به گزارش خبرنگار شبستان، آیت الله جوادی آملی در پیام صوتی و تصویری به بیست و یکمین اجلاس سراسری نماز مطالبی فرمود که به شرح زیر است:
درباره نماز به اندازه خود نماز سخن ها گفته شده و کتابها نوشته شده است اما آنچه قرآن درباره نماز ذکر می کند آن است که آن ذکر را مانند مذکور و موثر می داند.
خداوند در بخشی از آیات قرآن فرموده که نماز برای اقامه ذکر و احیای یاد و نام خود مطرح است که اقم الصلوة به ذکر. وقتی مذکور خدا شد و نماز ذکر خدا شد، این نماز می تواند ستون دین باشد اما درباره نماز سخن از اقامه است نه قرائت برای آن است که ستون خواندنی نیست اقامه شدنی است، نباید گفت ستون بخوانید باید گفت ستون را اقامه کنید. اولین نکته آن است که بین ذکر و مذکور رابطه کامل برقرار است و دوم آن است که این ذکر ستون دین آن مذکور است سوم اینکه ستون را اقامه می کنند نه اینکه بخوانند، ما مامور به خواندن نماز نیستیم مامور به اقامه نماز هستیم. مطلب چهارم این است که این مذکور یعنی ذات اقدس اله برای خود اوصاف اسماء و افعالی را کرده است، بخش عمده آن اوصاف و احوال و آثار را برای نماز هم مطرح کرده است معلوم می شود که اگر نماز ستون دین است و اگر نمازگزار عهده دار به یاد داشتن ستون است آثار مذکور را در ذکر می بیند.
جامعه نمازگزار، کار مذکور را با فعل خود محقق می کند در سوره مبارکه نحل خداوند سبحان اوصافی را برای خود ذکر کرده و در سوره مبارکه نحل مشابه آن اوصاف را برای نماز و نمازگزار ذکر کرده است، معلوم می شود نماز ستونی است که مذکور را همیشه به یاد می آورد و نام و یاد او را احیا می کند.
در سوره مبارکه نحل آمده: خدای سبحان برای هدایت جامعه انسانی عوامل و نواحی دارد و طیبات را عمل می کند و به عمل مداری و عقل محوری دستور می دهد از خبائث نهی می کند و از ستون و ظلم از رسیدگی نکردن به اوضاع فقرا و مانند آن نهی می کند این بخش های مثبت دستورات الهی و این بخش نهی از رذایل الهی و امور مثبت و منفی موعظه الهی است، آنچه نتواند شنونده خود را به خدا جذب کند سخنرانی کرده و اگر مقالتی نوشته یا خوانده سخن خوانی کرده. نه سخن خوانی و نه سخنرانی موعظه است اگر گوینده یا نویسنده یا خواننده و شنونده یا بیننده خود را مجذوب الهی کرد، می شود واعظ تا جذب و کشش نباشد موعظه نیست، اولین جاذب خدای سبحان است که روی مهر می کشد نه روی قهر کشد و بکشاند.
اگر خداوند سبحان مهربانانه می کشاند و کشش الهی موعظه است این معنا را خدای سبحان به نماز داده، دستورات مثبت و منفی در این آیه از سویه نحل مشخص شده است، در آن آیه معروف، بخش های منفی که نماز عهده دار زدودن آنهاست هم شنیده شده و هم می دانید که ان الصلوة تنها علی الفحشا و المنکر معلوم می شود، اگر در مذکور در ذکرش تجلی بیابد و برای ذاکر حضور پیدا کند مساله نهی از آن منکر به طور مطلق رواج پیدا می کند هر امر ناپسندی را نماز شستشو می دهد و از بین می برد و در بخش های دیگر در سوره معارج فرمود: این اوصاف نقص که بیش از 50 مورد برای انسان ذکر شده و به بخشی از طبیعت و طبیعی انسان برمی گردد. نمازگزارانی که این مساله به صورت ملکه برایشان ثابت شده اینها به عنوان صفت مشبهه است نه اسم فاعل یعنی کسانی که دائماً نماز می خوانند کسانی هستند که مسائل مالی شان محفوظ است، حقوق مردم محفوظ است، تجاوز نمی کنند از پرداخت حقوق دیگران مثل زکات و امثال آن خودداری نمی کنند، کسانی که در مسائل عفاف و حجاب حریم خود را حفظ می کنند اهل غیرت هستند و غیرت سه عنصر محوری است غیرت از اسما حسنی مذکور است نمازگزار غیور است غیرت یعنی غیرزدایی که به سه عنصر تکیه می کند اول انسان هویت و حریم و حوزه و قلمرو هستی خود را بشناسد دوم از قلمرو هستی خود بیرون نرود سوم اینکه بیگانه را به حوزه حریم و قلمرو خود راه ندهد این هم در مسائل حجاب و عفاف مطرح است هم در مسائل سیاسی و نظامی هم درباره کل کشور و هم جهان اسلام مطرح است آنچه غیر را نمی زداید و در حریم غیر وارد می شود انسان غیوری نیست.
امیرالمومنین فرموده است هیچ انسان غیرتمندی حریم دیگران را نمی شکافد و به آن وارد نمی شود به نامحرم نگاه نمی کند به حال و حق دیگران تجاوز نمی کند.
غیرت یعنی وارد حریم غیرنشدن و غیر را وارد حریم خود نکردن این در سوره مبارکه معارج مشخص کرده است که انسان در مسائل مالی غریزی جنسی و امور دینی غیور است، اینها اوصاف الهی است که در بنده ظهور می کند. اگر گفته اند متخلق به اخلاق الهی باشید، بارزترین آنها در جریان نماز است لذا نماز ستون است و ستون را باید به پا داشت ستون را نمی شود در بستر لرزان به پا داشت باید عقیده و قلب راسخی باشد که در آن پایگاه این ستون مستقر شود مطلب بعدی آن است که چگونه آثار مذکور در ذکر اثر می گذارد و چگونه نماز فحشا را برمی دارد و عدل را مستقر می کند و هر حقی را ادا می کند برای اینکه مذکور را انسان با علم حصولی و مفهوم می شناسد یعنی آن مفهوم را عبادت می کند اگر کسی اهل استقلال محض باشد فقط برهان اقامه می کند که خدایی هست جهان و انسان و پیوند جهان و انسان را او آفرید و اینها را اداره می کند او خالق و رب است و توحید در آفرینش است.
این مفاهیم حق است و از آن جهت که نشانگر خارج است حق است و اینگونه مفاهیم از آن جهت که حداقل وظیفه ماست حق است اما از این مفهوم کاری ساخته نیست راه دیگری به نام قلب است اگر انسان این قلب را تطهیر کند این آئینه سفا لطف الهی را نشان می دهد کسی نمی تواند به خدا برسد و خدا را به اندازه خود بشناسد چون او بسیط محض است بسیط تجزیه ناپذیر است این حرف که گفتیم آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید کشید در حد اغنا است و این معنای دیگری دارد که ان این است که بنده پیش خدا نمی رود که بخشی از خدا را بشناسد چون خدا تجزیه پذیر نیست بسیط محض است نامتناهی است چنین چیزی یا همه یا هیچ چون همه محال است دسترسی به ذات اقدس اله نیست اما همان حقیقت نامتناهی دو کار دارد هر آیینه ای خدا را به اندازه خود می فهمد مشاهده می کند و می پرستد اینکه می گوییم هر کس خدا را به اندازه خود می شناسد یعنی در نهان و نهاد خود که آیینه است آیت الهی و حقیقت ذات را در سطح آیت و علامت و نشانه می بیند و این آیینه شمس حقیقت را نشان می دهد و از همین راه با علم حصولی و شهودی خدا را می شناسد و می فهمد قرآن به این بخش عنایت کرد هم در بخش دعا هم ذکر در بخش دعا فرمود هم سخن و هراس است هم پنهانی و نهانی بودن اما در درون خانه آنجا که نهادینه است به یاد خدا باش آنچه سخن از لفظ و معنا و مفهوم نیست و سخن از شهود نیست اگر نمازگزار یکی از این راه را جمع کرد یا لااقل ان راه دوم که راه شهود است حفظ کرد همیشه به یاد حق است و نماز او را از زشتی بازمی دارد چنین نمازگزاری به جایی می رسد که ذات اقدس اله به او وحی می فرستد وحی چندین قسمت است ان بخشی که وحی شریعت و تشریح و بیان احکام و حلال مردم است مربوط به انبیاء است اما وحی هایی که به فعل است به علم و حکم و شریعت عام است گاهی در انسان تصمیم خوبی جلوه می کند این تصمیم شریعت نیست فعل اراده و انگیزه است به مادر موسی این وحی فرستاده شد ما تصمیم شیر دادن و به دریا انداختن را در قلب مادر موسی القا کردیم وحی فعل چیزی است وحی حکم چیز دیگر است درباره بسیاری از مردان و اولیا الهی فرمود ما این فعل و تصمیم و عزم و اراده وکشش را در دلهای اولیا الهی و مردان به حق خواسته القا کردیم که کدام کار کار خیر را انجام دهید و نماز را به پا دارید با اینکه خیرات شامل نماز هم می شود اما عظمت نماز باعث شد تا از باب ذکر خاص بعد از عام جداگانه مطرح شود بنابراین اگر کسی خدای سبحان را با قلب خود بشناسد نه با عقل اگر علم حضوری و حصولی را جمع کرد اگر باز نشد از راه قلب که با تضرع و گریه حاصل می شود چنین شخصی از دریافت وحی الهی متنبه می شود آنگاه هیچ لذتی برای نمازگزار بالاتر از نماز نیست پیامبر مذکور را در ذکر به اندازه خود مشاهده می کرد که فرمود من در نماز مذکورم را می بینم از وجود حضرت رسید که احسان یعنی چه فرمود: به طرزی در نماز بایست و خداوند را عبادت کن گویا خدا را می بینی.
این راه باز است و هر کس به اندازه خود می تواند آن را طی کند اگر اهل اقامه نماز بودی، اگر اهل اقامه ذکر بودی، مذکور را به اندازه ذکرمان مشاهده می کنیم انگاه هم عامل و عادل عمل به عدل و احسان داریم و هم از فحشا می پرهیزیم و همه جامعه ما جامعه صلاح وفلاح خواهد بود و از هر آسیبی محفوظ می ماند و برکاتی که فعلاً به عنوان بیداری اسلامی در خاورمیانه جلوه کرده به برکت نماز و مسجد و اقامه آثار دین و اقامه آثار قرآن است.
پایان پیام/
نظر شما