تحولات آزادی خواهانه در تونس،مصر و سایر کشور های اسلامی به گواه دوستان واعتراف دشمنان از مبارزات مردم ایران تاثیر شگرفی گرفته است. خبرگزاری شبستان با انتشار متن سخنرانی منتشر نشده ای از استاد حسن رحیم پور ازغدی در موضوع «صدور انقلاب اسلامی و بازسازی امت اسلامی از منظر امام خمینی(ره)» گوشه ای از افکار پیر میدان های آزادی خواهی و مراد جنبش های اسلامی را تشریح نموده است...
بازسازی امت اسلامی و صدور انقلاب
بسمالله الرحمن الرحیم. بحث من بازسازی امت اسلامی و صدور انقلاب است که از نظر امام انقلاب اسلامی ایران عمیقاً یک انقلابی جهانی است. من یک کلمه صریح به شما بگویم، امام دنبال بهم ریختن اوضاع عالم بود. امام دنبال اینکه رندگی مسالمت آمیز در کنار متکبران که آقا حالا اگر میشود ایران هم مال ما!، بقیه دنیا هم مال شما! یک بخشی هم مال ما باشد، اصلاً همچین چیزی توی ذهنش نبود. امام دنبال گرفتن امان نامه از امپریالیسم، استکبار جهانی و غرب که آقا به ما تضمین امنیتی بدهید که به ما کاری ندارید، ما را سرنگون نمیکنید، ما هم با شما همکاری میکنیم، اصلاً دنبال این حرفها نبود. بلکه میخواست راجع به این مسأله با امت اسلامی صحبت بکند و آنها را نسبت به قبل آگاه کند و امت را بازسازی کند. اینها همه ادبیات نوسازی امت اسلامی بود.
غرب قبل ازما بیدارشد و ما را خواب کرد
راجع به غرب میگوید که اینها قبل از ما بیدار شدند و ما را خواب کردند. قبل از اینکه ما بیدار شویم آنها بیدار شدند. چند قرن پیش و به ما تزریق کردند که شما نمیتوانید حکومت کنید. شما نمیتوانید صنعت داشته باشید. شما نمیتوانید آدم باشید. شما نمیتوانید کشور را اداره کنید. شما نمیتوانید، شما نمیتوانید! باید بیدار شویم و بفهمیم که ماهم از جنس بشر هستیم و ممالک دیگر، رژیمهای دیگر، نژادهای دیگر از ما برتر و بالاتر نیستند. توی وصیتنامهشان هم میگویند به جوانها، میگوید: بدانید که نژاد آریا و عرب از نژاد اروپا و آمریکا و اینها، شما پایینتر نیستید. چرا این را قبول کردهاید که هرچه از غرب میآید بهتر است؟ غربیها از ما بهترند؟ آنها فهمیدهترند؟ توی علوم انسانی هرچه آنها میگویند ما باید بخوانیم؟ طوطیوار حساب پس بدهیم. توی علوم دیگر هرچه آنها بگویند، سقف ما آنها هستند؟ ما نمیتوانیم از آنها عبور کنیم؟ چرا این را میگویید؟ چرا هی میخواهید خودتان را، دینتان را، آیینتان را، لباستان را، طرز حرف زدنتان را، همه را با آنها تطبیق بدهید؟ چرا فکر میکنید یک کسی که – توی وصیتنامهشان اینها را میگویند- توی صحبتها و مقالههایش 4 تا کلمه غربی بکار میبرد آدم چیز فهم، روشنفکر و مترقی هست؟ ولی اگر قویترین، استدلالیترین حرفها را بزنیم اما تویش اصطلاحات غربی نباشد، اصطلاحات ایرانی و اسلامی باشد خودمان میگوییم آقا اینها عملی نیست! میگوید: بیدار شوید! دنبال بیداری اراده میآید و ما میتوانیم خودمان همه وسایل زندگی اجتماعی خودمان را فراهم کنیم. ما میتوانیم یک وقتی مستقل بشویم و به شرط اینکه هزینهاش را شما بپردازید. بیدار شوید و خفتگان را بیدار کنید. زنده شوید و مرگان را حیات بخشید. تحت پرچم توحید برای درهم پیچیدن دفتر استعمار سرخ و سیاه و نوکران خود فروخته و بی ارزش آنان فداکاری کنید.
تمام بدبختیهای ما این است که اهل حرفیم
بعد یکجا امام آسیب شناسی میکند و میگوید که تمام بدبختیهای ما این است که اهل حرفیم، اهل عمل نیستیم و متأسفانه غرب اهل عمل است. او عمل میکند. میآید افغانستان، عراق، فلسطین همه جا را میآید میگیرد. ما نشستهایم حرف میزنیم. میگوید: خودخواهی ما را به این روز سیاه رسانده است. میگوید ترک قیام برای خدا ما را بدبخت کرد و همه دنیا را بر ما چیره کرد و امروز در این 100- 200 سال اخیر کل کشورهای اسلامی تحت قدرت غربیها هستند. حاکمانشان این شیخها و شاهها و رئیس جمهورها و کشورهای عربی اینور و همه جای کشورهای اسلامی را آنها میگذارند سرکار. آنها بهشان دستور میدهند. میگوید دشمنان اسلام که به مسلمین سلطه پیدا کردند، آنها مرد عمل بودند نه حرف! اما مسلمین بعد از صدر اسلام مرد حرف شدند نه عمل! مسلمین خیلی خوب خطابه میخواندند. وقتی هم مشکلات مطرح میشد خوب طرح میکردند ولی از حدود گفتار خارج نمیشد و به عمل نمیرسید. کی باید عمل کند؟ کی باید عمل کند؟ میگوید: بیش از صد میلیون عرب شرم نمیکنند در برابر اسرائیل اینقدر زبون و تحقیر شدهاند. حالا شما لبنان و حزبالله لبنان که اینها هم جزء برکات امام اند، برای اولین بار یک کشور عربی اشغال شد و تو دهنی خوردند و رفتند عقب والا قبل از این هرجا را خواستند اینها گرفتند. میدانید در جنگ 6 روزه ارتش اسرائیل ارتش چند کشور عربی بزرگ را ظرف 6 روز نابود کرد و از همه اینها منطقهای را اشغال کرد. آن وقت حالا در لبنان همهی اینها دست یه دست هم دادند عقب رقتند. از دست کیها؟ بچههایی که خودشان در لبنان میگویند مقتدای ما امام بوده! و الگوی ما شهدای انقلاب ایران بودند.
جرئت انقلابی امام
تعابیر عجیبی دارد. من میگویم اگر امام جوان بود یا اگر کسی میایستد گوشهای و فحش میدهد! و نعره میکشد که آقا هیچ غلطی نمیتوانید بکنید! این هنری نیست. اینجور آدمها وقتی هم که اوضاع خراب میشود زودتر از همه فرار میکنند. اما امام که اینجور محکم میایستد و میگوید آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند، میگوید اسرائیل باید از بین برود، میگفت شاه باید برود، همان وقتی همه میگفتند با شاه، ببینید از نهضت آزادی و جبهه ملی و چپ و راست و تودهای و همه اینها در زمان شاه، آنهایی که حرفهای تند میزدند حذف شدند، تمام شدند، تسلیم شدند بقیهشان هم گفتند شاه باشد، باهاش معامله میکنیم. تنها کسی که میگفت شاه باید برود، نظام سلطنت باید برود و بعد زمان صدام گفت باید برود، بعد گفت که اسرائیل باید از بین برود اینها همه امام بود. با چه قدرتی این حرفها را زده؟ کسی این حرفها را میزند که مبنایش این است: امام میگوید: قدرتی در کار نیست غیر از قدرت حقتعالی، دقت میکنید؟ منشاء آن سخنرانیهای سیاسی این ایمان دینی اوست. میگوید قدرتی در کار نیست غیر از قدرت حقتعالی. قدرت حقتعالی است که تازه جلوه ضعیفش در عالم طبیعت پیدا شده است. میگوید، به بچهها در زمان جنگ و انقلاب میگفت: فرزندانم هیچ وقت نترسید. مستقیم و پابرجا بایستید. در مقابل همه قدرتهای جهان بایستید. خداوند با شماست. دقت بکنید! روحیه و ادبیات را ببینید. میگوید تجربهای که داریم توی این سالها این است که مسلمانها، یک گروه کوچک از مسلمانها اگر بایستند و نترسند ،ابرقدرتها شکست میخورند. و ما نمونهاش را دیدیم. آخرین نمونهاش لبنان بود.
سازش با ظلم یعنی دست ظالم را بازکن تا ظلم کند
میگوید سازش با ظلم یعنی دست ظالم را بازکن تا ظلم کند. این خلاف رای تمام انبیاست. انبیاء عظام تا توانستند کوشیدند ظلم را از بشر بزدایند. میگوید تکلبف شرعی ماست که با ظلم ظالمین در سراسر جهان مبارزه کنیم. اگر توانستیم آنها را عقب بزنیم و اگر نتوانستیم و شهید شدیم به تکلیف خود عمل کردیم. از این ادبیات جوانتر؟ میگوید: تا در عالم ظلم هست مبارزه هست و هرجا مبارزه هست ماهستیم. ببینید اینها بود . آن بچههایی که شب عملیات لبیک گویان میگفتند: ما میرویم که برنگردیم، برای این بود که امامش اینجوری حرف میزد. حالا تعابیری دارد که اگر بخوانم و نگویم مال کیست فکر میکنید یک جوان انقلابی، یک جوان 20 ساله انقلابی این متن ها را نوشته است. میگوید: اگر جهانخواران بخواهند در مقابل دین ما بایستند ما در مقابل همهی دنیای آنها خواهیم ایستاد و تا نابودی تمام جهانخواران در سراسر جهان از پا نخواهیم نشست. یا همه آزاد میشویم یا به آزادی بزرگتر که شهادت است میرسیم و همانطور که در تنهایی و غربت و بدون کمک احدی از کشور ها و سازمانهای بینالمللی و جهانی انقلاب را به پیروزی رساندیم همانگونه که در جنگ مظلومانهتر از انقلاب جنگیدیم بدون کمک حتی یک کشور خارجی متجاوزان را شکست دادیم، به یاری خدا بقیهی این راه پرفراز و نشیب را با اتکا به او تنها خواهیم پیمود. میگوید یا دست یک دیگر را در شادی پیروزی جهان اسلام در کل گیتی میفشاریم یعنی همهی جهان را میگیریم، همه جهان را آزاد میکینم،یا همه به حیات ابدی و شهادت رو میآوریم و از مرگ شرافتمندانه استقبال می کنیم. در هرحال پیروزی و موفقیت با ماست. این ادبیات امام است. امام نگاهش به جهان، به سیاست خارجی، به روابط بینالملل، به وضعیت دنیا این است.
حرف های انقلابی امام در اواخر عمرشان تندتر شده بود!
شما نگویید اینها را کی گفته است. نکند آن اولها امام اینها را گفته. هنوز نمیدانسته دنیا چه خبر است. نه! بخشی از اینها مال یکی دو سال آخر عمر ایشان است. واضحترین نمونه را من به شما بگویم. سال آخر عمر امام میدانید که حج قبل از حج آخر بود که قتل عام شدند حجاج. خبرش را دادند که 200- 300 نفر از حجاج کشته شدهاند توی مکه. سال بعد که همه میگفتند آقا عجب اشتباهی شد و مثلاً دیگر ما نباید برائت از مشرکین تو حج بگوییم. باید راه بیاییم و کوتاه بیاییم و اینها، ببینید امام چه میگوید. در صحیفه جلد 21 مال سال آخر عمرشان هست. نگویید ایشان در اوایل یک حرفهایی زده است. نه! آخرین حرفهایش هست اینها: توی وصیتنامهاش هم باز از این تندتر میگوید. امام حالش خراب بود چون سرطان داشت در امام پیشرفت میکرد. توی همان حالت بد جسمیش سال آخر جنگ و این زمانی است که ما توی جبهه ها هم وضع خوبی نداشتیم. آخرهای جنگ بود آن قضیه حج پارسال هم شده بود. چند کلمه امام با اینها(مسئولین حج) صحبت کرده عبارتش را ببینید. چند کلمه صحبت کرده و تمام کرده. حالش زیاد مساعد نبوده است. میگوید: امسال انشاءالله حجاج میروند. حجاج به وظیفه خود که برائت از مشرکین، آمریکا و اسرائیل عمل کنند. ممکن نیست حجاج به حج بروند دست به تظاهرات علیه استکبار جهانی نزنند. برائت از مشرکین از وظایف سیاسی حج است. بدون آن حج، حج نیست. سال آخر عمرش که چند ماه دیگر از دنیا رفته و درد سرطان دارد می گوید: آل سعود بدانند اگر غیر از این عمل کنند در مقابل تمام مسلمین دنیا ایستادهاند. من فقط سمبلیک مثال میزنم . یکی مسأله فلسطین است. ببینید مسأله فلسطین عرفات رهبر جنبش آزادی بخش فلسطین، ساف و الفتح بود و یک دورانی، دوران کودکی ما، عرفات یک چریکی بود که ما قبل از انقلاب که بچه هم بودیم ما میگفتیم که در برابر کاسترو و چگوارا که چریکهای کمونیست هستند این عرفات یک چریک عرب فلسطینی هست که مثلاً مسلمان است. حالا اینها خیلی مذهبی هم نبودند. اینها بعداً مثل خیلی از مبارزان جهانی که مبنای الهی برای مبارزه ندارند کمکم وا میدهند، سست میشوند، چرتکه میاندازند و میروند توی طرح جامع دشمن عمل میکنند ولو به اصطلاح با حسن نیت! و لیبرال میشوند ومیسازند، عرفات آخر عمرش اینجوری شد که بعد هم آنها تحقیرش کردند، هم چیزی بهش ندادند، هم به احتمال قوی مسموش کردند و مرد. ببینید امام همان زمانی که عرفات آدم محترمی هم بود هنوز، یک گروه از رهبریهای انتفاضه بچه مسلمانهای فلسطینی آمدند پیش امام، خب، همین بچههایی که احتمالاً بعداً بعضیهایشان جهاد اسلامی فلسطین را راه انداختند و این جریانهای جدید انتفاضه و حماس از توی آنها متولد شد. که آنها هم از همین تظاهرات برائت از مشرکین در مکه خیلیهایشان منقلب شدند. تظاهراتهای مکه بسیار مؤثر بود. من خودم آدم دیدم در بالکان، یک آقایی در بالکان، صربستان مرکز صربها، ایشان الآن هست و آدم خیلی شریفی هم هست. ایشان تحت تأثیر امام میگفت من اولین بار در حج آمدم تظاهراتهای شما ها را، ایرانیها را دیدم تحت تأثیر قرار گرفتم، با امام آشنا شدم. پیگیر شدم تا ایشان مسلمان و شیعه شد و اسم خودش را گذاشت خمینی. فامیلیش را! ایشان می گفت من 3- 4 سال در بلگراد هی میرفتیم اداره ثبت که فامیل مرا باید بگذارید خمینی و فامیلش الآن خمینی است. این را که من میگویم زمان جنگهای بوسنی و صربها و کشتار بوسنیاییها بود که یک وقتی ایشان را دیدم و آشنا شدیم. اخیراً هم چند وقت آمد ایران. ایشان میگفت من در آن تظاهراتها آشنا شدم. حالا این مجاهدین مسلمان فلسطینی آمدند پیش امام. امام حتی عرفات با آن سوابقش که اینقدر هم هنوز برای بعضیها محترم است، امام صریحاً میگوید عرفات خائن است. اصلاً اهل تعارف نبوده است. این آخرین صحبت امام است: به فلسطینیها میگوید: ما در زمان شاه که تمام قوای آمریکا، شوروی و سایر غربیها همه طرفدار او بودند ملت ایستاد تا کار را تمام کرد. میخواهد به فلسطینیها بگوید به کسی تکیه نکنید. به سلاح خودتان تکیه کنید و بجنگید. میگوید: همانطور اطلاعی که شما داشتید در داخل خودتان هم اشخاصی مثل اشخاصی که بدتر از آنها هستند مثل این عرفات، -صریحاً اسمش را میبرد در حالیکه هنوز الآن هم یک عدهای با احترام دارند یاد میکنند از این ها.-ما هم از این اشخاص مثل عرفات داشتیم در انقلاب و مبارز که میآمدند به ما میگفتند آقا لیبرال بازی کن، با شاه بساز با آمریکا بساز، ما نمیتوانیم، ما پیروز نمیشویم. این عرفات الآن میخواهد یهودیان را بر آنجا مسلط کند. باید مردم دست به دست هم بدهند امثال این عرفات را از جمع خودشان خارج کنند. خودتان کاری انجام بدهید. میگوید: تا یک نفر یهودی (یعنی صهیونیست) در آنجا هست باید بایستید و کار را تمام کنید که ما کردیم. روحش را ببینید! چه روح بزرگی دارد. این کی هست؟ آذر 67. یعنی 6-7 ماه قبل از رحلتش میگوید که: بدانید این معنا را به دست و پا افتاده اسرائیل. عرفات میخواهد، قائل به این است که هم یهود باشد در آنجا هم ما باشیم. یعنی هم یک کشور اسرائیلی و هم یک کشور فلسطینی در صورتیکه یهود نباید باشد آنجا هیچوقت. باید خودتان بایستید و کسانی که مخالفت با این مسائل دارند که میگویند اسرائیل نباید نابود بشود، اسرائیل باید باشد، فلسطین هم باید باشد، از جرگه خودتان خارج کنید. من به شما میگویم پافشاری کنید تا کار درست شود و انشاءالله درست میشود. من دعا میکنم و شما جهاد کنید. ببینید این آدم است. درست مثل یک جوان چریک انقلابی در عنفوان و اول مبارزه. تا آخر ایشان همینطور جوان و آگاه و محکم بوده است.
انقلاب اسلامی پشت مرزها منتظر ویزا نمیماند!
یک تعبیر دیگرش در پیام حج بعد از قطعنامه که آخرین پیام حج امام بود که به نام پیام قطعنامه مشهور است. من اگر بگویم این پیام در چه فضایی بود، شما قبل از اینکه این حرفهای امام را بخوانید گریه میکنید! شرایط بسیار عجیبی بود وقتی که پیام امام آمد، خب ما یعنی بچههایی که توی جنگ و انقلاب بودند بنایشان این بود که همانطور که امام گفته بود ما میجنگیم تا صدام مجازات بشود، یا از بین برود و واقعاً همه اینجوری بودند. من توی یکی از عملیاتها یک وقت گفتم، این بچههای رزمنده پشت پیرهنشان یک چیزی مینوشتند. گاهی آیهای، حدیثی، گاهی استقبال از شهادت، شهادت خوشآمدی و اینها، گاهی هم شوخی مثلاً بعضیها مینوشتند پشت لباسشان: ورود هرگونه تیر و ترکش ممنوع! بعضیها جملههای عجیب و جالبی مینوشتند از جمله یک کسی از بچههای روستایی پشت بلوزش نوشته بود که: انقلاب اسلامی پشت مرزها منتظر ویزا نمیماند. حالا اصلاً بعید میدانم این در عمرش بداند ویزا چیست و مرز رفته باشد. ولی ببینید این روح را امام در این بچهها دمیده بود. واقعاً توی دل بچههای ما این بود که تا امام هست و تا ماهستیم ما یا کل دنیا یا بخش مهمی از دنیا را باید بگیریم و آزاد کنیم. امام در وصیتنامهاش صریح میگوید بروید جمهوریهای مستقل اسلامی در جهان ایجاد کنید. جمهوریهای آزاد و مستقل اسلامی و یک اتحاد جماهیر اسلامی دست بکنید و میگوید این کار باید بشود و خواهد شد و این بچهها تحت تأثیر امام روحهای بزرگی داشتند. خودشان هم ولو اصطلاحاً نمیدانستند که دقیقاً تعبیرش چیست و چه باید کرد. حالا ببینید موقعی که قطعنامه صادر شد ما داشتیم از منطقه غرب و اسلام آباد میرفتیم طرف جبهه جنوب، شلمچه و کوشک و حسینیه چون میگفتند خط دارد سقوط میکند و سریع بچهها بروند آنجا. ما توی راه بودیم که پیام امام راجع به قطعنامه یعنی همین پیام را داشتند از رادیو میخواندند و بچهها روی خاک نشسته بودند و رادیو وسط و گریه میگردند. یک جاییش امام میگوید من اگر آبرویی داشتم با خدا معامله کردم. بعد میگوید: فرزندان انقلابیم میدانم کینههای مقدس انقلابی دارید. شما غرور انقلابی دارید. این کینههای مقدس انقلابیتان را حفظ کنید. کمر بندهایتان را محکم ببندید. مبارزه تمام نشده است. مبارزه اصلی شروع شده است و از این قبیل که بچهها همانطور گریه میکردند و بعضیها یادم میآید که خاک میریختند روی سرشان و گریه میکردند و میگفتند: امام گفت جام زهر را مینوشم به خاطر مصلحت جامعه یکی از بچهها میگفت که: جام زهر را ما دادیم دست امام. خوب نجنگیدیم. گفتم بابا امام تو را که نمیگوید. تو که هشت سال است توی منطقهای. امام کسان دیگری را میگوید که باید به وظیفهشان عمل میکردند و نکردند. در همین پیام جهاد بود، من بعضی تعابیر امام را سریع برایتان بخوانم، اینهایی که دارم میخوانم بخشی پاسخ به سؤالات هم است، در همین اینها خودش پاسخ خیلی از سؤالات است که راجع به صدور انقلاب، دخالت ما در خارج، راجع به مسأله حج خونین، راجع به قطعنامه، راجع به صلح، چرا صلح شد، چرا صلح نشد، اینها پاسخ آن سؤالها هم هست. ببینید من واقعاً بهترین صحبت را خواندن همینها میدانم چونکه اینها را کسی نمیخواند برای کسی. خودمان هم نمیخوانیم. توی رسانهها هم کسی اینها را نمیخواند. گذاشتهاند در کتابخانهها. پرچم و اصول انقلاب ما اینهاست. بدون اینها ما انقلابی نداریم. میگوید که با این اسلام آمریکایی سعودی که یک نمونهاش سعودی است وگرنه همه جای دنیا هستند، بعد از کشتار حج که صحبت میکند میگوید: پیامبر اسلام نیازی به مساجد اشرافی و منارههای تزئیناتی ندارد. پیامبر اسلام دنبال مجد و عظمت پیروان خود بود که متأسفانه با سیاستهای حاکمان دست نشانده به خاک مذلت نشستند. من خواهش میکنم گوش کنید اینها را. اینها قصه نیست. اینها بخشی از اصول فکری این انقلاب است که متأسفانه یک عده زیادی فراموشش کردهاند. مگر مسلمانان نمیبینند مراکز وهابیت در جهان به کانونهای فتنه و جاسوس مبدل شدهاند؟ از یک طرف اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان اسلام ملاهای کثیف درباری، اسلام مقدس نماهای بی شعور، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومین و پا برهنهها، و در یک کلمه اسلام آمریکایی را ترویج میکنند و یر بر آستان سرور خویش، آمریکای جهانخوار سر میگذارند.
امام صریحاً میگوید ما خطرناکیم!
بعد یک جای دیگر که آقا نگویید صدور انقلاب، ما میخواهیم همه جا تنشزدایی بکنیم ما تابع ضوابط بینالملل ایم. ما چاکر شماییم ما هم تابع قوانین شماییم. ما خطرناک نیستیم. امام صریحاً میگوید ما خطرناکیم. میگوید ما خطرناکیم! ما بساط شما را به هم میریزیم. ببینید دقت کنید این عبارتها را ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجی و بینالملل اسلامی مان بارها اعلام کردهایم. بارها اعلام کردهایم تعارف با کسی نداریم. بارها اعلام کردهایم که ما در صدد گسترش نفوذ اسلام در سراسر جهان و کم کردن سلطه جهانخواران بودهایم و هستیم. ما میخواهیم بساطتان را بهم بزنیم. میگوید اگر نوکران آمریکا نام این سیاست ما را توسعه طلبی و تفکر تشکیل امپراطوری بزرگ میگذارند باکی نیست. بگذارند. بله ما هستیم. میگوید ما میخواهیم امپراطوری درست کنیم؟ بگویید. بله میخواهیم درست کنیم. ما که نمیخواهیم ولی از حرفهای شما عقب نشینی نمیکنیم. میگوید: ما در صدد خشکاندن دستههای فاسد صهیونیزم، سرمایهداری و کمونیزم در سراسر جهان هستیم. اینها در پیام قطعنامه هست. پیامی که ظاهرش یعنی آقا ما دیگه صلح کردیم و نشد و بچهها دیگر جنگ تمام شد و جهاد تمام شد و بروید خانههایتان. بجای اینکه آن حرفها را بزنید اینجوری حرف میزند. ما تصمیم گرفتهایم به لطف عنایت خداوند بزرگ همه رژیمهای وابسته به اینها را در دنیا سرنگون کنیم. کسی جرأت دارد این حرفها را بزند. اصلاً کسی جرأت دارد؟ نه بعنوان مسئولین. بلکه افراد عادی میتوانند این حرفها را بزنند؟ میگوید: ما تصمیم گرفتهایم به لطف و عنایت خداوند بزرگ همه نظامیهایی را که بر این سه پایه استوار گردیدهاند نابود کنیم. یعنی تمام نظامیهایی را که بر اساس صهیونیزم، کمونیزم و یا سرمایهداری در جهان است ما میخواهیم سرنگون کنیم و نظام اسلام رسولالله را در جهان استکبار ترویج کنیم و دیر یا زودملتهای در بند شاهد این کار ما خواهند بود. میگوید ما این کار را می کنیم. اصلاً صحبت اینکه گفت و گو کنیم و بنشینیم با هم حرف بزنیم، بده بستان کنیم، معامله کنیم، مذاکره کنیم، تضمین امنیتی از آنها بگیریم، بگوییم آقا ما تنشی نداریم، ما مشکلی برای شما نمیخواهیم بوجود بیاوریم، به خدا ما بچههای خوبی هستیم، آهسته بروید، آهسته بیا که گربه شاخت نزند! این حرفها نیست. اصلاً آهسته برو آهسته بیا نیست. میگوید که: ما با تمام وجود از گسترش باجخواهی و مصونیت کارگزاران آمریکا در سراسر جهان حتی با مبارزه قهرآمیز جلوگیری خواهیم کرد. میگوید ما میجنگیم با شما. ما نمیگذاریم مصونیت داشته باشید شما در دنیا. انشاءالله ما نخواهیم گذاشت از کعبه و حج این منبر بزرگی که بر بلندای بام انسانیت باید صدای مظلومان را به عالم منعکس کند و آوای توحید را طنین اندازد صدای سازش با آمریکا و کفر و شرک و شوروی که آن موقع بود نواخته شود. حالا ببینید نگاه امام، افق و چشمانداز امام چیست؟ میگوید: ما از خدا میخواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه مسلمین که از همه کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ آمریکا را به صدا در آوریم. این یعنی انقلابی. مسلمانان جهان و محرومین سراسر گیتی، میگوید حتی مستضعفین غیر مسلمان در آمریکای لاتین، در آفریقا، در آسیا، در همه جای جهان، از این برزخی که انقلاب اسلامی برای جهانخواران آفریده احساس غرور و آزادی کنید و آوای آزادی و آزادگی را در حیات سرنوشت خویش سر دهید و برزخمیهای خود مرهم بگذارید که دوران نا امیدی و بن بست و تنفس در منطقه کفر بسر آمده است. تمام شد. ما دنیا را داریم عوض میکنیم. این است امام می گوید ما میخواهیم و داریم دنیا را عوض میکنیم. نمیگذاریم اوضاع اینجوری ادامه پیدا کند. میگفت این قرن، قرن غلبه مستضعفین بر مستکبرین است. ما دنیا را میگیریم. منتها نه برای سلطه و استعمار بلکه برای آزادی و رهایی. میگوید امیدوارم همه مسلمانان شکوفههای آزادی و نسیم عطر بهاری و طراوت گلهای محبت و عشق و چشمهسار زلال جوشش اراده خود را نظاره کنند. همه باید از این باتلاق سکوت و شکون که بر آن تخم مرگ و اسارت پاشیدهاند به در آییم و بسوی دریایی که زمزم از آن جوشیده روان شویم.اینها را گوش کنید. دعوت میکند مسلمانها را به انقلاب و شهادت. میگوید: بجنگید تا کشته شوید. عین صریح صحبتهایش است. این پیام میدانید خطاب به کیست؟ پیام حج خطاب به مسلمانان جهان است. به همه جای دنیا یک پیام بینالمللی است. پیام مصرف داخلی نداشته است.
منتظر پشتیبانی حاکمان بی شخصیت اسلامی نمانده ایم!
میگوید: مسلمانان تمامی کشورهای جهان! شما در سلطه بیگانگان گرفتار مرگ تدریجی شدهاید. بر وحشت از مرگ غلبه کنید. از مرگ نترسید. از وجود جوانان شهادت طلبی که حاضرند خطوط جبهه کفر را بشکنند استفاده کنید. عملیاتهای شهادت طلبانه، جوانانتان راه بیاندازند. به فکر نگه داشتن وضع موجود نباشید. محافظه کار نباشید، بگویید که آقا ما همینطور ادامه میدهیم، همینطوری میرویم جلو ببینیم چه میشود! میگوید نه! بساطشان را بهم بریزید. میگوید: به فکر نگه داشتن وضع موجود نباشید. به فکر فرار از اسارت و رهایی از بردگی و یورش مستقیم به دشمنان اسلام باشید که عزت و حیات در سایه مبارزه است. اولین گام در مبارزه اراده است. پس از آن تصمیم بر اینکه حاکمیت کفر و شرک بخصوص آمریکا را برخود حرام کنید. میگوید: ما در مکه باشیم، چون آن سال دیگر ما را به مکه راه ندادند تا دو سه سالی، میگوید: ما در مکه باشیم یا نباشیم دل و روحمان با ابراهیم و در مکه است. دروازههای مدینهالرسول را به روی ما ببندند و یا بگشایند رشته محبتمان با پیامبر هرگز پاره یا سست نمیشود. بسوی کعبه نماز میگذاریم. بسوی کعبه میمیریم. خدا را سپاس که در میثاق با خدای کعبه پایداریم. گوش کنید! می گوید: ما پایههای برائت از مشرکین را با خون هزاران هزار شهید بنیان نهادهایم و منتظر نماندهایم که حاکمان بی شخصیت کشورهای اسلامی و غیر اسلامی از ما پشتیبانی کنند. ما مظلومین همیشه تاریخ، محرومان و پا برهنگانیم. ما غیر از خدا کسی را نداریم و نمیخواهیم. اگر هزار بار قطعه قطعه شویم دست از مبارزه با ستمگران بر نمیداریم. یک بخش دیگر میگوید: مسلمانان بدانند که تا تعادل قوا را در دنیا تغییر ندهند به نفع خودشان منافع بیگانگان همیشه بر منافع آنها مقدم است. میگوید اگرمسلمانان مسائل خود را به طور جدی با جهانخواران حل نکنند و خود را به مرز قدرتهای بزرگ جهان نرسانند آیا آسوده خواهند بود؟ میگوید: باید قوی شویم. باید آنها از شما بترسند. میگوید: هماکنون اگر آمریکا یک کشور اسلامی را به بهانه حفظ منافع خودش با خاک یکسان کند چه کسی جلوی او را خواهد گرفت؟نبود که ببیند بعد از فلسطین، عراق و افغانستان هم رفت. پس راهی جز مبارزه نمانده است. باید چنگ و دندان ابرقدرتها و آمریکا را شکست و الزاماً یکی از دو راه را انتخاب کرد یا شهادت یا پیروزی و در مکتب ما هردوی آنها پیروزی است. انشاءالله خداوند قدرت شکستن این چهارچوب سیاستهای حاکم بر جهان را و جسارت ایجاد داربستهای جدیدی بر محور کرامت انسانی به مسلمین عطا کند.
شالوده حاکم بر دنیا را عوض کنید
میگوید این شالوده حاکم بر دنیا، این چهار چوبها را بشکنید. یک چهارچوبهای تازهای ایجاد کنید در دنیا و همه را از افول ذلت به صعود عزت همراهی کنید. دو سه تا عبارت دیگر عرض بکنم ختم میکنم. چون خواندن اینها یکبار دیگر به همه ما روح و انگیزه و امید میدهد. ما اینها را میشنیدیم واقعیتش این است که وقتی امام حرف میزد و بعد میگفت بروید به سمت آتش ما و بچههای نسل ما دیگر پشت سرشان را نگاه نمیکردند و میرفتند. چون این آدم اینطوری حرف میزد میگفت ملت عزیز ایران مطمئن باشند (حالا یک بخشهایی را جع به فلسطین است که من تکرار نمیکنم) ببینید عبارت را! اصلاً امام میگفت کنترل جهان را ما باید در دست بگیریم. صحبت این نبود که ما یک کاری کنیم که حفظ بشویم و سقوط نکنیم. صحبت این بود که کنترل دنیا را ما باید بدست بگیریم. عبارتش را ببینید. میگوید: این تنها یک نمونه از پیشرفت انقلاب است. معتقدین به اصول انقلاب اسلامی در سراسر جهان رو به فزونی نهادهاند. ما همه آنان را که در دنیا به ما ملحق شدهاند به لحاظ اعتقادی سرمایههای بالقوه انقلاب خود تلقی میکنیم. عبارتها را دقت کنید همه آنهایی که با مرکب خون طومار حمایت از ما را امضاء میکنند در سراسر جهان و با سر و جان دعوت این انقلاب را لبیک میگویند به یاری خداوند کنترل همه جهان را بدست خواهند گرفت. میگوید: باید تمام سنگرهای کلیدی در سراسر جهان در دست ما باشد. در دست مسلمانان انقلابی در دنیا. میگوید بسیج مستضعفین تشکیل بدهند در سراسر عالم. مستضعفین قیام کنید و یک حزب واحد مستضعفین حتی اگر مسلمان نیستید همه با هم قیام کنید و دنیا را از دست اینها خارج کنید. میگوید که: امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، جنگ پابرهنهها و مرفهین بیدرد شروع شده است. کی این حرف را میزند؟ وقتی که جنگ ما تمام شدهاست! جنگ 8 ساله تمام شده، امام چه میگوید؟ بجای اینکه بگوید خوب دیگر، جنگ تمام شد و برویم و بگوییم و بخندیم و اینها، میگوید: جنگ اصلی شروع شد! پیامی که دارد میگوید ما جنگ 8 ساله که تمام شد توی همان پیام میگوید که: پیروان انقلاب ما در سراسر جهان کنترل همه جهان را بدست خواهند گرفت. امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، جنگ پابرهنهها و مرفهین بیدرد شروع شده است.
من دست وبازوی مبارزین مسلمان در سراسر جهان را می بوسم
من دست و بازوی (دقت کنید) من دست و بازوی همه عزیزانی که در سراسر جهان کوله بار مبارزه را بر دوش گرفتهاند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاء عزت مسلمین را نمودهاند میبوسم. هر کس هستند و هرجا که هستند. میگوید من دستتان را میبوسم. همه چریکها، همه مبارزین همه مجاهدین در سراسر عالم، میگوید: من دستتان را میبوسم و سلام و درودهای خالصانه خود را به همه غنچههای آزادی در سراسر جهان نثار میکنم و به ملت عزیز ایران عرض می کنم. خداوند آثار و برکات معنویت شما را به جهان صادر کرده است. قلبها و چشمان پر فروغ شما کانون حمایت از محرومان جهان شده است و شراره کینه انقلاب شما، جهانخواران چپ و راست را به وحشت انداخته است. یک نکته دیگر هم عرض بکنم. بعضیها میگویند هم مبارزه کنم و هم توسعه غربی، هم مبارزه کنیم و هم جزئی از نظام بینالملل شویم. ما را به رسمیت بشناسند. امام 2- 3 جا میگوید که چرا میترسید که آمریکا بگوید شما منزوی شدهاید؟ میگوید: شما دارید آمریکا را منزوی میکنید توی دنیا! امام می گوید: افتخار کنید که توی جمع مستکبرین عالم دارید منزوی میشوید. افتخار کنید که آنها بگویند شما منزوی هستید. میگوید: شما توی ملتها منزوی نیستید. انقلابیون دنیا شما را دوست دارند. آمریکا توی آنها منزوی است. آقا اگر با آمریکا مبارزه کنیم با نظم جهانی جدید خودمان را وفق ندهیم، وارد بازار جهانی و اقتصاد و سیاست جهانی نشویم ما منزوی میشویم. امام چندین جا جواب اینها را صریح داده است. و یکجا میگوید: کسانی که این حرفها را میزنند یا خائنند و یا ابلهند.
میگوید: ملت عزیز ما که مبارزان حقیقی و راستین ارزشهای اسلامی هستند به خوبی دریافتهاند که مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست. آقا هم رفاه طلبی کنیم هم مبارزه، میگوید: نمیشود اینها با هم! آنها که تصور میکنند مبارزه در راه آزادی مستضعفین و محرومین جهان که وظیفه ماست، (میگوید بعضیها میگویند اصلاً کی گفته که مبارزه در راه محرومین جهان به ما مربوط است؟ مگر نمیگویند؟ اصلاً کی گفته مبارزه برای مستضعفین جهان به ما مربوط است؟ صدور انقلاب یعنی چه؟ )امام می گوید این که به ما مربوط است و وظیفه ماست مسلم است. میگوید که اما این با رفاه طلبی سازگار نیست. این حرفهایی که از امام دارم میخوانم برایتان خیلی ها همین الآن در جمهوری اسلامی قبول ندارند. خیلی ها در دولتهای جمهوری اسلامی هم در این 20 سال بعد از امام آمدهاند و این حرفها را قبول نداشتند. خیلیها هستند که دوباره دنبال این هستند که این حرفها ریشهاش کنده بشود و کسی اینها را نه بگوید و نه بشنود دیگر. اینها را من دیدهام بعضی از افراد خیلی مشهور، همهتان میشناسیدشان. به خود بنده در جلساتی شنیدهام که گفتهاند امام، آقا یک چیزهایی فرمودند مثلاً معنیاش این بود که امام جوگیر شدهاند این حرفها را زدهاند! توی موقعیتی قرار گرفتهاند و یک چیزهایی فرمودند. این مربوط به همان دهه شصت است. اینها عین عبارتی که بنده شنیدهام از بعضی از مشاهیر و خیلی هم میگویند به امام ارادت داریم. آقا اینها فضای دهه شصت است. دهه شصت همهاش همین حرفها بوده است دیگر. اینها روحیه پنجاه و هفتی است. اگر امام را قبول دارید امام اینهاست. اینها حرفهای آخرین ماههای عمرش است.
نظر شما