ایمان به «خدای نزدیک» بزرگ‌ترین درمان برای انسان ناآرام امروز است

انسان امروز، در میان بحران‌ها و شتاب زندگی مدرن، بیش از همیشه نیازمند بازشناسی خداوندی است که از هر عامل حیاتی برای او حیاتی‌تر است.

به گزارش خبرگزاری شبستان از فارس، بسیاری از ما بی‌آنکه به زبان بیاوریم، یک سؤال دیرینه را در دل حمل می‌کنیم؛ سؤالی که گاهی در لحظه‌های بی‌پناهی، گاهی پشت پنجره‌های مه‌گرفته و گاهی درست میان شلوغی خیابان‌ها دوباره سر بلند می‌کند: «خدا کجاست؟»

نه اینکه نسبت به وجودش تردید داشته باشیم؛ نه. پرسش از «کجایی» همیشه از جنس دلتنگی است، نه شک. از جنس نیاز به لمس‌کردن چیزی که خیال می‌کنیم از ما دور شده است.

همین سؤالِ آشنا، موضوع جلسه‌ای بود که در یکی از شب‌های آرام مسجد، جمع کوچک اما مشتاقی را پای سخنان حجت‌الاسلام محمدحسین مدبر نشاند. او پیش از آنکه وارد آیات و روایات شود، جمله‌ای گفت که سکوت را شکست: «نزدیک‌ترین چیز در زندگی‌تان چیست؟»

یکی زیر لب گفت: «نفسمان»، دیگری اشاره کرد به «ضربان قلب». مدبر اما آرام لبخند زد و ادامه داد: «از همه این‌ها نزدیک‌تر، اوست؛ اما نه آن‌طور که ما معمولاً تصور می‌کنیم.»

از همین نقطه بود که مسیر جلسه شکل گرفت؛ از حس مشترک انسان امروزی آغاز شد، انسانی که در میان فناوری، سرعت، اضطراب و دغدغه‌های پیچیده‌اش، شاید بیش از هر زمان دیگری نیاز دارد بفهمد این «خدای نزدیک»، دقیقاً چه معنایی دارد. آیا حضورش قابل تجربه است؟ آیا این نزدیکی، تنها یک استعاره شاعرانه است یا واقعیتی عمیق‌تر در دل هستی دارد؟

ایمان به «خدای نزدیک» بزرگ‌ترین درمان برای انسان ناآرام امروز است

مدبر در پاسخ به این تشنگی، بحث را به‌جای خطابه‌های معمول، با نوعی روایت تحلیلی پیش برد؛ روایتی که فاصله میان انسان و معنویت را یک‌به‌یک شرح می‌داد. او توضیح داد که «قرب» در قرآن، نزدیکی‌ای است که اگر لحظه‌ای برداشته شود، همه آنچه هستیم فرو می‌ریزد؛ گویی ستون ناپیدایی که سقف وجود ما بر آن ایستاده باشد.

«قرآن صراحت دارد که افتخار به انتساب، چه در یهود و چه در مسلمانان، هیچ ارزش افزوده‌ای نمی‌آورد. لَیسَ بِأمانِیِّکم.... اگر بدی کنیم—هرکه باشیم—نتیجه‌اش را می‌بینیم.»

آیه ۱۸۶ سوره بقره رمز آشنایی بود که بسیاری از مؤمنان آن را زمزمه کرده‌اند: «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ... ِ.». اما این‌بار قرار نبود صرفاً معنای لغوی آن تکرار شود. مدبر می‌خواست از «نزدیکی خدا» سخن بگوید؛ مفهومی که به‌گفته او، در هیاهوی روزمره گم شده و نیاز به بازخوانی آرام و دقیق دارد.

او در آغاز سخنانش یادآور شد که «قریب» یک تجربه ایمانی است که قرآن چندبار از آن یاد کرده و در سه موضع، به‌صراحت، آن را وصف مستقیم خداوند دانسته است. مدبر با اشاره به روایات و دعاهای مأثور، از جمله عبارت‌های خوش‌آهنگ جوشن کبیر و مناجات شعبانیه، گفت: «وقتی می‌خوانیم یاقریباً لایبعُدُ عن المغترّ به، یعنی حتی اگر انسان مغرور باشد و پرده حرمت را بدرد، خدا از او فاصله نمی‌گیرد. این نزدیک‌بودن، نوعی مهربانی بی‌قید و شرط است.»

نزدیکی‌ای بدون مکان و نسبتِ خویشاوندی

اما او خیلی زود مرزهای برداشت‌های ساده‌انگارانه را روشن کرد. مدبر تأکید کرد که این قرب، مکانی نیست؛ نه مثل فاصله دو انسان، نه حتی مثل رابطه خونی پدر و فرزند. او با نقل حدیثی از امام مهدی(عج) این تصور را خط زد: «بین خدا و هیچ‌کس قرابت خویشاوندی معنا ندارد. ما با خدا قوم‌وخویش نیستیم که خیال کنیم نزدیکی او امتیاز ویژه است.»

او در ادامه، روایت جالبی از درس‌های مرحوم آیت‌الله شب‌زنده‌دار نقل کرد و گفت: «قرآن صراحت دارد که افتخار به انتساب، چه در یهود و چه در مسلمانان، هیچ ارزش افزوده‌ای نمی‌آورد. لَیسَ بِأمانِیِّکم.... اگر بدی کنیم—هرکه باشیم—نتیجه‌اش را می‌بینیم.»

ایمان به «خدای نزدیک» بزرگ‌ترین درمان برای انسان ناآرام امروز است

این کارشناس حوزه دین با لبخند تلخی افزود: «گاهی فکر می‌کنیم چون هیئت می‌رویم، چون برای امام حسین(ع) گریه می‌کنیم، پس دیگر کار تمام است و هرچه خواستیم می‌توانیم بکنیم. اما پیامبر(ص) حتی به دخترشان فرمودند: یافاطمةُ اعملی لنفسک. یعنی عمل ملاک است، نه نسبت.»

«اگر بشرِ امروز رام نمی‌شود، اگر از دسترس اخلاق دور شده، به‌خاطر غفلت از همین قرب است. تنها ایمان به خدایی که همیشه حاضر است—و اگر لحظه‌ای رها کند ما سقوط می‌کنیم—می‌تواند انسان را به مسیر بازگرداند.»

نمونه‌ای از قرب اخلاقی در زندگی حضرت فاطمه(س)

مدبر برای اینکه مفهوم «قرب اخلاقی» و «بندگی» را توضیح دهد، به تصویر ملموس‌تری اشاره کرد: تقسیم کار خانه میان حضرت زهرا(س) و فضه. «این بانوی آسمانی، که از قله‌های معنویت است، کار خانه را انصافاً تقسیم می‌کرد. این یعنی قرب اخلاقی؛ یعنی همان چیزی که خدا از ما می‌خواهد: عمل صالح، تواضع، عدالت در خانه.»

احاطه الهی؛ نزدیک‌تر از رگ گردن

اما بخش اصلی سخنان او، تبیین معنای فلسفی و عرفانی «قرب قیّومی» بود؛ تعبیری که به‌گفته او، ستون اصلی توحید است. مدبر توضیح داد: «این نزدیکی، یعنی اگر خدا لحظه‌ای نظرش را بردارد، ما نیستیم. هستی ما به او قیام دارد. مثل ستونی که اگر برداشته شود، سقف فرو می‌ریزد. دعای مشلول همین را می‌گوید: یارکنی الوثیق

این استاد حوزه و دانشگاه سپس با اشاره به آیه «وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید»، این قرب را چنین تفسیر کرد: «رگ گردن اگر قطع شود، انسان دیگر انسان نیست. خدا می‌گوید از آن هم حیاتی‌ترم. یعنی اگر تو هستی، دلیلش این است که من هستم. این روشن‌ترین دلیل بر وجود خداست.»

ایمان، رهاورد شناخت این نزدیکی

مدبر در پایان سخنانش پیام روشنی داشت: «اگر بشرِ امروز رام نمی‌شود، اگر از دسترس اخلاق دور شده، به‌خاطر غفلت از همین قرب است. تنها ایمان به خدایی که همیشه حاضر است—و اگر لحظه‌ای رها کند ما سقوط می‌کنیم—می‌تواند انسان را به مسیر بازگرداند.»

ایمان به «خدای نزدیک» بزرگ‌ترین درمان برای انسان ناآرام امروز است

او گفت: «خدا نزدیک‌ترین و مهربان‌ترین است؛ اما این قرب تنها زمانی کارگشا می‌شود که ما در رفتارمان آن را باور کنیم. وگرنه نزدیکی به‌ظاهر، چه فایده‌ای دارد؟»

آن‌چه از دل این سخنان بیرون می‌آید، بیش از یک توضیح کلامی درباره «قرب الهی» است؛ تصویری تازه از رابطه انسان و خداست.   نزدیکی خدا، مفهومی قراردادی یا احساسی نیست؛ حقیقتی است که هستی انسان بر آن استوار شده. این «قرب قیومی» اگر به‌درستی فهم شود، علاوه بر اینکه نگاه ما به عبادت، دعا و رفتارهای دینی را تغییر می‌دهد، سبک زندگی‌مان را هم آرام‌تر، معنادارتر و امیدوارتر می‌کند.

راه بازگشت، از فهم همین نزدیکی می‌گذرد؛ از اینکه باور کنیم خدا در همان جایی حضور دارد که ما ایستاده‌ایم، نفس می‌کشیم و زندگی می‌کنیم. فهم این حقیقت، آغاز نوعی آشتی درونی است؛ آشتی با خود، با جهان و با خدایی که همیشه نزدیک بوده، فقط ما دیر فهمیده‌ایم.

کد خبر 1853921

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha