در اهمیت مسجد همین بس که خداوند میفرماید من کرهی زمین را که خلق کردم، ابتدا مسجدالحرام را برای عبادت قرار دادم. «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکًا وَ هُدًی لِّلْعَالَمِینَ» (آل عمران، ۹۶) پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم در بدو ورود به مدینه اولین کاری که انجام دادند، ساختن مسجد بود. در قبا مسجد ساختند، بعد از ورود به مدینه هم مسجد ساختند.
مسجد خیلی مورد توجه اسلام است. اصولاً محلهای عبادت حتی اگر مربوط به غیر مسلمانان باشد، در اسلام احترام زیادی دارد. در قرآن آمده است که: «لَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثیراً» (حج، ۴۴) میفرماید باید مقابل متجاوزین ایستاد وگرنه صومعهها و دیرها و مساجد که محل عبادت هستند، خراب میشود. پس باید عدهای قیام کنند تا این مراکز عبادت آسیبی نبیند.
در اسلام نماز خواندن در مسجد آنقدر اهمیت دارد که میگویند اگر انسان نماز اول وقتش را تأخیر بیندازد اما در مسجد بخواند، بهتر است از این که نمازش را اول وقت و در خانه بخواند.
مسجد در اسلام محلی است که باید استفادهی چندمنظوره داشته باشد. در صدر اسلام مسجد کوفه محل مشورت، قضاوت، سؤال و جواب، عبادت و دیگر امور بود. مسجد باید به محور فعالیتهای دینی و فرهنگی در جامعهی اسلامی تبدیل بشود. مؤمنین باید مسجد را به عنوان محور فعالیتهای خودشان قرار بدهند. حتی برنامهی روزانهی خود را با توجه به وقت نماز در مسجد تنظیم کنند. مؤمنین میتوانند قرار ملاقاتهای خود را در مسجد قرار دهند.
مسجد باید به گونهای باشد که همهی مردم بهراحتی در برنامههای آن شرکت کنند. اینگونه نباشد که مسجد در اختیار حزب یا گروه خاصی باشد و این مسأله باعث شود که عدهای از مردم به مسجد نیایند. مراکز فرهنگی دیگر مانند حسینیهها باید مؤید مسجد باشند و نه رقیب آن. اینگونه نباشد که مثلاً در ایام محرم در کنار مسجدی یک حسینیه برپا شود و جوانها به حسینیه بروند و پیرمردها به مسجد.
در سالهای دفاع مقدس، بیش از ۹۰ درصد شهدای ما از مساجد بودند و نه از مراکز دیگر. بنابراین ما باید به مسجد بیش از آنچه که امروز بها میدهیم توجه کنیم. روحانیون ما باید توجه بیشتری به مسجد داشته باشند. اینگونه نباشد که عدهای از روحانیون به خاطر مشغلههای دولتی مساجد را رها کنند. مسجد همواره در اولویت است.
برنامههای مسجد
مساجد ما باید علاوه بر اینکه محل عبادت، نماز و دعا باشند، هرکدام پاسخگوی یک نیاز مشخص و ویژهای هم باشند. مثلاً یک مسجدی باشد که پاسخگوی شبهات جوانان باشد و بتواند برای کسانی که سالی یک بار و آن هم در شب قدر به مسجد میآیند، حرف داشته باشد. آدم شبههدار مانند آدم تیرخورده است. باید تیر را از پایش کشید. باید شبههی او را برطرف کرد وگرنه شاید از دست برود.
یک مسجدی باشد که در آن برای بچهها قصه بگویند. بچهی کوچک که تحمل دعای طولانی را ندارد. بنابراین در کنار مساجد ما باید یک اتاقکی باشد که بچهها در آن بازی کنند. برای آنها اشعار و سرودهای خوب دینی بخوانند. در یکی از کشورهای کوچک عربی برای بچههای ابتدایی سرود درست کرده بودند بر وزن این شعر فارسی که «من راست میگم همیشه، دروغ سرم نمیشه» آنها میگفتند «ساداتی الائمه، بابُ نَجاة الأمّة، اَوّلهم علیٌّ، آخرهم مهدیٌ». باید برای بچهها خوراک بچگانه درست کنیم و در مسجد این خوراک را عرضه کنیم.
یک مسجد دیگری باید باشد که برای اساتید دانشگاه برنامههای ویژه داشته باشد. منبر و وعظ و نماز و امام جماعت این مسجد باید جور دیگری باشد. یعنی ما باید برای انواع نیازها، انواع پاسخها را در مسجد عرضه کنیم. در حدیث داریم کسی که به مسجد برود، هشت مطلب نصیبش میشود. یکی از آنها علم مستطرف است. علم مستطرف یعنی حرف تازه. یعنی پیشنماز باید هر روز مطالعهی جدید کند و مطالب جدیدی را به مردم عرضه کند.
جلسات معرفتی و معنوی مسجد باید به صورت تناوبی برگزار شود. اینطور نباشد که دههی اول محرم در یک خیابان چندین جا روضه باشد، اما چند ماه بعد هیچ خبری از مجلس وعظ در آن خیابان نباشد. همچنین مناسب است پیشنماز مسجد در مناسبتهای مختلف از روحانیون منبری خوب دعوت کند که مردم نهایت استفاده را از برنامههای مسجد ببرند.
درب مسجد نباید بعد از نماز بسته شود. این آفت مسجد است. در خیلی از مسجدها نماز که خوانده میشود، درب مسجد بسته میشود. توجیهشان هم این است که ما نمیتوانیم یک مسجد بزرگ را با کولرها یا بخاریها و چراغهای روشن باز نگهداریم برای اینکه یک نفر میخواهد نماز بخواند. بله این درست است، اما شما میتوانید در حیاط مسجد، یک جایی را بگذارید مخصوص نماز خواندنِ بعد از وقت جماعت. یک وقت کسی مسافر است، رهگذر است، میخواهد نماز بخواند، درب مسجد باید باز باشد.
غیر از صدای اذان نباید صدایی از مسجد پخش شود؛ چه به اسم مناجات، چه به اسم پیشخوانی یا سحرخوانی. هیچ مرجعی اجازه نمیدهد که شما قبل از اذان صبح مردم را از خواب بیدار کنید. فقط برای اذان میشود مردم را برای نماز از خواب بیدار کرد.
در مسجد همهی افراد حق برابر دارند. اگر یک بچهی دوساله آمد در مسجد نشست، هیچکس حق ندارد او را از سر جایش بلند کند. همهی مسلمانان در مسجد یک حق مساوی دارند.
ساختمان مسجد
مسجد باید محکم، ساده و بدون تزئینات باشد. اگر مساجد ما اینگونه میبود، ما الان نباید هیچ شهرک و روستای بدون مسجد داشته باشیم. اما اگر برویم دنبال هزینههای تزئینات برای مسجد، هزاران منطقهی بیمسجد خواهیم داشت. مسجد باید کوچک و فراوان و در دسترس باشد. نه اینکه بزرگ، کمتعداد و دور از دسترس باشد. مگر چقدر انسان همت میکند که بلند شود مسافت زیادی را طی کند تا به یک مسجد برسد؟
مسجد باید جایگاهی داشته باشد برای کسانی که نمیتوانند داخل مسجد شوند اما میخواهند از برنامههای مسجد استفاه کنند. مسجد امام علی علیهالسلام در هامبورگ که مرکز تبلیغ دکتر بهشتی بود، یک بنای دایرهشکلی بود که از یک دایرهی مرکزی و یک حاشیهی پیرامونی تشکیل شده بود. مسلمانان در دایرهی مرکز آن و غیر مسلمانان یا کسانی که نمیتوانستند وارد مسجد شوند، در حاشیهی پیرامونی مینشستند. به این ترتیب وقتی کسی سخنرانی میکرد و جمعیت را نگاه میکرد، همه در یک سطح قرار میگرفتند و این امکان وجود داشت که همگان از برنامههای مسجد استفاده کنند.
کاشیکاریهای مسجد باید در موضوعات و معارف مسجد و قابل استفاده برای مردم باشد. مثلاً شکیات نماز، شرایط امام جماعت و آداب مسجد را با خط خوانا و زیبا در آن نوشته باشند. یعنی کاشیکاریها باید الهامبخش باشد. ما آمدهایم با خط کوفی که هیچکس از آن سر در نمیآورد، آیات و روایات را در کاشیکاریهای مساجد مینویسیم و مثلاً دیوار مسجد را تزئین میکنیم. این خطوط ناخوانا چه فایدهای دارد؟
تقسیم مسجد برای آقایان و خانمها باید بر اساس نفرات باشد. اینگونه نباشد که بیشتر فضای مسجد را به آقایان بدهند و قسمت کوچکتر را به خانمها. فضای مسجد که ارث نیست که مردان دوبرابر زنان حق داشته باشند! اگر تعداد خانمها در مسجد بیشتر است، فضای بیشتری هم باید برای آنها اختصاص داد. نباید اینگونه باشد که امکانات خوب برای یک قسمت باشد و امکانات نامناسب برای یک قسمت دیگر. اگر مساجد دوطبقه است، طبقهی بالا را برای خانمها نگذارند، چون که خانمها از نظر جسمانی ضعیفتر از آقایان هستند و بالا رفتن از پلهها برای آنها مشکلتر است.
مسجد را باید در محلی ساخت که آن مکان خوشسابقه باشد. قرآن میگوید در محل غار اصحاب کهف مسجد بسازید و این به خاطر سابقهی خوب آن مکان است.
رابطهی مردم و مسجد
وقتی مردم به مسجد میروند، باید زینتهای خودشان را همراه ببرند. قرآن صریحاً گفته: «یا بَنی آدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ» (اعراف، ۳۱) مؤمنان باید با بهترین لباس و عطر در مسجد حاضر شوند. آیهی دیگر میفرماید «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا» (کهف، ۴۶) اموال و اولاد زینت است. مسجد میروی، زینتت را همراهت ببر. یعنی دست فرزندت را بگیر و او را هم به مسجد ببر. مال زینت است. یعنی مسجد میروی پول همراهت ببر تا فقیری سیر شود یا نیاز مؤمنی برطرف شود.
مسجد نباید تبدیل شود به محل عبادت پیرمردها و پیرزنها. همهی مردم در همهی سنین باید به مسجد بیایند. اینگونه نباشد که مثلاً پیرمردها بیایند مسجد و جوانها در مغازه و در حال کسبوکار باشند. خداوند در آیهی ۱۰۱ سورهی نساء به پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرماید وقتی در جنگ و رویارویی با دشمن هستی و میخواهی نماز بخوانی، همهی لشکر به تو اقتدا نکنند. مثلاً اگر دویست نفر هستید، صد نفر به تو اقتدا کنند، صد نفر نگهبانی بدهند که دشمن حمله نکند. رکعت اول را بخوان، رکعت دوم که گفتی بحولالله و قوّته أقوم و أقعد، این ۱۰۰ نفر که به تو اقتدا کردهاند قصد فُرادی کنند و خودشان سریع نماز را به پایان برسانند و بروند اسلحه را از آن گروه دیگر بگیرند تا آنهایی که نگهبانی میدادند، به رکعت دوم نماز برسند.
یعنی در یک نماز دو رکعتی، همهی سپاه شرکت کنند. ما از این چه میفهمیم؟ از این میفهمیم که مثلاً اگر دو زن در خانه هستند که یکی از آنها سالخورده و دیگری جوان است، اینگونه نباشد که همیشه زن سالخورده به مسجد بیاید و زن جوان به کارهای منزل و رسیدگی به فرزندان برسد. بلکه یک روز او به مسجد بیاید و روز دیگر زن جوانتر به مسجد بیاید. یکی از آفتهای جامعهی ما این است که مسجدیها یک قشر هستند و در غیر مسجد یک قشر دیگر هستند.
متولیان مسجد
در هر مسجدی یک نهاد باید متولی و مدیر امور باشد. اینگونه نباشد که چندین شخص و مجموعه و نهاد و کانون داعیهی ادارهی مسجد را داشته باشند. از قدیم گفتهاند آشپز که دو تا شد، آش یا شور میشود یا بی نمک. حالا بعضی اوقات ما در مسجد ۱۳- ۱۴ نفر آشپز داریم! آشپز مسجد باید یک نفر تا بتواند یک تصمیم جدی برای مسجد بگیرد و او باید رئیس مسجد باشد. حتی مسجد نباید در اختیار واقف باشد. واقف هم وقتی مسجد را وقف کرد، دیگر کدخدای مسجد نیست. اینطور نیست که عزل و نصب با او باشد.
هیئت امنای مسجد بایدافراد باتقوا باشند. قرآن میگوید «إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ» (انفال، ۳۴) اولیای مسجد فقط باید افراد باتقوا و آدمهای شجاع باشند. «إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ وَ أَقَامَ الصَّلاَةَ وَ آتَی الزَّکَاةَ وَ لَمْ یَخْشَ إِلاَّ اللّهَ» (توبه، ۱۸) فقط کسانی حق تعمیر مسجد را دارند که علاوه بر ایمان به خدا و قیامت، نترس باشند. آدم ترسو وقتی متصدی مسجد شد، مسجدداریاش هم همراه ترس میشود.
هر پولی را نباید برای مسجد پذیرفت. قرآن میگوید مشرکین حق ندارند پول بدهند برای تعمیر مسجد. (توبه، ۱۷) بلکه مسجد باید با پول پاک آدم باتقوا و شجاع ساخته شود.
پیش نماز مسجد باید کسی باشد که افراد زیادتری را به مسجد بکشاند. باید از نظر قرائت بهترین باشد. باید از دیگران عادلتر باشد. پیشنمازهای پیرمرد که قدرت ارتباط با نسل جوان را ندارند، باید با یک طلبهی جوان خوشسلیقه در کار امامت جماعت مسجد شریک شوند. شرکت در کار تبلیغات اسلامی و دینی در قرآن آمده است. خدا وقتی به حضرت موسی گفت برو پیش فرعون که او طغیان کرده است، موسی گفت برای من وزیر و یاوری قرار بده و برادرم هارون را در کار من شریک کن. (طه، آیات ۲۴ تا ۳۳) مثلاً هر دو باهم به مسجد بروند. آن پیرمرد نماز را بخواند و این طلبهی جوان با جوانان ارتباط بگیرد. یک طلبهی جوان برای درس دادن، پاسخ دادن به سؤالات مردم، عیادت از بیماران، تقدیر و تشکر و خدمات اجتماعی توانایی دارد، اما آن پیرمرد توانایی این کارها را ندارد. پیرمرد ۷۰-۸۰ ساله که نمیتواند با بچهی سیزده ساله ارتباط برقرار کند.
روحانی مسجد باید از احوال نمازگزاران اطلاع داشته باشد. پیغمبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود هر کسی که فرزنددار شد، به من خبر دهید. هر کسی هم از دنیا رفت، به من خبر دهید. منِ امام جماعت نباید بیایم در مسجد، نماز بخوانم و بروم و نفهمم چه کسی فرزنددار شده، چه کسی ازدواج کرده، و چه کسی از دنیا رفته است. باید بین امام جماعت و نمازگزاران ارتباط عاطفی برقرار باشد. حضرت رسول صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم نماز که میخواندند، بلند میشدند در صفوف نگاه میکردند و سراغ افراد غایب را میگرفتند. اگر میگفتند فلانی مریض است، حضرت میفرمودند برویم عیادت کنیم. اگر میگفتند مسافرت است، حضرت در حقش دعا میکردند. مسجد سالن حضور و غیاب امت اسلامی است.
مردم هم باید پیشنماز را دوست داشته باشند. اگر مردم در یک مسجدی با روحانی مسجد مشکل دارند و رابطهشان شکرآب است، آن روحانی باید از آن مسجد به مسجد دیگری برود. حدیث داریم اگر پیشنماز محبوبیت نداشته باشد، آن نماز جماعت قبول نیست. صحیح است، اما قبول نیست.
خادم مسجد هم باید کسی باشد که اولاً جوان، خوشصدا و خوشقیافه باشد. ثانیاً استاد قرآن باشد و خودش بتواند به بچههای محله قرآن بیاموزد و سوم اینکه حداقل تحصیلاتش دیپلم باشد. اگر جوانی اینگونه بود میتواند خادم مسجد شود و زندگیش هم از این طریق تأمین شود.
نظر شما