حوزه علمیه با زعامت او خاستگاه افکاری شد که انقلاب از آن سر برآورد

بینش وسیع او از مرزهاى حوزه قم، چارچوب کشور و جهان تشیع فراتر مى رفت و بر جهان اسلام پرتو مى افکند. حوزه علمیه تحت زعامت او پرورشگاه گوهرهاى درخشانى شد که به برکت آن انقلاب با رهبری امام راحل از آن سر برآورد.

خبرگزاری شبستان: قرار گرفتن در آستانه سیزدهم شوال، سالروز ارتحال آیت الله بروجردی مرجع تقلید شیعیان فرصتی را فراهم کرد تا در مروری اجمالی به نهضت علمی و اندیشه سیاسی این عالم ربانی اشاره کنیم.
آیت الله حسین بروجردی در آخرین روزهای ماه صفر سال 1292هـ . ق، در خانه ای از خاندان طباطبایی، در شهر تاریخی بروجرد، چشم به جهان گشود. او از همان ایام کودکی، مورد مهر و علاقه سرشار پدرش، سید علی قرار گرفت و در سایه توجهات او تعلیم، تربیت و رشد یافت.
پدر بزرگوار ایشان ، مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج سید علی طباطبایی، عالمی جلیل القدر، موصوف به علم و تقوا، مرجع حوائج مردم، ساعی در اعلای کلمه دین و عارف به نسب بیت شریف خویش بود.
مادرش سیده آغابیگم ، دخت ارجمند مرحوم سید محمدعلی طباطبائی(ره) است که بانویی متدینه ، زاهده، عابده، متحفظ بر انجام مستحبات و ترک مکروهات و عالمه و پاکدامن بود.
نسب ایشان، با سی و دو واسطه به حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) می­رسد. گذشته از شخصیت علمی و دینی و موقعیت بسیار ممتاز ایشان، از جانب پدران، نیاکان مادری، وارث مرجعیت و ریاست دینی است.
وی در هفت سالگی وارد مکتب خانه شد و کتاب «جامع المقدمات» را به خوبی آموخت و در میان شاگردان از امتیاز مخصوصی بر خورد دار شد، به طوری که ذکاوت و تیزهوشی و متانت وی زبانزد خاص و عام بود.
پدرش چون پیشرفتش را دید، او را به حوزه علمیه نوربخش بروجرد برد و از معلم خواست تا بقیه علوم مقدماتی را به وی بیاموزد. بدین گونه صرف و نحو، معانی بیان، بدیع و منطق، فقه و اصول را در بروجرد آموخت.
اما از آن جا که حوزه‏ علمیه‏ بروجرد، نیاز علمی او را پاسخ‏گو نبود، به توصیه بزرگان و صلاحدید پدر، در سال 1310 قمری به اصفهان مهاجرت کرد.
وی پس از ورود به اصفهان، در درس مرحوم حاج سیدمحمدباقر درچه‏ای شرکت کرد. آن استاد گران‏مایه، به آیت‏ الله بروجردی، بسیار اظهار مهر و علاقه می‏کرد؛ وی همچنین در درس‏ جناب میرزا ابوالمعالی کلباسی و جناب سیدمحمدتقی مدرس شرکت می کرد. علاوه بر فقه و اصول و رجال، در درس فلسفه‏ دو فحل این فن، یعنی آخوند کاشی و جهانگیرخان قشقایی، حاضر شد.


هجرت به نجف
زمانی که آیت الله بروجردی در اصفهان مشغول به تحصیل بود، بار دیگر نامه ای از طرف پدر به دستش رسید که از وی خواسته بود به نجف عزیمت کند، لذا در 27 سالگی به همراه برادر کوچکش سید اسماعیل، روانه نجف شدند.
وی پس از ورود به نجف اشرف، به حوزه درس مرحوم آیت الله آخوند ملا محمد کاظم خراسانی وارد شده و 9 سال از محضر پرفیض آن فقیه بزرگ و علمای دیگری چون: آیت الله آقا سید کاظم یزدی و آیت الله شریعت اصفهانی (شیخ الشریعة) در فقه و اصول و رجال کسب فیض کرد. وی در ایام تحصیل در نجف اشرف ، بعد از اتمام درس مرحوم آخوند ، بحث همان روز را برای جمع کثیری تقریر می‌کرد.

 

حضور علمای بزرگ در درس های خارج فقه و اصول او

درس آیت الله بروجردی ویژگی های منحصر به فردی داشت که حتی بسیاری از علمای بزرگوار با اشتیاق در درس های خارج فقه و اصول وی حاضر می شدند و هرگز فرصت بهره گیری از نعمت وجود او را از دست نمی­دادند.


1- اهمیت به درس
الف ) مداومت: شهید مطهری می نویسد: «مرحوم آیت الله بروجردی به درس خیلی اهمیت می داد ، حتی تا یک هفته پیش از رحلت ، درس ایشان ادامه داشت».
ب) کیفیت: آیت الله سید جواد علوی بروجردی به نقل از برخی شاگردان وی می نویسد: «بعضی از فضلا که به منظور شرکت در درس ایشان از قم به بروجرد رفته اند ، نقل می کردند: که مرحوم آیت الله بروجردی هیچ گاه به خاطر بی توجهی شاگرد و یا عدم دقت کافی و یا قلت تعداد آنان، سطح درس را تنزل نمی دادند. به نحوی درس می گفتند که گویی شرکت کنندگان درس ایشان، همه سید مرتضی، شیخ مفید و شیخ طوسی هستند.»

2- برخورداری از الطاف الهی
شهید مطهری می گوید : «روزی بعد از طرح درس فرمود: من توجهی به روایات این مسئله نداشتم ، اما همین امروز صبح قبل از شروع درس یادداشت ها را مطالعه می کردم که (ناخواسته) یادداشت های این بحث آمد جلوی دستم و روایات را خواندم و چه قدر روایات جالبی بود؛ من این را از الطاف الهی می دانم ، چرا که آیت الله العظمی بروجردی از اول قصد نشر فقاهت برای خدای متعال را داشت.»
3- سبک ابتکاری: حاج شیخ مجتبی عراقی می گوید : «افزون بر بعد معنوی و حالات ملکوتی آن مرحوم، سبک ابتکاری در تدریس و استنباط را داشت که طلاب را جذب می کرد، ایشان هر فرعی را به مبدأ آن بر می گرداند.»

آیت الله بروجردی دارای مکاتب علمی متقن و ویزه ای است که در ذیل به آنها اشاره می شود:


مکتب اصولی:
روش وی در تدریس علم اصول، ساده گویی و کوتاه کردن مطالب و اجتناب از مباحث زائد بود؛ از این رو، اول هر بحث اصولی، مسألـه اصلی را مطرح می‌کرد، سپس درباره آن به تفصیل بحث می‌کرد.


مکتب فقهی:
وی همچون علمای سلف مثل شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی، شیخ طبرسی و علامه بحرالعلوم، در علوم اسلامی دارای جامعیت بود. در فقه شیوه ای استنباطی را به کار برد. علاوه بر این، به تتبع و جستجو در اقوال پیشینیان و نظریات قدما در فقه (چه شیعه و چه سنی) می پرداخت.
به طور کلی شیوه مرحوم بروجردی در فقه، بر چند نکته اساسی استوار است:


الف) اهمیت آگاهی از فتاوای قدما
وی در تدریس فقه، دارای ابتکارات فراوانی بود. به آرای قدمای شیعه و شهرت فتوایی آنان اهمیتی فوق العاده می داد. او در مسائل مورد بحث، ابتدا به اقوال علمای اهل سنت توجه می کرد، سپس اقوال علمای شیعه را از کتب آنان (بدون واسطه) نقل کرده و مورد بحث قرار می داد.
آیت الله بروجردی مسائل فقهی را به دو دسته تقسیم می‌کرد: یک دسته، مسائل متلقّات. دستـه دیگر مسائل مشروحه. یعنی آنچه را بعداً فقها شرح وتفصیل داده اند. این تقسیم بندی، غیر از تقسیم فقه به فقه منصوص و فقه تفریعی است.


ب) اهمیت آگاهی از فتاوای اهل سنّت برای فقهای امامیه
وی معتقد بود: با مراجعه به روایات و فتاوای رایج علمای اهل سنتِ معاصر با ائمه (علیهم السلام)، بهتر می‌توان روایات و اقوال ائمه (علیهم السلام) را فهمید و می‌فرمود : «فقه شیعه حاشیه بر فقه اهل سنت است»؛ زیرا در آن عصر، بنا به دلایل سیاسی فتاوای مورد عمل مسلمانان همان فتوای اهل سنت بود، راویان و اصحاب ائمه (ع) با توجه به فتاوی آنان از ائمه (ع) سؤال می‌کردند، و ائمه (ع) هم با توجه به آنها پاسخ می‌گفتند.


ج ) تکیه بر روایات و روش بیان آنها در درس
آیت‌الله بروجردی به اصول عملیه کمتر تمسک می جست ، اما نسبت به کنجکاوی در روایات واستفاده از آنها دقت و حوصله بسیاری را به خرج می‌داد. ایشان در فن درایة الحدیث و شناخت راویان و رجال حدیث، تحقیقات و تسلط عجیب داشت.
 

د) ریشه‌یابی مسائل مورد اختلاف
وی مسائل مهم اختلافی بین شیعه و سنّی را بررسی و تاریخچه آن را دنبال می کرد و ریشه اختلاف را به طور معقول و دور از هر گونه تعصب مذهبی بیان می‌کرد.


مکتب رجالی
آیت الله بروجردی (ره) در علم رجال، سرآمد و بی نظیر بود. وی در این علم، روشی منحصر به فرد و ابتکاری داشت. سندهای احادیث کتاب کافی، تهذیب، استبصار و... را از متون آنها جدا کرده و با دقت مطالعه می کرد و این کار دستاوردهای ارزشمندی نصیب محققان می کرد.


به قبر علما پشت نکنید برای اسلام زحمت کشیده اند!

آیت الله واعظ زاده خراسانی می نویسد یکی از فضلای حوزه برای من نقل می کرد:
آیت‌الله در اثنای درس فقه به یکی از حاضران درس که به قبر حاج شیخ، تکیه کرده بود، فرمود: « به قبر پشت نکنید. برای اسلام زحمت کشیده‌اند!».
مرجع روشن بین شیعه در کنار تدریس و کارهای روزانه، به تحقیق می‎پرداخت و نتایج پژوهش های خویش را ثبت می‎کرد. آن بزرگوار در پاسخ علاقه‎مندانی که در پی بهره گیری از نوشته هایش بودند، فرمود: زیاد چیز نوشته‎ام ... بعضی از آنها بر اثر نقل و انتقال از بروجرد به قم مفقود شده است. آثار علمی آن مرجع وارسته نشانه تلاش فراوان وی در این باره است.

 

تربیت چهره های ممتاز و اثرگذار
آیت الله بروجردی (ره) در طول حیات علمیخود شاگردان بسیاری را تربیت نمود که هر کدام از آنها منشأ خیر و برکات فراوانی برای حوزه های علمیه، کشور اسلامی ایران و جهان اسلام شدند. برخی از شاگردان ایشان از مراجع طراز اول و برجسته جهان تشیع شدند. همانند حضرات آیات امام خمینی (ره)، سیستانی، صافی گلپایگانی ، فاضل لنکرانی ، مکارم شیرازی ، شبیری زنجانی و ... .

 

مرجعیت خاص و عام در کشور
الف) مرجعیت خاصه: غرب کشور با مرکزیت بروجرد
گر چه بسیاری از مردم و عده ای از بزرگان، در مدتی که آیت الله بروجردی در بروجرد بودند، ایشان را به عنوان مرجع تقلید خویش قرار داده بودند ، امّا به طور رسمی ، با انتشار رساله عملیه، دوره نخست از مرجعیت وی آغاز شد . مراجع محلی که با او آشنایی داشتند، مقلدین خود را به وی ارجاع می دادند.

ب ) مرجعیت عامه
یک سال پس از اقامت آیت الله بروجردی در قم و بعد از ارتحال مرحوم آیت الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی، اکثر مقلدین او به آیت الله بروجردی رجوع کردند. اکثر وکلای مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی بعد از کسب اجازه از آیت الله بروجردی به عنوان وکلای ایشان به کار خود ادامه دادند. بعد از رحلت آیت الله العظمی حاج آقا حسین طباطبائی قمی، آیت الله بروجردی، زعیم علی الاطلاق جهان تشیع شد، مرجعی که شیعه تا کنون مانند او را کمتر به خود دیده است.

 

اعتقاد به عدم جدایی دین از سیاست
آیت الله بروجردی (ره) سیاست را از اسلام جدا نمی دانست و مسائل سیاسی را با فکری باز و پویا دنبال می نمود. ملاقات ها و حمایت های وی ایشان از آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی که در آن عصر ، رادمرد بزرگ سیاسی دینی و سمبل سیاست اسلامی بود، نیز دلیل روشنی بر مشروعیت و لزوم کارهای سیاسی و دخالت در سیاست برای دفاع از دین است.
مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی در این باره می گوید:
«به نظر من آیت الله بروجردى و تلاش هاى آن بزرگوار، زمینه سازانقلاب اسلامى بود، زیرا آیت الله بروجردی به حوزه قم رشد و شخصیت داد. مبارزات حضرت امام در پرتو این شخصیت حوزه بود که به ثمر نشست. اگر این هویت و عظمت حوزه که آیت الله بروجردی بدان بخشیده بود، وجود نداشت، مسلماً انقلاب و حرکتى سازنده پا نمى گرفت».

 

آگاهی کامل از خطر جدی بهائیت
رهبران بهائی در دوره نخستین ایجاد آیین دروغین خویش با جعل شریعتی ساده که در عین حال دارای مشکلات اساسی حقوقی و متضاد با تعالیم ادعایی آنان است ، به ارائه احکامی مانند : نماز ، روزه ، حج و... سایر آداب اسلامی پرداخته تا با این شبیه سازی کودکانه کارهای خود را دین معرفی کند .ایشان با آگاهی کامل از تعالیم تحمیق کننده بهائیت و انگیزه های شیطانی بیگانگان در حمایت از این نحله ساختگی، خطر بهائیت را بسیار جدی ‌دانسته و اهمال و کوتاهی در جلوگیری از خطر آنان را جایز نمیدانست.

 

تلاش برای الزامی شدن درس تعلیمات دینی
در پی اعلام دولت برای اجرای لایحه تعلیمات اجباری در دوره ابتدایی، آیت الله بروجردی خواستار گنجاندن درس تعلیمات دینی در این دوره شد و نماینده خود، آقای فلسفی را مأمور مذاکره با دولت کرد. با تلاش وی درس تعلیمات دینی برای دانش آموزان این دوره، لازم الاجرا گردید.

 

ستیز با مظاهر آتش پرستی
رژیم پهلوی به منظور اجرای دستورات حامیان بیگانه خود و بیزاری از شریعت اسلام، با سوء استفاده از برخی رسوم باقیمانده از قبل از اسلام نظیر چهارشنبه سوری، تلاش می کرد توجه مردم را به آیین زرتشت جلب کند. آیت الله بروجردی این بار نیز آگاهانه در برابرآنان ایستاد. نمونه هایی از این مقابله:
فرماندهان لشکرآذربایجان تحت عنوان چهارشنبه سوری قصد داشتند بر فراز دو کوه مقابل هم، آتش افروخته و نیروهایشان را به احترام آتش به رژه وادارند، آیت الله بروجردی با اعزام چند تن از روحانیون و ارسال نامه ای خطاب به شاه او را از این کار بر حذر داشت، وی نوشته بود:
«... شما پادشاه کشور اسلامی هستید، اگر بنا باشد پادشاه ما به آتش پرستی بگراید، همان مبارزه ای که در صدر اول اسلام با آتش پرستان انجام گرفت اکنون نیز شروع خواهد شد.»
همچنین، بنا به مناسبتی قرار بود جشن بزرگ تجلیل از آتش با حضور رجال لشکری و کشوری، از جمله شخص شاه در تهران برگزار گردد. آیت الله بروجردی توسط صدرالاشراف، رئیس مجلس سنا در پیامی شاه را مجبور به لغو این برنامه کرد .
سرانجام در سیزدهم شوال 1380 هـ.ق برابر با دهم فروردین 1340 هـ.ش این عالم ربانی و مجاهد فرزانه برای همیشه چشم از جهان فرو بست . حاضرانی که در کنار بالین آن حضرت نشسته بودند می­گویند : آن مرد بزرگ خطاب به پزشکان و اطرافیان که مشغول تلاش بودند، چنین گفت:
«مرگ است ، مرگ ... رها کنید ... یا الله ، لااله الا الله ...» و پس از سه مرتبه تکرار، این جمله، دیدگان پر فروغ و حق ‌بینش آهسته به روی هم قرار گرفت.

 

و بی تردید بیانات رهبر معظم انقلاب درباره این شخیصت کم نظیر بهترین راهنما برای شناخت آنچه انجام داده است، محسوب می شود.
" او در فقاهت، مبتکر شیوه اى جدید و در رجال و حدیث، صاحب سبک بود و در تدریس و تربیت شاگرد و تعلیم کار دسته جمعى بر زمان خود سبقت داشت. بینش وسیع او از مرزهاى حوزه قم و حوزه هاى علمیه و چارچوب کشور جمهورى اسلامى ایران و جهان تشیع فراتر مى رفت و بر جهان اسلام و همه مذاهب مسلمین پرتو مى افکند. زعامت او نه تنها به اداره امور درسى و معیشتى حوزه ها که به مسائل سیاسى و اخلاقى آن و نه تنها به امور حوزه که به امور دینى و شعائر اسلامی در سراسر کشور و در سطح بین المللى شمول مى یافت .
حوزه علمیه تحت زعامت او پرورشگاه و خاستگاه افکار نو و گوهرهاى درخشانى شد که به برکت آن در سال هاى بعد نهضت روحانیت پى ریخته شد و حرکتى که در اوج آن انقلاب عظیم و شکوهمند اسلامى به رهبرى مجدد بزرگ اسلام حضرت امام خمینى ، قدس الله نفسه الزکیه بود، سر برآورد" (بخشی از سخنان رهبر معظم انقلاب مورخ 8 /2 /1370)
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله بروجردی
پایان پیام/

 

کد خبر 166971

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha