شاهنامه‌پژوهی در افغانستان، تبدیل به جریان نشده است

شفق با بیان اینکه یافته‌­ها نشان می­‌دهد که حضور شاهنامه در میان مردم عادی عمیق و معنادار است، گفت: دلیل این مدعا، موجودیت ده‌­ها و شاید صدها ضرب­المثل و سخنان حکمت­‌آمیز رایج در میان مردم افغانستان است که متأثر از شاهنامه می‌­باشند.


شاهنامه‌پژوهی در افغانستان، تبدیل به جریان نشده است

به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، نشست تخصصی «جایگاه شاهنامه فردوسی در قلمرو زبان فارسی در افغانستان» با هدف ارائه یافته‌های طرح پژوهشی خاتمه‌یافته شنبه ۵ خرداد ۱۴۰۳ با حضور محمود جعفری دهقی (عضو هیئت‌علمی دانشگاه تهران و استاد تاریخ، فرهنگ و زبان‌های ایرانی)، سعید طاووسی مسرور (عضو هیئت‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی (ره) و ناظر طرح) و محمدموسی شفق (عضو هیئت‌علمی دانشگاه تهران و مجری طرح) و دبیری محمود ذکاوت (پژوهشگر تاریخ) در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار ‌شد.

در ابتدای این برنامه محمدموسی شفق ضمن اشاره به اهمیت شاهنامه، در توضیح طرح پژوهشی انجام‌شده گفت: شاهنامۀ فردوسی، اثری شاخص برای هویت فارسی­زبانان است. فارسی‌­زبان­‌ها با این اثر سترگ، با اسطوره، حماسه، تاریخ، فرهنگ و زبان خود آشنا می­‌شوند. شاهنامه برای ما درس آزادی، شجاعت، میهن‌­دوستی، مردم‌­دوستی، دانایی، سخن‌­پروری و فروتنی می‌­دهد. در این اثر پژوهشی، اهمیت شاهنامه در قلمرو زبان فارسی در افغانستان، مورد بررسی قرار گرفته است. این بررسی، شامل شعر، سامان سیاسی و زمامداران، نظام آموزشی، رسانه‌­ها و مثل‌­های رایج در افغانستان می­شود. در حد ممکن تلاش شده با استفاده از منابع نوشتاری، گفت­وگو با چهره­‌های فرهنگی، حضور شاهنامه در پهنۀ زندگی فردی و جمعی مردم افغانستان مورد کنکاش قرار بگیرد. در این اثر، ابتدا شاهنامه به عنوان یک جهان‌­بینی و حوزۀ بزرگ مفاهیم ارزشمند انسانی و هستی‌­شناختی معرفی شده است تا ذیل این چتر ارزشی و معرفت­‌شناختی، سویه­‌های مختلف ادبی، سیاسی، آموزشی، رسانه‌­ای و فولکلوریک مردم افغانستان به بحث گرفته شود.

شاهنامه‌پژوهی در افغانستان، تبدیل به جریان نشده است

این پژوهش در ۶ فصل نگاشته شده است که عناوین آن به ترتیب کلیات روش پژوهش و مفاهیم اصلی در شاهنامۀ فردوسی، جایگاه شاهنامۀ فردوسی در میان شاعران افغانستان، مواجهۀ سامان سیاسی با شاهنامۀ فردوسی و زبان فارسی فصل، جایگاه شاهنامۀ فردوسی در متون و نظام آموزشی افغانستان، جایگاه شاهنامۀ فردوسی در رسانه­‌های افغانستان و جایگاه شا­هنامۀ فردوسی در امثال و حکم مردم افغانستان است.

او با اشاره به یافته‌های این پژوهش افزود: یافته‌­ها در این اثر نشان می­‌دهد که حضور شاهنامه در میان مردم عادی عمیق و معنادار است. دلیل این مدعا، موجودیت ده‌­ها و شاید صدها ضرب­المثل و سخنان حکمت­‌آمیز رایج در میان مردم افغانستان است که متأثر از شاهنامه می‌­باشند. این همگونی یا از راه تأثیرپذیری است و یا از راه توارد. همچنان، شاعران و ناظمان افغانستان تا پیش از صدسال اخیر، حماسه‌­هایی را به سبک شاهنامه تحت عنوان جنگ­نامه سروده‌اند.

شفق با بیان اینکه حضور شاهنامه در افغانستان دچار دگردیسی شده است، درباره دلایل آن گفت: در یک قرن اخیر، حضور شاهنامه در گستره­‌های فوق‌­الذکر، دچار دگردیسی شده است. این دگردیسی می‌­تواند معلول علت­‌ها و دلایل مختلف باشد که در سه بخش، قابل جمع‌­بندی است. اول، سیاست تبعیض‌­آمیز زمامداران و حکومت‌­ها در طول تاریخ. دوم، تحولات اجتناب‌­ناپذیر در زندگی جمعی و فردی مردم افغانستان. تحولاتی که ناشی از اتفاقات دنیای مدرن و فرایند حوادث سیاسی در این کشور بوده اند. سوم، ضعف و سهل‌­انگاری نهادها و کسانی که خود را متعهد به زبان و فرهنگ فارسی قلمداد می­‌کنند اما زمانی که فرصت و زمینه­ برای خدمت به این فرهنگ فراهم می‌­شود؛ از خود بطالت و کاهلی نشان می‌­دهند.

وی در پایان خاطرنشان کرد: شاهنامه‌­پژوهی در افغانستان، تبدیل به جریان نشده است. تاکنون هیچ نهادی پیرامون شاهنامه فعالیت ندارد. شناخت مردم از شاهنامه، همان شناخت سنتی است. مواجهۀ مردم با شاهنامه، بیش­تر جنبۀ سرگرم­کننده دارد. اما چهره­‌های فرهنگی در این کشور، تلاش نکرده‌اند تا این اثر بی‌­نظیر را در حوزۀ تمدنی فارسی‌زبانان از حالت سرگرم­‌کنندگی خارج کنند و با شاخص‌های علمی، اسطوره­‌شناختی و فرهنگ‌­شناختی بسنجند. پژوهش‌­های صورت‌گرفته پیرامون شاهنامه در افغانستان، اغلب با این هدف صورت گرفته‌اند که اثبات کنند اکثر جغرافیاهای نامبرده­‌شده در شاهنامه، در افغانستان موجود هستند نه جای دیگر. یا استناد به بیت‌­هایی کنند که واژۀ دری در آن آمده است تا بگویند که زبان فارسی در افغانستان دری است نه فارسی. چنین مواجهه‌­ای با شاهنامه، از یک طرف، تحریف معنای تاریخی را به همراه دارد و از طرف دیگر، باعث فروکاست معنایی در این اثر همه‌جانبه می‌­شود. آنان ممکن بخشی از واقعیت را بیان کنند. ولی برایند چیزی دیگری از آب در می‌آید. به جای بازتولید مفاهیم همگرایانه و وحدت­‌بخش، شاهنامه مستمسک و دستاویزی برای تفرقه و جدایی ملت­‌هایی می‌­شود که تاریخ، فرهنگ، زبان و کهن­‌الگوهای مشترک دارند.

شاهنامه‌پژوهی در افغانستان، تبدیل به جریان نشده است

محمود جعفری دهقی در ادامه، کار آقای شفق را کاری جدی در خصوص معرفی اهمیت شاهنامه خواند و اظهار داشت: دلایل اهمیت کار پژوهشی آقای شفق از چند جهت است. این پژوهش توانسته مسائل فرهنگی شاهنامه را به‌خوبی معرفی کند. همانطور که می‌دانیم شاهنامه فقط داستان‌سرایی نیست. پشت این داستان‌ه پیام‌های ارزشمندی منتقل می‌شه که آقای شفق به خوبی به آن‌ها توجه کرده است. دلیل دوم، استفاده از منابع خوب در این اثر است. محقق در این کار، منابع خوبی که در افغانستان بوده، به‌خوبی دیده و معرفی کرده است. دلیل سوم، اشراف آقای شفق به مسائل ادبیات روز است؛ به‌طوری که توانسته هم بخش ادبیات کهن و تأثیرات شاهنامه و هم مسائل ادبیات معاصر را به‌خوبی نشان دهد. این اثر حتی برای خود ما ایرانیان می‌تواند در شناخت ادبیات معاصر و تحلیل آن، یک الگو باشد.

او با بیان اینکه اهمیت داده‌شده به شاهنامه در دهه‌های اخیر ماحصل فعالیت نهادهای خصوصی و انجمن‌های علمی است، از فرصت مناسب استفاده از آن در افغانستان سخن گفت و یادآور شد: این شناخت بیشتر شاهنامه طی دهه‌های اخیر، حاصل تجربیات ارزشمندی است که می‌تواند مورد استفاده جامعه افغانستان قرار بگیرد. هدف شاهنامه، برخلاف تلاش‌های برخی رسانه‌های امروز در تخریب چهره ایران، معرفی هویت واقعی ایران است؛ ازاین‌رو درج آن در متون درسی و دانشگاهی حائز اهمیت است که این مورد هم می‌تواند مورد توجه نظام آموزشی افغانستان قرار بگیرد.

سعید طاووسی مسرور نیز در توضیح طرح پژوهشی انجام شده گفت: شاهنامه به‌عنوان سند و میراثی از زبان فارسی است. فراز و فرود توجه به زبان فارسی در افغانستان، رابطه مستقیمی با فراز و فرود توجه به شاهنامه دارد که در این طرح پژوهشی می‌بینیم. دوم، بحث روح شاهنامه است. فضا و دنیایی که شاهنامه ترسیم می‌کند، محورهایی چون خرد، داد، دانایی و ... دارد. گاهی وقتی صحبت از جایگاه شاهنامه در افغانستان می‌کنیم، به دنبال بررسی میزان اشعار متأثر، کتیبه‌ها و ... می‌رویم اما در نگاه عمیق‌تر، باید دید روح شاهنامه تا چه حد در افغانستان دیده می‌شود که آقای شفق سعی کرده‌اند این روح را نیز در تاریخ افغانستان بررسی کنند. دیگری، موضوع شاهنامه در شعر معاصر افغانستان است که هم در سطح نام‌ها وهم مفاهیم شاهنامه به آن توجه شده است که هر دو در جای خود، ارزنده هستند و باید در قالب مقالات، سخنرانی‌ها و ...، توسعه یابند. فایده دیگر این اثر پژوهشی، اطلاعاتی است که از میدان افغانستان به ما می‌دهد مانند وضعیت رسانه، نظام آموزشی و ... . اما آنچه به‌عنوان نتیجه باید گفت این است که شاهنامه در کشور افغانستان غریب است و نیاز دارد که جایگاه آن در فرهنگ این کشور احیا شود. کار دکتر شفق زنگ خطری را درمورد شاهنامه در افغانستان به صدا درآورده است. اهتمام پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات به این مسئله ستودنی است اما این کار نباید اینجا متوقف شود؛ ما نیازمند سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی در راستای احیای زبان فارسی و شاهنامه هستیم.

کد خبر 1765518

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha