بزم روضه و جان دادن در آغوش حرم/ قصه برادرانی که خدایی بودند

جنس روضه‌هایی که در یک خانه برپا می‌شود فرق می‌کند زیرا هر یک از بانیان این روضه‌ها قصه‌ای شنیدنی دارد؛ مثل قصه برادران خدایی که از همسفری حج و برپا کردن عَلَم روضه خانگی آغاز و با اجابت دعا تحت قبه سیدالشهداء ماندگار شد.

خبرگزاری شبستان-کرمان؛ طاهره بادامچی

محرم سال گذشته بود که توفیق الهی رفیقِ طریق و محبت حسینی شامل حال شد تا شناسایی و تهیه گزارش از روضه‌های خانگی را جدی‌تر دنبال کنم؛ از خانه علم‌آموز گرفته تا منزل پدر شهید لاری نجفی و حتی روضه‌های بی‌نام و نشان‌تر در کوچه پس کوچه‌های کرمان؛ هر کدام حلاوت خاصی به جان آدم می‌بخشد.

برای من که توفیق حضور در مراسم متعدد عزاداری سید و سالار شهیدان را داشته‌ام، جلسات خانگی چیز دیگری است؛ اصلاً جنس روضه‌هایی که در یک خانه برپا می‌شود فرق می‌کند و هر یک از بانیان این روضه‌ها قصه‌ای شنیدنی دارد.

بزم روضه و جان دادن در آغوش حرم/ قصه برادرانی که خدایی بودند

آنقدر خالصانه و بی‌ریا برای امام حسین عزیز کار می‌کنند که بعضاً برای خیلی از کرمانی‌ها هم ناشناخته هستند و مهمتر اینکه تاکنون جلوی هیچ دوربینی حاضر نشدند و اصلاً حضور خبرنگار برای تهیه گزارش در اکثر قریب به اتفاق روضه‌های خانگی که مشرف شدم، یک امر ناملموسی بود زیرا پیش از آن سابقه نداشته است.

گرچه اولین خبرنگاری هستم که به روضه خانگی مرحوم حاج امیر خدایی وارد می‌شوم اما بازخورد بسیار مثبتی می‌گیرم، چه از خادمان چه از فرزندان بانی روضه‌ای که ۳۷ سال در خیابان کارگر کرمان روبروی کوچه شماره ۱۱ برقرار است.

بزم روضه و جان دادن در آغوش حرم/ قصه برادرانی که خدایی بودند

این روضه امسال اواخر دهه محرم تا اوایل ماه صفر به مدت ۱۲ روز عصرها از ساعت ۱۶:۳۰ تا اذان مغرب و اقامه نماز جماعت برگزار شد و جمعیت قابل توجهی را میزبانی کرد.

درب بزرگ طوسی رنگ منزل قدیمی حاج امیر خدایی و برادرش حاج حسین به پیاده‌راه باز می‌شود؛ حیاط بزرگ خانه تا ایوان را مفروش کردند؛ سمت چپ ورودی حیاط چایخانه بزرگی است که شور و حرارت حسینی خادمان آن داغ‌تر از چای روضه است! همان چای که روضه معطرش کرده و مزه‌اش را هیچ کجای دیگر نمی‌توانی پیدا کنی.

بزم روضه و جان دادن در آغوش حرم/ قصه برادرانی که خدایی بودند

برای من که از هر چه بگذرم از چای روضه هیچ کجا نگذشتم، مستقیم وارد چایخانه شده، خودم را معرفی و همان اول کار آقا مهدی حاج ملک، خادم ۷۰ ساله‌ای که به قول خودش ۳۷ سال چای‌ریز امام حسین علیه السلام است؛ به یک چای داغ دعوتم می‌کند.

چای را جوری سر می کشم که طعم آن تا تک تک سلول‌های بدنم رفته باشد و سرخوش از بزم روضه و فارغ از غصه‌های روزگار شده باشم.

حاج ملک می‌گوید: تمام ماه‌های سال اینجا روضه خوانده شده، یادم می‌آید چند سال پیش یک خانمی در همین مراسم هنگام زیارت عاشورا جان داد.

بزم روضه و جان دادن در آغوش حرم/ قصه برادرانی که خدایی بودند

از چایخانه بیرون آمده و شروع به عکاسی که می‌کنم نگاه سنگین خانم‌ها را هم حس می‌کنم که هر لحظه ممکن است چیزی بگویند چون در روضه‌های خانگی، حضور در هیبت یک خبرنگار چندان مرسوم نیست؛ بهرحال جز یک نفر که آن هم به بانی مجلس گفته چرا این خانم عکس می‌گیرد، کسی چیزی نمی‌گوید؛ هر چند در تلاقی اتفاقی با برخی نگاه‌ها می‌توان حس ناخوشایند آنان را از عکاسی دریافت کرد اما مجبوری که خودت را به راه دیگری بزنی و کارت را انجام بدهی!

از لابلای جمعیت عبور کرده و وارد اتاقی می‌شوم که سه، چهار نفر خانم که از خانواده بانی هستند، در آن حضور دارند؛ پس از معرفی و علت حضورم، یکی از خانم‌ها برادرش را که پسر بزرگ حاج امیر خدایی است، صدا می‌کند تا مصاحبه بدهد.

بزم روضه و جان دادن در آغوش حرم/ قصه برادرانی که خدایی بودند

علی خدایی اول یادی می‌کند از حاج امیر و حسین و مختار، سه برداری که عاشق امام حسین علیه السلام بودند؛ سپس شرح ماجرای دلدادگی پدر و عموها را می‌دهد که چگونه از مصاحبت با سید خوشرو و روضه مشهور آنان آغاز شد.

وی می گوید: پدرم سال ۵۷ با سیدرضا خوشرو همسفر حج و مشهد  بودند که پس از آن هفته‌خوانی در منزل ما شروع شد  و در سال ۶۷ به پیشنهاد عمو حاج حسین مبنی بر احیای روضه خانگی، این برنامه آغاز شد و تا امروز ادامه یافت.

خدایی با بیان اینکه پدر و عمو به شدت علاقه‌مند به استمرار روضه سالانه بودند؛ افزود: الحمدلله که در هر شرایطی اعم از سرمای زمستان و گرمای تابستان این روضه تعطیل نشده است.

بزم روضه و جان دادن در آغوش حرم/ قصه برادرانی که خدایی بودند

وی که برپایی مجلس عزای سیدالشهداء را از واجبات می‌داند؛ ادامه می‌دهد: پدر و عمو دقت و وسواس زیادی روی نحوه برگزاری مراسم، راحتی مردم، کیفیت کار و... داشتند، حتی نسبت به استکان چای حساس بودند که تمیز باشد و مرتب شسته شود.

فرزند مرحوم حاج امیر خدایی با بیان اینکه دهه ۶۰ و ۷۰ که مجالس روضه مثل امروز زیاد نبود، جمعیت تا دو هزار و ۵۰۰ نفر هم می‌رسید، می‌افزاید: اما این سال‌ها حدود ۶۰۰ نفر شرکت‌کننده دارد.

بزم روضه و جان دادن در آغوش حرم/ قصه برادرانی که خدایی بودند

وی با تأکید بر اینکه اخلاص بانیان روضه در استمرار آن نقش مهمی دارد، می‌ گوید: اگر ذره‌ای تردید و شک و دودلی حتی نسبت به هزینه‌ها وجود داشته باشد، کار خراب می‌شود.

خدایی تأثیرگذاری روضه خانگی در زندگی افراد خانواده را مورد تأکید قرار می‌دهد و اظهار می‌کند: تأثیر آن را از رزق و روزی تا گشایش گرفتاری‌ها دیدیم و بعضاً حتی اقوام نیز به واسطه این روضه‌ها حاجت گرفتند.

بزم روضه و جان دادن در آغوش حرم/ قصه برادرانی که خدایی بودند

وی در پایان جملاتی می‌گوید که بهترین حُسن ختام این گزارش و جان‌مایه آن است: اوایلی که راه کربلا باز شده بود، پدر، عمو حسین و حاج آقا خوشرو مشرف شدند عتبات؛ پدر برای ما تعریف کرد:

«وقتی حرم مطهر امام حسین علیه السلام مشرف شدیم، حاج حسین بالاسر حضرت توسل کردند و گفتند: آرزو دارم همین جا ماندگار شوم.

من به او گفتم تازه راه باز شده، الان زود است، اما حاج حسین روی خواسته خودش مُصر بود، حاج حسین همان جا کنار ضریح بود که ما قصد بیرون آمدن از حرم داشتیم، خیلی از هم دور نشده بودیم که همراهان از پشت سر مرا صدا کردند که برگرد! حاج حسین از دنیا رفت! »

خدایی ادامه می‌دهد: عمو را در همه حرم‌ها طواف دادند و سپس با مشورت حاج آقا خوشرو در وادی السلام نجف و به عنوان اولین ایرانی‌های دفن شده در این مکان مقدس به خاک سپردند.

بزم روضه و جان دادن در آغوش حرم/ قصه برادرانی که خدایی بودند

کد خبر 1777730

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha