خبرگزاری شبستان: شهید گرانقدر محمدعلی رجائی در سال 1312 هجری شمسی در خانوادهای متدین در شهرستان قزوین چشم به جهان گشود.
پدر بزرگوار او مرحوم کربلائی عبدالصمد در بازار به شغل علاقبندی(تکمه فروشی و وسایل خرازی) روزگار میگذرانید و از اعضای ثابت انجمن منتظرین امام زمان(ع) قزوین به شمار میرفت. کربلائی عبدالصمد با همیاری دوستان دیگر بازاری خود که عموماً از افراد متدین و متعهد بودند با پرداخت مبالغ مختصری به دوام جلسات و بقای این انجمن کمک میکردند.
نقش این انجمن در دورانی که روس ها در قزوین حضور داشتند و افکار غیر مذهبی و مارکسیستی خود را در بین جوانان ترویج می کردند در جهت مصونیت از آسیبپذیری جوانان قزوین بسیار حساس بود. مرحوم کربلائی عبدالصمد در چنان مرحلهای از تدین قرار داشت که رژیم پهلوی(اول) را رژیمی غاصب و معامله با مأموران دولت پهلوی را حرام میدانست مثلاً اگر ناچار میشد جنسی را به مأمور دولت بفروشد وجه آن را با بقیه پولهای خود مخلوط نمیکرد بلکه در جایی مستقل نگه میداشت تا در مصارفی مانند پرداخت عوارض و مالیات... آن را به خود دولت برگرداند.
مادر شهید رجائی زنی پاکدامن و متدین بود که در بین اعضای فامیل از شخصیت و احترام خاصی برخوردار بود. پس از درگذشت شوهر در سال 1316 دامان پاک و پرمهر این بانوی فداکار کانون تربیت شهید رجائی شد.
شهید رجائی پس از مرگ پدر آنگونه که در خاطرات خود گفته است، با نظارت دائی و مساعدت برادر بزرگ خود دوران حساس طفولیت را سپری کرد. از همان آغاز با علاقه و استعدادی که از خود نشان میداد به همراه برادر بزرگ خود در جلسات و هیئتهای مذهبی عزاداری نوجوانان محلی که در آن زندگی میکرد، شرکت می کرد. در ایام عزاداری سالار شهیدان بارها دیده میشد این نوجوان کم سن و سال با جثه لاغر و ضعیفی که داشت در پیشاپیش صفوف نمازگزاران میایستد و به مردمی که به خوبی پدر او را میشناختند خطاب میکند که مردم من محمد یتیم هستم و پس از آنکه حال و هوای مجلس را دگرگون میکرد دفترچه کوچک نوحه خود را در میآورد و برای مردم نوحه میخواند.
شهید رجائی در سال 1326 بعد از پایان دروس ابتدایی به همرا مادرش به تهران آمد و دو سال بعد وارد نیروی هوایی ارتش شد. در همان دوره با آیت الله طالقانی و فدائیان اسلام و دیگر حرکت های اصلاحی آشنا شد. این اشانیی، او را به شغل معلمی علاقمند نمود و از سال 1339 تدریس در مدرسه کمال را آغاز کرد.
سیره اخلاقی شهید رجایی
1. ایمان و تقوا
یکى از اصول اساسى که اسلام به آن اهمیت زیادى داده است و آن را وسیله تقرّب به درگاه الهى و ارزش یافتن فرد مسلمان معرّفى مىکند، مسئله ایمان به خدا و تقواست؛ قرآن کریم می فرماید: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ»؛ همانا، گرامى ترین شما در نزد خدا، با تقواترین شماست.
بی شکّ هر اندازه انسان در کسب این دو صفت تلاش کرده باشد، رسیدن به مدارج کمال و معنویت برای وی آسان تر و سریع تر خواهد بود. دوستان شهید رجایی می گویند که این دو صفت، ازخصوصیّات بارز و از ویژگی های روحی آن شهید بزرگوار بود؛ به طوری که ایمان و تقوا در رفتار ایشان موج می زد. نگاهش به همه، پاک و رفتارش خیلی جدّی و حساب شده بود و در عین حال، همیشه تبسّم شیرین و معناداری بر لب هایش دیده می شد. دانش آموزی روز جلسه امتحان، وقتی لحظه ای او را در پله های سالن تنها دید، با شتاب پیش رفت و بی مقدمه و بدون سلام درباره امتحان از وی پرسشی کرد. او با آرامش و وقار خاصّی، اوّل به آن دانش آموز سلام کرد و بعد جوابش را به مهربانی داد. خود همان دانش آموز می گفت: از بزرگواری او خجالت کشیدم و از رفتار کریمانه اش، ادب و انسانیت و درس زندگی آموختم.
2. نماز اوّل وقت
یکبار در هنگام پرسش و پاسخ مسئولان، با شنیدن اذان ظهر، خطاب به حضار و جمع گفت: اگر خبر داده باشند برای مدّت بیست دقیقه ضرورت دارد ارتباط تلفنی با مرکزی برقرار کنم، آیا اجازه هست که همین جا صحبت را متوقف و ادامه آن را به بعد از تلفن موکول کنیم؟ حاضران که از پیشنهاد غیرمنتظره شهید رجایی غافل گیر و شگفتزده شده بودند، گفتند: اختیار دارید. بله قربان! او گفت: هماکنون دستگاه بیسیم الهی (اذان) خبر از انجام فریضه ظهر داده است. ما فعلاً وظیفه داریم با اقامه نماز، این ارتباط را برقرار کنیم. سپس بدون تکلف، لحظهای بعد در برابرنگاه ناباورانه حضّار، با جمعی به نماز ایستاد و این تکلیف الهی را اوّل وقت انجام داد.
3. تهجّد و شب زنده داری
شب زنده داری و خلوت با محبوب در سحرگاه، رمز موفقیت سالکان الی اللّه، و راز پیروزی و غلبه بر هوای نفس و شیطان است. شهید رجایی چنان که مرد میدان کار و تلاش بود، نیمه شبها، بنده خاضع درگاه خداوند بود و موفقیت خویش را جز از آستان پروردگار کریم نمی جست. یکی از یاران او می گوید: شهید رجایی اصولاً آدمی شب زنده دار و اهل تهجّد بود و این روحیه شب زنده داری را از دوستان، و حتّی از خانواده اش پنهان می داشت. به ندرت اتفاق می افتاد که کسی از راز شبانه اش آگاه شود. تعدادی از ما که ـ در آغاز انقلاب شبها مثل او در نخست وزیری می ماندیم، نمی دانستیم بیداری در دل شب و نماز شبانه اش چگونه انجام می شود. او بعد از نماز صبح، هیچ گاه از دعا و تلاوت قرآن و تدبّر در آیات وحی غفلت نمی کرد.
4. ساده زیستی
یکی از کمالات اخلاقی انسان، زهد و سادهزیستی است؛ در آموزه های دینی درباره مخالفت با تجمّلات دنیوی و دنیاگرایی، تأکیدات فراوانی وارد شده است.
یکی از اصول مهم در زندگی شهید رجایی ساده زیستی بود. ایشان چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب ثابت کردند که اگر یک مسئول بخواهد مردمی باشد و الگویی برای دیگران باشد، باید همه اعمال و رفتارش شباهت به اکثریّت مردم جامعه اش باشد. ازاین رو در زندگی ایشان نشانی از تجمّل و زرق و برق یافت نمی شد. ساده زیستی و ساده پوشی ایشان به گونه ای بود که در برخی مواقع در دیدارهای مردمی، همراهان او را به جای وی اشتباهی می گرفتند. در برخورد با دیگران مقام خود و مقام شخص مقابل برایشان مطرح نبود و همیشه دعا می کردند که خدا او را به میز و منصب وابسته نکند. با وجود گذشت بیست سال از معلمی در مدرسه کمال تا زمان نخست وزیری هیچ تغییری در رفتار ایشان ایجاد نشده بود.
روحیه مسجدی، اخلاق پسندیده
شهید رجایی در همه شئونات خود سادگی را رعایت می کردند. زمانی که به نخست وزیری رسیدند، حتّی از قبول اتاق نخست وزیری که میز بزرگ و تجمّلاتی بود، امتناع کرد و به یک اتاق کوچک اکتفا کرد. ایشان تشکیلات اتاق های مجلّل را مربوط به دوران کاخ نشینی میدانست. نحوه لباس پوشیدن او نیز بسیار ساده بود تا حدّی که دیگران به او انتقاد می کردند تا به عنوان مقام مملکتی لباس نو بپوشد.
همیشه با دیگر اعضای دولت غذا می خورد و در جلسات نخست وزیری و حتّی ریاست جمهوری نیز کمال سادگی را رعایت می کرد؛ البته این سادگی را در جلسات خانوادگی نیز رعایت می کرد. زندگی شخصی ایشان نیز سرشار از سادگی بود؛ ایشان در دوران نخست وزیری حقوق معلمی را دریافت می کرد و در هیچ شغلی، وضعیت زندگی شان تغییری نکرد. در تردّدها و رفت و آمد از بلیت و تاکسی سواری استفاده می کرد و پیاده از نماز جمعه به خانه می رفت. از ماشین هایی که در نخست وزیری به او تعلق می گرفت استفاده نمی کرد و گاهی با موتور محافظان خود به نخست وزیری می رفتند.
ایشان با صرفه جویی و بهره گیری از حداقل زندگی، از این که دیگران از امکانات او بهره ببرند، لذت می بردند. این رویه را هم در خانه و هم درصحنه اجتماع از خود نشان می داد. این شهید والا مقام، صرفه جویی، هزینه و مصرف کمتر را، به ویژه در آن شرائط زمانی انقلاب، برای تداوم انقلاب ضروری می دانستند و بر نیاز انقلاب به کار و تولید بیشتر از یک سو و مصرف و هزینه کمتر از سوی دیگر، جهت نیل به خودکفایی، در قالب صدور بخشنامه های اداری تأکید می کرد.
5. مردم داری
از جمله ویژگی های رفتاری شهید رجایی که در تمامی دوران حیات سیاسی و اجتماعی، نمود زیادی داشت، خصلت مردم داری و مردم باوری ایشان بود. وی چه قبل و چه بعداز انقلاب برای مردم احترام زیادی قائل بود و معتقد بود که بدون مردم، هیچ کاری نمی توان کرد. او چه زمانی که یک دست فروش بود و چه زمانی که بر مسند نخست وزیری و ریاست جمهوری تکیه زد، فاصله اش با مردم هیچ تغییری نکرد و در هر فرصتی از توان و اندیشه خود در راه خدمت به مردم و پیشبرد امور و نیازهای مردم استفاده می کرد.
در راستای پیاده کردن لوازم این ویژگی در جامعه، وی اقداماتی نظیر خلق نهادهای رسیدگی کننده به مشکلات مردمی، توصیه أکید مبتنی بر نزدیک تر شدن مسئولین عالی رتبه به مردم به منظور درک راحت تر مشکلات آنان و پرهیز از هرگونه راحت طلبی و تشریفات و پرهیز از دریافت حقوق بیش از حد معمول را سرلوحه کارهای خود قرار دادند.
شهید رجایی، مردم گرا بود و حل مشکلات مردم را بر خود واجب می دانست و دفتر پیگیری مشکلات مردم را تشکیل داده بود. در مورد گذشته خود صادقانه صحبت می کرد و با مرور آن از خودبینی و کبر جلوگیری می نمود و معمولاً مانع تشریفات میشد. به محرومین عشق می ورزید و برنامه دولت را مبارزه با فقر قرار داده بود. در حفظ اموال بیت المال بسیار حسّاس و در این مورد حتّی نسبت به خانواده نیز تفاوتی قائل نبود.
6. هم نوایی با محرومان
توجّه به محرومان و دلسوزی واقعی برای پا برهنگان و زیردستان، از ویژگی های روح لطیف و دل مهربان رجایی بود. او می گفت: مردم ما خیلی خوب اند و از کمبودها و کسری ها گله ندارند. آنچه مردم را می آزارد و صدایشان را درمی آورد، وجود تبعیضات ناروا و دوگانگی، غیرقابل تحمّل در عملکردها و سوء استفاده از بیت المال است و بس.
یک بار که از تلویزیون می خواستند از خانه و زندگی ساده شهید رجایی فیلمبرداری کنند، پیشنهاد کردند اوّل دستی به سر و روی آن بکشند و یک نقاشی معمولی هم در داخل انجام دهند. با موافقت آن شهید، تعمیرات ضروری و نقّاشی ساده انجام شد و هزینه آنها را خود شخصاً طی چکی از حقوق معلمی خویش پرداخت. وقتی گروه فیلمبرداری آماده کار شدند، شهید رجایی پشیمان شد و گفت: چه لزومی دارد این کار را بکنید؟ من از مردم کشورم خجالت می کشم که بعضی از آنان سرپناهی ندارند و برای نداشتن یک اتاق یا منزل کوچک در عذاب هستند، آن وقت شما می خواهید خانه من را به آنان نشان بدهید که چه بشود؟
7. قانون گرایی
او دولتمردی قانون گرا بود که همیشه به پیاده کردن اصول قانون اساسی تأکید داشت و تبلیغاتش در زمان انتخابات ریاست جمهوری درباره همین شعار بود. اصرار وی بر اجرای قانون اساسی و تأکید وی بر نقش شورای نگهبان به عنوان مفسر قانون اساسی یکی از اختلافات اساسی وی با "بنی صدر" بود. وی راه مبارزه با فرهنگ به ارث رسیده از نظام شاهنشاهی را در پیوند قانون گرایی به انقلابی بودن عنوان می کرد.
8. امر به معروف و نهی از منکر
اهتمام به ارزش های اسلامی از دوران کودکی در وجود شهید رجایی موج می زد. یکی از شیوه های او استفاده از امر به معروف برای بازگردانده از منکر بود. «زمانی که وی مشاهده کرد بچه های محله به دنبال بازی های ناروا می روند در محموطه سقف داری نزدیک منزلش وسائل تخته شنا، ضرب، میل و... را به سبک زورخانه فراهم کرد. از آن پس یک نفر مثل مرشد ضرب می گرفت و بچه ها و خود او سرگرم ورزش می شدند.
مسجد هدایت، اولین پایگاه فعالیت های سیاسی مذهبی شهید رجایی
آنگونه که از اسناد و بازجوئی های شهید رجائی در ساواک برمیآید، وی در دوران خدمت پیمانی در نیروی هوایی با «مسجد هدایت» و مرحوم آیت الله طالقانی که شب ها دراین مسجد جلسات تفسیر قرآن و سخنرانی داشت، آشنا شد.
شهید رجایی خود میگوید: «شبهای جمعه به این مسجد (مسجد هدایت تهران) میرفتم و در جلسه های سخنرانی و تفسیر آیتالله سیدمحمود طالقانی شرکت میکردم. این دوران زمان خودسازی شهید رجایی به شمار می آید.
مواضع فکری و سیاسی
شهید رجایی در طول حیات سیاسی، در قبال حوادث مختلف موضع گیری های گوناگونی داشتند که ولایت فقیه، اعتقاد به صدور انقلاب و تأکید بر سیاست نه شرقی و نه غربی، اصول بنیادینی هستند که نظم دهنده دیگر عناصر و مولفه های ذهنی ایشان می باشند.
«ولایت فقیه را به عنوان عالی ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی در قانون اساسی خود گنجانده ایم.» وی صدور انقلاب را این گونه بیان می دارد که «نفع جمهوری اسلامی در این است که انقلاب اسلامی اش را به دنیا صادر کند، گر چه لازم باشد در این راه سرمایه گذاری کند.» به طور طبیعی با داشتن چنین ایده ای خط و مشی سیاسی کشور نه بر اساس تکیه به هیچ قدرت غربی و شرقی که بر اساس استقلال و خود محوری می باشد. «خط نه شرقی و نه غربی، محور حرکت ماست و ... توانمان را به کار می بریم که روی خط اسلام، مستقل از شرق و غرب حرکت کنیم.»
پایان پیام/
نظر شما