به گزارش خبرگزاری شبستان از یاسوج، کتاب "پایی که جا ماند" یکی از شاخص ترین کتاب های منتشر شده در حوزه خاطرات دفاع مقدس است که شامل 198 خاطره از دوران دفاع مقدس و اسارت سیدناصر حسینی پور است.
این کتاب در 768 صفحه و شمارگان 2 هزار و 500 جلد از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
بنابراین گزارش؛ "پایی که جاماند" خاطرات 811 روز اسارت سیدناصر حسینی پور از زندان های عراق در دوران رژیم بعثی است. این یادداشت های روزانه از 3 تیر 1367 آغاز می شوند و تا 22 شهریور 1369 ادامه می یابند و حوادث و رویدادهایی که در اردوگاه های عراقی اتفاق میافتد را روایت می کند.
سیدناصر حسینی پور، خاطرات روزانه اش را در تکه های کاغذ روزنامه و پاکت سیگار مدون کرده و هم زمان با آزادی٬ آنها را در عصای خود جاسازی کرده و با خود به ایران آورد.
کتاب "پایی که جا ماند"، نوشته سید ناصر حسینی پور است که دی ماه سال گذشته رونمایی شد. رسیدن به چاپ بیستم در طی مدت کمتر از شش ماه نشان دهنده گیرایی و جذابیت این کتاب برای مخاطب است اما این، همه ویژگی های منحصر بهفرد این کتاب نیست.
راوی اتفاق های روزانه در پایان همان شب می نوشته است و این یعنی ذکر دقیق جزئیات و اتفاق ها. از طرفی همین نگارش روزانه و در دل حوادث موجب شده است تا روایت کتاب از گرما و احساس خاصی برخوردار باشد. مثلا دیوار نوشته های اردوگاه هم در کتاب از قلم نیفتاده است و نگهبان ها به صورت مختصر توصیف شده اند.
نکته دیگر این است که بر خلاف اکثر خاطرات اسارت که از بازداشتگاه ها شروع می شود، این کتاب نحوه اسارت راوی و همچنین نوع برخورد عراقی ها با او را نیز بیان می کند.
شرح مکالمه و حتی مجادله های صورت گرفته میان او و بازجوهای عراقی یکی دیگر از امتیازهای این کتاب است. بیان اعتراف های سربازان عراقی درباره جنگ و ناحق بودن شان نیز در کتاب آمده است و طبیعتا بیان سفاکی های افسران عراقی و پای مردی اسیران ایرانی هم در کتاب به چشم می خورد.
در روزهای اسارت در پادگان صلاح الدین، با صفحههای آخر کتاب های مرتبط با سازمان مجاهدین خلق که برای مطالعه در اختیارش قرار می دادند، دفترچه یادداشت درست کرد و حوادث روزانه را با کدگذاری روی آنها نوشت. البته از کاغذ سیگار و حاشیه های روزنامه های القادسیه و الجمهوریه استفاده کرد. سپس این یادداشت ها را در یک عصا و اسامی 780 اسیر ایرانی کمپی که در آن بود را در عصای دیگرش جاسازی کرد و در روز آزادی (22 تیر 1369) به ایران آورد.
این ماجرای ثبت خاطراتی است که بعدها با عنوان «پایی که جا ماند» منتشر شد و امروز به چاپ بیستم رسیده است.
نکته جالب دیگر این کتاب این است که نویسنده آن را به شکنجه گر عراقی خود هدیه کرده است همچنان که در بخشی از این کتاب آمده: «این کتاب را به "ولید فرحان" خشن ترین گروهبان بعث عراق تقدیم می کنم! نمی دانم شاید در جنگ های خلیج فارس توسط بوش پدر یا بوش پسر کشته شده باشد. شاید هم هنوز زنده باشد. مردی که اعمال حاکمانش باعث نفرین ابدی سرزمینش شد. مردی که مرا سال ها در همسایگی حرم مطهر جدم شکنجه کرد.
مردی که هر وقت اذیتم می کرد، نگهبان شیعه عراقی، علی جار الله در گوشه ای می نگریست و می گریست. شاید اکنون فرحان شرمنده باشد. با عشق فراوان این کتاب را به او تقدیم می کنم، به خاطر آن همه زیبایی که با اعمالش آفرید و آنچه بر من گذشت جز زیبایی نبود.»
بنابراین گزارش؛ سید ناصر حسینی پور امروز در برنامه روایت ویژه دفاع مقدس در شبکه چهار سیما گفت: دلم برای اسارت در زندان های عراق تنگ شده است.
حسینی افزود: البته منظورم این نیست که دوست دارم به آن زندان های مخوف برگردم و کتک بخورم.
وی با بیان اینکه در زندان های عراق از همه مناطق ایران عزیزانی حضور داشتند، افزود: منظورم این است که دلم برای آن صفا و جمعی که یک ایران کوچک بود تنگ شده است نه اینکه دلم برای شکنجه های اسارت تنگ شده باشد !!
نویسنده "پایی که جا ماند " با تشریح خاطرات خود از این کتاب گفت: اسرا تنها قشری از رزمندگان بودند که با اسیر شدن ماموریت آنها تمام نشد و نوشتن همین خاطرات امتداد همان ماموریت حضور آنها در جبهه ها بود.
حسینی پور با یادآوری استقامت و دلاوری های اسرای ایرانی در عراق، خاطرنشان کرد: اسرای ایرانی در زندان های عراق ، بعثی ها را با رفتار و پایداری خود اسیر خود کرده بودند.
وی در پاسخ به این سوال که چرا کتاب "پایی که جا ماند " را به شکنجه گر عراقی ات تقدیم کردی ؟ گفت: می توانستم این کتاب را به خیلی ها مانند مرحوم پدرم، مادرم، همسرم و .... تقدیم کنم؛ ولی به قلبم نشست که این کتاب را به شکنجه عراقی ام تقدیم کنم؛ چرا که او را سهیم در خلق همه زیبایی های که برایم در این دوران با شکنجه های او ایجاد شد می دانم .
نویسنده کتاب "پایی که جا ماند " با بیان خاطراتی از سفر خود با دکتر جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی به عراق افزود: در این سفر لیست 20 نفره ای به نوری مالکی نخست وزیر عراق دادم و از او خواستم تا در صورت امکان، ترتیب ملاقات و دیدار من با آنها داده شود .
حسینی پور با بیان اینکه یکی از کسانی که دوست داشتم با او ملاقات کنم شکنجه گر عراقی ام بود ادامه داد: در آن دیدار وقتی مترجم به نوری مالکی گفت پای سید ناصر در عراق خاک شده است نخست وزیر عراق جواب داد پای او به بهشت رفته است .
این آزاده کهگیلویه و بویراحمدی یاد آور شد: چند نسخه از کتاب "پایی که جا ماند " را به سفیر ایران در عراق دادم و از او خواستم تمام تلاش خود را به کار گیرد تا شکنجه گر عراقی ام را اگر زنده است پیدا و این کتاب را به او هدیه دهد.
پایان پیام/
نظر شما