اسلامی کردن دانشگاه ها محصور در حرف دینی و عمل قارونی

دانش را تنها فلسفه الهی، اسلامی می‌کند و بس! اگر جهان‌بینی توحیدی جا افتاد، دانش و دانشگاه می‌شود اسلامی و دیگر نیاز نیست تفکیک جنسیّت کنید یا نماز جماعت بخوانید. مشکل ما حرف اسلامی و عمل قارونی است.

خبرگزاری شبستان: مسئله اسلامی شدن دانشگاه در کنار بومی سازی علوم و تحول علوم انسانی از داغ ترین مباحث جامعه علمی کشور در سال های اخیر است. که راه گشایی های بزرگان در تحقق آن نقشی بی بدیل ایفا می کند. از این رو در نوشتار ذیل بخشی از بیانات آیت الله جوادی آملی در باب چیستی و چگونگی اسلامی شدن دانشگاه ارائه می شود.
مستحضرید که حوزه و دانشگاه دو عنصر محوری این نظام‌اند، دانشگاه وقتی می‌تواند رسالت اصلی‌اش را ایفا کند که اسلامی باشد بارها به عرضتان رسید که دانشگاه وقتی اسلامی می‌شود که دانش، اسلامی باشد وگرنه معنای اسلامی شدن دانشگاه این نیست که کلاس‌ها را از هم جدا کنیم، تفکیک جنسیّت بشود، نمازخانه‌ای داشته باشیم، دعای کمیلی در شب جمعه داشته باشیم دعای توسلی در شب چهارشنبه داشته باشیم اینها کار افراد عادی است که وظیفه همه ماست اما اینها دانشگاه را اسلامی نمی‌کند.

 

چرا حرف اسلامی شدن را در حوزه ها نمی زنند؟!
اوّلین حرف دانشگاه را دانش می‌زند، دانش اگر اسلامی شد آن‌گاه دانشگاه و حوزه یکی خواهد بود و معنای اسلامی شدن دانشگاه هم این نیست که کتاب‌های درسی چاپ می‌شود یک «بسم الله» اوّلش باشد آرم جمهوری اسلامی باشد عکس امام و رهبری باشد، اینها نیست اینها دانش را اسلامی نمی‌کند دانش را تنها فلسفه الهی و اسلامی، اسلامی می‌کند و بس! اگر فلسفه اسلامی جا افتاد جهان‌بینی توحیدی جا افتاد، دانش می‌شود اسلامی، کتاب‌های درسی می‌شود اسلامی آن‌گاه دانشگاه هم می‌شود اسلامی دیگر لازم نیست از آن به بعد بگویند که شما تفکیک جنسیّت کنید یا نماز جماعت بخوانید چرا این حرف‌ها را در حوزه‌های علمی نمی‌زنند چون دانشِ حوزه دانش دینی است. اگر برای ما ثابت شد که دانش دانشگاه هم دینی است خود این دانش این مسائل را به همراه دارد به هیچ طلبه‌ای نمی‌گویند شما نمازت را اول وقت بخوان یا نماز جماعت بخوان یا دخترها و پسرها در کلاس‌ها در کنار هم ننشینند اینها را در حوزه‌ها به کسی نمی‌گویند چون خود این علم چنین رسالت و پیامی دارد وقتی علم، دینی شد اینها آثار و برکات چنین علمی است.
اگر آن فلسفه کج‌راهه رفته است و آن فیلسوف بیراهه رفته است و به مقصد نرسیده و گُم شده است این ـ معاذ الله ـ می‌گوید مادّه ازلی است و آفریدگاری در کار نیست نه آغازی در کار است نه انجامی نه مبدائی در کار است و نه معادی هیچ خبری نیست این فلسفه اوّلین خطری که دامنگیرش می‌شود این است که خود را سیه‌‌روی و روسیاه می‌کند می‌شود فلسفه الحادی بعد همه علوم که زیرمجموعه آن است می‌شود الحادی!

 

فلسفه الحادی همه علوم را سیه روی می کند
اینکه می‌بینید برخی‌ها که سکولاری فکر می‌کنند و یا غرب‌زده و مانند آن هستند با اسلامی شدن دانشگاه با پوزخند برخورد می‌کنند و می‌گویند وقتی دینی نیست ما علم دینی نداریم، این خطر فلسفه الحادی است که اول خود را سیه‌روی می‌کند بعد همه علوم را سیاه‌روی می‌کند و می‌شود الحادی ولی اگر ـ ان‌شاءالله ـ فلسفه الهی شد و آن فیلسوف متألّه بود و کج‌راهه نرفت و به مقصد رسید و ثابت کرد که ‌«جهان را صاحبی باشد خدانام‌» و اینکه این نظم عریق عمیق دقیق، بدون ناظم حکیم نیست، اوّلین خدمتی که این فلسفه می‌کند اینکه خود را سفیدروی و روسفید می‌کند می‌شود فلسفه الهی بعد همه علوم را می‌کند دینی.
آن وقت استاد دانشگاه لحظه به لحظه می‌گوید خدا چنین کرد، آن وقت حرف او و کار او اگر دینی‌تر از کار ما نباشد کمتر نیست ما می‌گوییم خدا چنین گفت او می‌گوید خدا چنین کرد تفسیر فعل خدا دینی است تفسیر کار خدا دینی است. بنابراین ما علم غیر دینی نداریم منتها باید قبلاً توسط آن فلسفه الهی تبیین شود تعلیل شود.

اسلامی حرف زدن و قارونی عمل کردن...
مشکل دیگر آن است که بسیاری از ماها اسلامی حرف می‌زنیم و قارونی فکر می‌کنیم اینکه در بخشی از آیات قرآن کریم فرمود اکثر مؤمنین، مشرک‌اند همین است فرمود: ﴿وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَهُم مُشْرِکُونَ﴾[1] فرمود اکثر مؤمنین، مشرک‌اند چرا؟ چون یا سهمی برای خدا قائل نیستند در بخشی از کارها یا اگر سهمی قائل‌اند دیگری را شریک او می‌دانند این می‌شود شرک. اینکه عرض شد ما اسلامی حرف می‌زنیم و قارونی فکر می‌کنیم برای همین است.
عقل را او داد این فطرت را او داد استعداد را او داد رهبران الهی را او فرستاد این فتیله‌ها را آن رهبران الهی بالا کشیدند «یثیروا لهم دفائن العقول» شد آن‌گاه انسان چیزی را فهمید. عقل هم مثل نقل حجّت شرعی است؛ اگر کسی گفت اینها بشری است اگر کسی گفت علم، سکولار است اگر کسی گفت ما خودمان کشف کردیم این گرفتار همان فکر قارونی شده این مسلمان شناسنامه‌ای است ولی قارون هویّتی!
ما از دو راه می‌توانیم متون درسی‌مان را اسلامی کنیم، یکی اینکه بفهمیم یک مُبیِّن یک مفسّر یک استاد، دارد فعل خدا را تشریح می‌کند یکی اینکه از خطوط کلی آیات و روایات استفاده کنیم عقل را هم مثل نقل حجّت شرعی بدانیم و هرگز نگوییم این دانش‌ها غربی است، دانش نه غربی است نه شرقی؛ دانش، قلبی است دانش بومی نیست سرزمین نمی‌شناسد نه ما مجازیم بگوییم علم شرقی است نه آنها مجازند بگویند علم غربی است، علم، قلبی است خدای سبحان در قلب بشر این علوم را گذاشت.
[1] . سورهٴ حدید، آیهٴ 3.
 

پایان پیام/

کد خبر 176867

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha