی است، این "من" حتی زمانی که انسان در جمع است، می تواند با خودش تنها باشد اما حقیقا آن است که تنهایی محض را فقط خداوند می تواند تحمل کند ولاغیر؛ دردجاودانگی ناشی از همان تنهایی می شود و این درد از تنهایی نشات می گیرد.
دینانی با اشاره به تعاریف متعدد و برداشت ها درباره عقل ابراز کرد: حکما عقل سودانگار را عقلی جزئی می دانند، که این نوع عقل از عقول زندگی است که به عالم وحدت راه ندارد و موضوع این است که ما این عقل را خوب نفهمیدیم.
وی با طرح سوالی مبنی بر اینکه اندیشه برای کیست و اساسا انسان در تنهایی اندیشه دارد یا خیر؟، ادامه داد: آیا انسان با همین گوشت و پوست و استخوان ظاهری می اندیشد؟، قطعا پایخ منفی است، برای اندیشیدن شرایط و صحت جسم شرط است اما کافی نیست ضمن اینکه این عالم عالم تضاد است.
تا درد نکشیم به تنهایی نمی رسیم
این استاد فلسفه بیان کرد: ما انسان ها از عناصر متضاد ساخته شده ایم، روح جسم دو اقتضا دارند که باید با هم ترکیب شوند، حال درد و رنج که اونامونو از آن سخن می گوید همین مقوله است با این تحلیل که در "درد" رنج نهفته است و آدم تا رنج نکشد به تنهایی که پیشتر به آن اشاره شده نمی رسد، پس انسانها در هر سطحی از زندگی که قرار گرفته باشند اعم از مرفهان و انسان های عادی، رنج دارند و رنج مقتضای ذات زندگی جهان است و جاودانگی است که باید از این مسیر عبور کند و اونامونو در کتاب "درد جاودانگی" این مفهوم را اشاره می کند.
بنابراین گزارش، بهاء الدین خرمشاهی مترجم کتاب درد جاودانگی اثر اونامونو در ادامه این نشت گفت: فلاسفه به طبع عقل گرا هستند، و اساسا مهمترین داشته انسان همان عقل است چراکه اگر تمدن آدمی از عقل او ریشه می گیرد.
وی ادامه داد: اونامونو همان قدر که قانع می کند انسان را به شک هم می اندازد، در واقع شخصیت اونامونو گریبان جهان را گرفته است، او نقادی اجتماعی است و به سیاست نیز پرداخته است.
ایمان مولود شک و شک گرایی
خرمشاهی اظهار کرد: حافظ همچون اونامونو شکاک است و اصلا اگر شک نباشد ایمان ساخته نمی شود، در واقع اندیشه های گوته، حافظ و اونامونو به نوعی همسو با هم است و "فاوست" گوته و دیوان حافظ با کتاب دردجاودانگی قابل مقایسه و تطبیق اند چراکه هر اثر مملو از تلمیحات، تشبیه و موارد محتوایی شبیه هستند.
مترجم کتاب دردجاودانگی خاطرنشان کرد: حافظ نیز یک اگزیستانسیالیسم دینی است و هیچ مکتبی جز مکتب یاد شده برای حافظ و توصیف او خوب نیست، در واقع گوته، حافظ و اونامونو هر سه اصالت ایمانی دارند و عقل را معذور نمی کنند، اما هرگز نیز عقل را آخرین صحه گذار بر گرایش های انسانی نمی دانند. اونامونو نمی گوید که مسلم است که انسان موجودی جاودانه است، بلکه می پرسد چرا جاودانه نباشیم؟
پایان پیام/
نظر شما