خبرگزاری شبستان: یکی از اجتماعات دینی که هر فرد مسلمان هر روز با آن سر و کار دارد مسجد و برگزاری نماز جماعت آن است. در آیات و روایات متعددی به حضور در جماعت مساجد سفارش اکید شده و بهره و ثواب هایی بر آن مترتب شده است؛ مثلاً در آیه 43 سوره مبارکه بقره اشاره به بحث جماعت شده است؛ « وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعینَ » و یا در روایتی، لقمان به فرزندش می فرماید:
« وَ صَلِّ فِی جَمَاعَةٍ وَ لَوْ عَلَى رَأْسِ زُج »؛ ای پسرم نمازت را با جماعت بخوان هر چند بر سر نیزه باشد.
و بر ترک آن نیز عقوبت مترتب شده است و علاوه بر این موارد، برای رفتن به مسجد و ماندن در آن ثوابهائی نقل شده است؛ مانند این روایت از پیامبر(ص): «مَنْ مَشَى إِلَى مَسْجِدٍ مِنْ مَسَاجِدِ اللَّهِ فَلَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ خَطَاهَا حَتَّى یَرْجِعَ إِلَى مَنْزِلِهِ عَشْرُ حَسَنَاتٍ وَ مُحِیَ عَنْهُ عَشْرُ سَیِّئَاتٍ وَ رُفِعَ لَهُ عَشْرُ دَرَجَاتٍ »، هر کس به سوی مسجدی از مساجد خدا روانه شود، برای هر گاهی که بر می دارد، ده حسنه برای او نوشته شده و ده گناه از او آمرزیده و ده درجه بردرجاتش افزوده می شود.
و همچنین این سخن پیامبر(ص)که به اباذر فرمودند:« یَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّ اللَّهَ یُعْطِیکَ مَا دُمْتَ جَالِساً فِی الْمَسْجِدِ بِکُلِّ نَفَسٍ تَنَفَّسْتَ فِیهِ دَرَجَةً فِی الْجَنَّةِ وَ تُصَلِّی عَلَیْکَ الْمَلَائِکَةُ وَ یُکْتَبُ لَکَ بِکُلِّ نَفَسٍ تَنَفَّسْتَ فِیهِ عَشْرُ حَسَنَاتٍ وَ یُمْحَى عَنْکَ عَشْرُ سَیِّئَات »، ای اباذر خداوند متعال تا وقتی که در مسجد نشسته ای در مقابل هر نفسی که می کشی درجهای در بهشت به تو عطا می کند و فرشتگان بر تو درود می فرستند و در برابر هر نفس، ده پاداش به تو عطا و ده گناه از تو محو می شود.
حال در این جا سؤالی پیش می آید، که علت این سفارش مؤکد بر نماز جاعت در مساجد برای چیست؟ چرا اسلام حتی عبادی ترین عمل مثل نماز را به جماعت گره زده است؟ و چرا شارع مقدس برای فرار از جماعت مجازات تعیین کرده است.
شاید بتوان برای پاسخ به این سؤالات به این روایت امام حسن مجتبی(ع) اشاره کرد: « مَنْ أَدَامَ الِاخْتِلَافَ إِلَى الْمَسْجِدِ أَصَابَ إِحْدَى ثَمَانٍ آیَةً مُحْکَمَةً وَ أَخاً مُسْتَفَاداً وَ عِلْماً مُسْتَطْرَفاً وَ رَحْمَةً مُنْتَظَرَةً وَ کَلِمَةً تَدُلُّهُ عَلَى الْهُدَى أَوْ تَرُدُّهُ عَنْ رَدًى وَ تَرْکَ الذُّنُوبِ حَیَاءً أَوْ خَشْیَةً »
کسی که همواره به مسجد رفت و آمد کند یکی از این هشت فائده به او می رسد:
1- استفاده آیه روشنی از قرآن. (یعنی یکی از شبهات شخص بر طرف می شود)
2- یافتن رفیق نیکو.
3- فراگیری علم تازه.
4- بر خورداری از رحمتی که در انتظارش بود.
5- شنیدن سخنی که راهنمای راه است.
6- از انحراف (جرم ) در امان باشد.
7- موجب ترک گناه از روی حیا باشد.
8- موجب ترک گناه از روی ترس باشد.
با توجه به این روایت و از آنجائی که فلسفه وجودی مسجد برای ایجاد جماعت است، شاید مهمترین این فوائد، مسئله دوری از انحراف و جرم باشد.
مسجد از حیث احکام، آداب، مکان و حالات موجود در آن به گونه ای است که بر روح و جسم فرد اثر فوق العاده ای می گذارد که باعث آرامش روحی فرد می شود که این خود علت اساسی در پیشگیری از جرم تلقی می شود.
از آنجائی که دولت های مختلف از گذشته تا به حال به مسئله پیشگیری از جرم پرداخته اند تا به این پرسش اساسی پاسخ گویند، که چه عاملی انسان را به سوی جرم سوق می دهد؟ لذا در دهه اخیر علم نوین جرم شناسی که شاخه ای از علم حقوق است، پا به عرصه گذاشته تا پاسخگوی این سؤال مهم باشد.
در پاسخ به این که علل اساسی وقوع جرم چیست؟ جواب های متعددی بیان شده که هر کدام از آنها به عنوان یک دیدگاه جداگانه مطرح شده است که دارای طرفدارانی نیز بین علما جرم شناسی است.
با توجه به مطالبی که در مسئله علل وقوع جرم در ستور اخیر گذشت، اگر با دقت به احکام جاری در مسجد، آداب و کیفیات اعمال در آن نظاره شود، قطعاً ملاحظه می شود که این عمل دینی(حضور در نماز جماعت در مسجد آن هم به صورت مداوم) تمام عللی که سبب وقوع جرم است و مکاتب مختلف غربی به آن اشاره کرده اند را مداوا می کند.
در بخش نخست این یاداشت به احکام جاری در مسجد، آداب و کیفیات اعمال که مؤثر در پیشگیری از جرم هستند، پرداخته می شود و در بخش دیگر به عواملی همچون مکان، نوع ساختمان مسجد با کتیبه های آن و رنگ های به کار رفته در آن که در جلوگیری از جرم، مؤثر است، پرداخته می شود.
بخش اول: احکام و آداب مربوط به مسجد و پیشگیری از جرم
مبحث اول: مسجد و تربیت کودک
بر اساس دو آیه « یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ » و آیه ی « الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا » کودکان را از همان اوان کودکی باید وارد مساجد نمود تا سبب تعلیم و تربیت دینی آنها فراهم گردد، زیرا علت وقوع بعضی از جرائم را باید در همان انحرافات افراد، در دوران کودکی جستجو کرد. لذا در تعالیم اسلامی به ضرورت ادب در دوران کودکی اشاره شده است حضرت امام علی(ع) در نامه اش به امام حسن(ع) می نویسد: در تربیت تو شتاب کردم پیش از آن که دل تو سخت شود و عقل تو به چیز دیگری مشغول شود و در جایی دیگر تربیت خوب، توسط والدین را یکی از حقوق فرزند بر می شمرد.
در مکتب اثبات گرائی روانی نیز به همین امر مهم پرداخته شده است که علت وقوع جرم، همان انحرافات فرد در دوران طفولیت است و رابطه مستقیمی با آن انحرافات دارد. فروید که یکی از طرفداران این تفکر است، انسان را به «نهاد» و« من» و «منِ برتر» تقسیم می کند و می گوید: که «نهاد» به دنبال کامجوئی و خوشی است و «من» نهاد را به سوی لذت سوق می دهد و «منِ برتر» آن دو را کنترل می کند.
حال اگر «منِ برتر» نتواند به دلیل اختلال، وظیفه اش را انجام دهد در این صورت شخص مرتکب جرم می شود. فروید می گوید: شکل گیری این منِ برتر در دوران کودکی است و در واقع او معتتقد است که « بچگی پدر انسان است » ؛ لذا اگر کودک همانگونه که در اسلام سفارش شده در همان سنین تربیت شود در آینده از انحراف او پیشگیری می شود.
مبحث دوم: مسجد و ایجاد فرهنگ دینی و پرورش تمایلات دین مدارانه
یکی از احکامی که مربوط به مسجد است بحث دوری جستن از داد و ستد و مظاهر دنیوی است تا به تدریج دنیاگرائی و حبّ آن از دل بیرون شود آنچه مسلم است این حبّ دنیا است که سبب الاسباب جرائم و گناهان است. همین امر سبب می شود که در نظر شخص دنیا و مافیها تنزل یابد و شخص از این که خودش را به هر سختی بیاندازد تا به مال دنیا برسد، باز می دارد.
تئوری فرصت که یکی از دیدگاههای نظریه فشار (( strain theory است براین نظر است که انسان دارای یک سری تمایلات مادی است که یا به آنها دست می یابد و کامروا می شود و یا به آنها نمی رسد که در این صورت شخص یا منزوی می شود یا برای رسیدن به آنها راه میانبر را انتخاب کرده و دست به جرم می زند. در حالی که اهالی مسجد این رویکرد را اشتباه انگاشته و بر این باورند که تمایلات انسانی منحصر در امیال مادی نیست، بلکه یکی سری امیالی وجود دارد که بر گروه اول برتری دارند مانند تمایلات معنوی در تمام ابعاد آن مثلاً در بعد اجتماعی مثل ایثار و یا در بعد فرهنگی مثل تعبد و دینداری و... ؛ بنابراین این خود یک نوع فرهنگ است که شخص اهل مسجد آن را بر می گزیند و یک انتخاب دینی انجام می دهد و دست به عمل نا مشروع نمی زند، بر خلاف دو دیدگاه یادگیری و معاشرتهای تدریجی که از زیر مجموعه های نظره فشار محسوب می شوند.
علاوه بر موارد مذکور شرکت در نماز جماعت خود حالتی از فرمانبری مأموم از امام جماعت است؛ مثل اینکه او نباید پیش از امام به رکوع یا سجده برود، همین امر خود عامل تربیتی است که شخص را منقاد به احکام می نماید که حال تعبد و قانون مداری را در شخص نهادینه می کند و جلوی خود سری و کبر را می گیرد.
مبحث سوم: مسجد و جلوگیری از حس رهاشدگی
یکی از عللی که در جوامع مهاجر پذیر باعث رشد جرائم شده است،«حس رها شدگی» که افراد گرفتار آن می شوند؛ یعنی شخص احساس داشتن آبرو و حیثیت نمی کنند. در حالی که مسجد به انسان هویت، شخصیت و حیثیت می دهد و شخص مهاجر در صورتی که اهل مسجد باشد بلافاصله از این حس، رهائی خواهد یافت و حتی الگوی جامعه خویش نیز می شود.
در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که: «لَا یَأْتِی الْمَسْجِدَ مِنْ کُلِّ قَبِیلَةٍ إِلَّا وَافِدُهَا وَ مِنْ کُلِّ أَهْلِ بَیْتٍ إِلَّا نَجِیبُهَا یَا فَضْلُ لَا یَرْجِعُ صَاحِبُ الْمَسْجِد»،ای فضل از هر جمعی تنها آنان که ( در فضائل ) از همه برترند و به منزله ی الگو برای گروه خود هستند، به مسجد می آیند.
مبحث چهارم: مسجد و ایجاد خوش نامی
یکی از دیدگاههای موجود در جرم شناسی نظریه برچسب زنی است، این نظریه این مطلب را بیان می کند که وقتی جامعه برچسب بد نامی به فرد می زند، شخص پنداری از خود پیدا می کند که به آن برچسب مجرمانه گفته می شود و همین امر است که سبب می شود که شخص، دست به انجام جرمی بزند؛ لذا در آموزه های دینی سفارش به دوری از مواضع تهمت شده است.
اما وقتی شخصی کراراً در مسجد حضور می یابد قطعاً نیک نامی را برای خودش به ارمغان خواهد آورد که در این باره پیامبر(ص)فرمودند: « إِذَا رَأَیْتُمُ الرَّجُلَ یَعْتَادُ الْمَسَاجِدَ فَاشْهَدُوا لَهُ بِالْإِیمَانِ لِأَنَّ اللَّهَ یَقُولُ إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّه »
هنگامی که دیدید شخصی به رفت و آمد به مسجد مداومت می کند وی را مؤمن بخوانید؛ زیرا خداوند می فرماید: تنها مؤمنان هستند که مساجد الهی را آباد می کنند و این نام نیکی را که خداوند از شخص در میان مردم رواج می دهد بهتر از اموالی است که که دیگران بدست می آورند.
مبحث پنجم: مسجد و تقویت حس برابری
یکی از حالاتی که در نماز جماعت وجود دارد حالت برابری است؛ به این معنی که در صفوف نماز و در نشستن در داخل مسجد هیچ شخصی بر دیگری برتری ندارد و فرقی بین غنی و فقیر و بین حاکم و محکوم نیست.
حال چنین شخصی وقتی، هیچ تفاوتی را بین خودش و دیگران حس نمی کند، در خواهد یافت که در اسلام هیچ تبعیضی وجود ندارد و تنها برتری تقواست که آن هم امری درونی است و در جامعه بشری یک امر درونی در حقوق بین شهروندان تأثیری ندارد و همه در برابر قانون مساوی هستند؛ بنابراین این شخص همین امر را در تمام امور زندگی بشر تسرّی می دهد و در خواهد یافت در اسلام بین حاکم و محکوم در رسیدگی قضائی هیچ فرقی نیست و برابری در اجرای عدالت وجود دارد، همین حس موجب می شود شخص دچار پرخاشگری و کجروی نشود.
در دیدگاه جرم شناسی مارکسیستی، علت وقوع جرم، ساختار جامعه است که توسط طبقه حاکمان شکل می گیرد و عده ای بیچاره از طبقه محکوم، بر چسب مجرمیت می خورند؛ لذا قائل شدند که باید تدبیری اندیشیده شود که محکومان برابر حاکمان باشند.
البته جرم شناسی فمنیستی نیز به همین اختلاف و نابرابری اشاره دارد ولی با این فرق که این نابرابری بین دو جنس مذکر و مؤنث وجود دارد، که با توجه به آنچه ذکر شد این نابرابری نیز مرتفع می شود.
مبحث ششم: مسجد و تشویق به جمع گرائی
همان طوری که در مقدمه بحث گذشت، مسجد از ابتدای تشکیل آن در صدر اسلام برای ایجاد اجتماعات و ترویج هنجارهای متکی بر ارزشهای دینی بنا نهاده شده است و خود این امر افراد را نسبت به پیوندهای اجتماعی ترغیب می کند و این خود بر اساس نظریه جرم شناسی جمهوری خواهی باعث پیشگیری از جرم می شود.
برای اثبات این مدعی می توان به همان روایاتی که در باب تشویق شرکت در جماعت و مسجد و سرزنش دوری از جماعت، اشاره نمود از قبیل این روایت از امام صادق(ع) فرمودند: « إِنَّ أُنَاساً کَانُوا عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص أَبْطَئُوا عَنِ الصَّلَاةِ فِی الْمَسْجِدِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَیُوشِکُ قَوْمٌ یَدَعُونَ الصَّلَاةَ فِی الْمَسْجِدِ أَنْ نَأْمُرَ بِحَطَبٍ فَیُوضَعَ عَلَى أَبْوَابِهِمْ فَتُوقَدَ عَلَیْهِمْ نَارٌ فَتُحْرَقَ عَلَیْهِمْ بُیُوتُهُمْ » ؛در زمان رسول الله برخی از مردم نسبت به رفتن به مسجد و شرکت در نماز کوتاهی می¬کردند ایشان فرمودند: نزدیک است دستور دهیم خانه های کسانی که، نمازِ در مسجد را ترک می کنند، بر سرشان بسوزانیم.
مبحث هفتم: مسجد و تقویت نظم پذیری
یکی از مسائلی که سبب و انگیزه وقوع جرم را فراهم می کند، بحث بی نظمی است؛ یعنی اگر شخصی وارد محیطی شود که فاقد نظم است، این امر او را نیز ترغیب به بی نظمی می کند. شما تصور کنید که دانش آموزی در حال خوردن ساندویچ وارد کلاسی می¬شود که تکه های کاغذ در آن ریخته شده است همین امر باعث می شود که این دانش آموز نیز کاغذ ساندویچش را به کف کلاس پرت نماید، در صورتی که این وضع بر کلاس حکفرما نبود، احتمال بیشتری وجود داشت که این دانش آموز زباله اش را به زمین نیاندازد.
با ذکر این مثال می توان پی¬برد، شاید بعضی از دستورات وارده در رابطه با مساجد، مثلاً نظافت مساجد، نهی از ورود به مسجد با دهان بد بو و نهی از آب دهان انداختن در مساجد و ... برای اشاره به همین امر باشد؛ مثلاً حضرت علی(ع) در رابطه با آب دهان ریختن در مساجد می فرمایند: « مَنْ وَقَّرَ الْمَسْجِدَ مِنْ نُخَامَةٍ لَقِیَ اللَّهَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ضَاحِکاً قَدْ أُعْطِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ وَ إِنَّ الْمَسْجِدَ لَیَلْتَوِی عِنْدَ النُّخَامَةِ کَالْتِوَاءِ أَحَدِکُمْ بِالْخَیْزَرَانِ إِذَا وَقَعَ بِهِ »؛ کسی که به احترام مسجد از انداختن اخلاط در آن خودداری کند در روز قیامت با سرور و شادمانی در حالی که نامه اعمالش را در دست راستش دارد خداوند متعال را ملاقات می کند، و کسی که در مسجد خِلط می اندازد مسجد (از نفرت) به خود می پیچد، همان طور که اگر کسی شما را با چوب خیزران بزند از شدت درد به خود می پیچید.
پایان پیام/
از آنجایی که فلسفه وجودی مسجد برای ایجاد جماعت است، شاید مهمترین این فوائد، مسئله دوری از انحراف و جرم است در واقع ساختمان مسجد با کتیبه های آن و رنگ های به کار رفته در جلوگیری از جرم، مؤثر است.
کد خبر 186495
نظر شما