سکولاریسم، مهم‌ترین و گسترده‌ترین چالش نظری و عملی در برابر انقلاب

دکتر حداد عادل با بیان اینکه سکولاریسم مهمترین و گسترده ترین چالش نظری و عملی در برابر انقلاب است.گفت:سکولاریسم را نباید نفی مطلق دین بدانیم بلکه باید نحوه تلقی غرب از دین بدانیم. سکولاریسم بعد از رنسانس به این معنا و مفهوم گسترش پیدا کرد.

به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، دکتر «غلامعلی حداد عادل»، مشاور عالی رهبر معظم انقلاب و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی امروز چهارم شهریور در سومین جلسه از سلسله نشست های حکمرانی قرآنی ضمن تشکر از آقای معاف در برنامه های حوزه های قرآنی گفت: آقای معاف در کنار اقدامات ناظر بر گسترش قرآن به سطح جامعه نوع دیگری از اقدامات در وزارت ارشاد را باب نمودند که آن هم ژرف نگری و تامل قرآنی در معانی و معارف قرآنی است. چون تا به امروز بیشتر شاهد برگزاری برنامه ها، جشنواره ها، تجوید، ترتیل و حفظ قرآن کریم بودیم هرچند همه این موارد هم لازم و ضروری است.

وی اظهار کرد: در هفته های اخیر شاهد موج جدیدی از قرآن سوزی در اروپا بودیم؛ بر همین اساس با خود فکر کردم، کاش علاوه بر محکوم کردن سیاسی و حرکت های اجتماعی در این خصوص یک سوال منطقی هم مطرح می کردیم و از کسانی که نسبت به ساحت مقدس قرآن اهانت کردند، می پرسیدیم چه چیزی در قرآن وجود دارد که شما را چنین به خشم آورده و دست به چنین اقدام شنیعی زده اند؛ بنابراین ما می توانیم این حرکت نادرست غربی ها را به حرکتی برای آشنایی توده های مسلمان با عمق معارف قرآنی تبدیل کنیم؛ مثلا صدا و سیما می تواند برنامه ای تولید کند که قرآن شناسان معارف قرآنی را بیان کنند و از صاحب نظران این حوزه بپرسند که آیا این کتابی که دارای چنین معارف بلندی است باید به آتش کشیده شود؟ اینجاست که مشخص می شود که چرا قرآن بعضی از افراد را به خشم آورده است.

حداد عادل با اشاره به سکولاریسم تصریح کرد: بحث سکولاریسم مهمترین و گسترده ترین چالش نظری و عملی در برابر انقلاب است. بنده از سال های قبل از انقلاب با این مفهوم آشنا بودم و برخی از اسلام شناسانی که تفکر غربی را می شناختند به معنای سکولاریسم و لوازم آن توجه می کردم. بر همین اساس در ایام نزدیک به پیروزی انقلاب اسلامی هر مجلسی که دعوت می شدم در خصوص معنای جدایی دین از سیاست بحث می کردم و از اوایل پیروزی انقلاب تاکنون هم به اهمیت این بحث بیشتر توجه می کنم.

مشاور عالی رهبر معظم انقلاب و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه افزود: سکولاریسم را نباید نفی مطلق دین بدانیم بلکه باید نحوه تلقی غرب از دین بدانیم. سکولاریسم بعد از رنسانس به این معنا و مفهوم گسترش پیدا کرد، ضمن اینکه برخی ها نیز در تاریخ اسلام معاویه را پرچمدار جدایی دین از سیاست می دانند. رنسانس یا به طور کلی نهضت نوزایی در اروپا که تولدی دوباره برای غرب محسوب می شود، یک واکنش در برابر قرون وسطی و کلیسا بود؛ بنابراین سکولاریسم معتقد است که دین یک امر فردی، شخصی و قلبی است. در واقع دین را در نیایش، ایمان و اخلاق خلاصه می کند. یعنی ریشه دین، ایمان قلبی است و آثارش هم در اخلاق فردی ظاهر می شود با این تلقی که معتقدند دین می تواند وجود داشته باشد.

وی اظهار کرد: اما اگر یک زمانی گفته شود که جامعه از نظر آموزش، تعلیم، اقتصاد، سیاست، جنگ و صلح باید دینی اداره شود، اینجا غرب آن را بر نمی تابد. جلوه بارز سکولاریسم در غرب واتیکان است و یک تشکیلات به ظاهر مجلل و مفصلی دارد به گونه ای که در سفر پاپ به کشورهای دیگر با وی به عنوان بالاترین نهضت سیاسی برخورد می شود. ولی با همه عظمت ظاهری اش اجازه ندارد در کمترین و کوچک ترین قانونی که در مجلس به تصویب می رسد، دخالت نماید. یعنی تا این اندازه هم قدرت اجرای احکام دینی را ندارد اما پیروزی انقلاب اسلامی باعث شد بر این باور گسترده ای که برای اروپا خدشه ناپذیر است، خط بطلانی کشیده شود لذا با پیروزی انقلاب اسلامی حتی غرب گرایان کشورهای اسلامی از جمله کشور خودمان پرونده حکومت دینی مختومه اعلام شده بود. شاه هم در فاصله سال های 42 تا 57 هر زمانی که می خواست رفتار امام خمینی (ره) را نقد کند با برچسب ارتجاع سیاه نقد می کرد. چون تفکر اینکه یک روحانی بخواهد در سیاست دخالت نماید یک ارتجاع محسوب می شد؛ این یک حرکت کاملا پذیرفته شده ای بود.

حداد عادل در ادامه تصریح کرد:پیروزی انقلاب اسلامی در مقابل چنین عقیده جزم و دگمی در اروپا ایستاد و گفت باید جامعه بر طبق احکام دینی اداره شود که این حرف بسیار سنگینی بر دوش متفکران غربی بود. در حال حاضر نیز بعضی از متدینین کشور خودمان که نماز شب شان قطع نمی شود، آنها هم به جدایی دین از سیاست معتقدند. یعنی هرچه معاند و مخالف با جمهوری اسلامی می بینید معتقد به سکولاریسم هستند.

وی با بیان اینکه سکولاریسم را از دو بعد بیرونی و درونی می توان مورد بررسی قرار داد، گفت: در بعد بیرونی جدا از اینکه مسلمان هستیم یا نیستیم، مسیحی هستیم یا نیستیم، باید این سوال را مطرح کنیم که آیا فرد و جامعه از یکدیگر جدا هستند؟ آیا سرنوشت فرد از جامعه جدا است؟ آیا یک فرد می تواند در یک جامعه صددرصد غیر دینی یک فرد دینی باقی بماند؟ اینها مواردی است که باید مورد بررسی قرار گیرد اما در بحث درون دینی دو شاخصه وجود دارد؛ یکی قرآنی و دیگری سیره. در قرآن کریم آیات زیادی داریم که دلالت صریح بر لزوم حکومت دینی دارد، تعدادی هم دلالت التزامی بر حکومت دینی دارد. همه اینها را باید احصا کرد؛ مثلا خداوند در آیه 58 سوره نساء می فرماید: باید امانت را به دست اهلش سپرد و بعد از آن صحبت از اطاعت از خداوند می کند. در واقع مرجع و مبنای نهایی رسیدن به تصمیم این است که بدانیم خدا و رسول چه گفته اند.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه همچنین در قرآن کریم در چند جا کلمه طاغوت به کار رفته است، اظهار کرد: طاغوت یک مفهوم ذهنی و علمی نیست بلکه طاغوت یک واقعیت سیاسی و اجتماعی است. در واقع خداوند و طاغوت دو نقطه مقابل هم هستند. دینداری یعنی یا پیروی و اطاعت از خداوند یا اطاعت از دین. همچنین در آیات اقتصادی به مسئله زکات اشاره شده است با این مفهوم که آیا می شود به مسئله زکات توجه داشت اما یک قدرت حکومتی نداشت. اینها همه نشان می دهد که قرآن بدون حکومت قابل اجرا نیست، ضمن اینکه در کنار همه اینها بحث مهم دیگری به نام ولایت داریم. وقتی قرآن را بررسی می کنیم، می بینیم که آن انگاره ای که حاکم بر انگاره کوچک تر است، آن ولایت است. یعنی ولایت از یک سو و اطاعت از سوی دیگر است. در واقع مسئله ولایت مسئله ای است که بحث حکومت دینی متفرع بر آن معنای عمیق و وسیع ولایت می باشد.

حداد عادل با بیان اینکه همه داستان های انبیا در قرآن کریم هم عموما دلالت بر حکومت دارند، بیان کرد: حدودا در 20 جای قرآن داستان حضرت موسی (ع) تکرار شده است. حضرت موسی کسی است که رسما از آغاز بیعت اش ماموریت در افتادن با حکومت زمانه خود را داشته است. روح قصه حضرت موسی راه اندازی حکومت دینی در قرآن کریم و اجتناب از طاغوت است که بر همه انبیا نیز توصیه شده است.

کد خبر 1621761

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha