خبرگزاری شبستان: براساس نظریه مهدویت روزی فرا می رسد که جهان پر از عدل و داد خواهد شد و مدینه فاضله به رهبری حجت الهی آخرین نور الهی و امام منتظر شکل خواهد گرفت.
آیا آیه ای دال بر این نظریه در قرآن داریم که وعده چنین دولت کریمه ای را داده باشد؟
در این یادداشت به یکی از آیات پیرامون نظریه مهدویت می پردازیم و دیدگاه مفسرین را بازگو خواهیم کرد.
در آیه 55 سوره نور می خوانیم:
"وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا ۚ وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِکَ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ [٢٤:٥٥]
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، وعده میدهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همانگونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید؛ و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشهدار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل میکند، آنچنان که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت. و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند.
نمونه اتم و کامل این دولت را باید دولت عدل و داد آخرالزمان و دولت حجت الهی دانست. هر چند در زمان های گذشته نمونه های ناقص آن شکل گرفته بوده است.
شهید مطهری در آثار خود آنگاه که از عدل کلی بحث می کند از این آیه سخن گفته است. شهید مطهری آورده است:
"بنابراین مسأله برقرارى عدالت، آن هم با مقیاس بشریت، هدف اصلى و عمومى همه انبیاء بوده است؛ یعنى انبیاء که آمدهاند، یک کار، یک وظیفه، یک مأموریت و یک رسالتى که داشتهاند، به نصّ قرآن مجید عدالت بوده است... آیا مسأله عدالت، آن هم عدل کلى و عدل عمومى- نه عدل نسبى و فردى و شخصى- یعنى عدالت به معنى اینکه روزى در این جهان براى بشر پیش بیاید که در آن روز اثرى از این ظلمها و ستمها و تبعیضها و جنگها و نفرتها و کینهها و خونریزیها و استثمارها و از لوازم اینها یعنى دروغها و نفاقها و نیرنگها، و بالاخره اثرى از اینهمه مفاسدى که در میان بشر وجود دارد نباشد، آیا چنین روزى براى بشریت خواهد بود؟ آیا بشریت در آینده خودش چنین دورهاى و چنین روزى و چنین قرنى را خواهد داشت؟ یا نه، این فقط یک خیال و یک ارزوست .....
در دید شیعه از اسلام- همین است که: بدبین نباشید، دوره ظلم و ستم، دوره جنگ و دعوا، دوره اختلاف، دوره فساد اخلاق و دوره سیاهى و ظلمت یک دوره موقت است و عاقبت نورانیت و عدالت است. ... اگر انسان در درجه اول در قرآن کریم تأمل کند مىبیند قرآن این مطلب را تأیید و تأکید مىکند، نوید به آینده مىدهد و آینده دنیا را روشن مىبیند. آیات زیادى در این زمینه هست، از جمله همین آیهاى..." "مجموعه آثار استاد شهیدمطهرى، ج18، ص 152".
علامه طباطبائی درخصوص این آیه آورده است:
"این آیه وعده جمیل و زیبایى است براى مؤمنین که عمل صالح هم دارند، به آنان وعده مىدهد که به زودى جامعه صالحى مخصوص به خودشان برایشان درست مىکند و زمین را در اختیارشان مىگذارد و دینشان را در زمین متمکن مىسازد، و امنیت را جایگزین ترسى که داشتند مىکند، امنیتى که دیگر از منافقین و کید آنان، و از کفار و جلو گیری هایشان بیمى نداشته باشند، خداى را آزادانه عبادت کنند، و چیزى را شریک او قرار ندهند....
و در جمله "لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ" دو احتمال هست، یکى اینکه مراد از استخلاف این باشد که خداى تعالى به ایشان خلافتى الهى نظیر خلافت آدم و داوود و سلیمان داده باشد، هم چنان که درباره خلافت آدم فرمود: "إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً" و درباره داوود فرموده: "إِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ" و درباره سلیمان فرموده: "وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ" که اگر مراد از خلافت این باشد، قهرا خلفاى قبل از ایشان خلفاى خدا، یعنى انبیاى او و اولیایش خواهد بود، و لیکن به دلیلى که مىآید این احتمال بعید است.
احتمال دوم اینکه مراد از" خلافت" ارث دادن زمین به ایشان و مسلط کردن آنان بر زمین باشد، هم چنان که در این معنا فرموده:" إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ، وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ" زمین از آن خدا است، به هر کس از بندگانش بخواهد آن را ارث مىدهد، و سر انجام از آن پرهیزگاران است. سوره اعراف، آیه 128.
و نیز فرموده:" أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ" زمین را بندگان صالح من ارث مىبرند. سوره انبیاء، آیه 105.
که بنابراین احتمال، مراد از خلفاى قبل از ایشان مؤمنین از امت هاى گذشته خواهد بود، که خدا کفار و منافقین آنها را هلاک کرد، و مؤمنان خالص ایشان را نجات داد، مانند قوم نوح و هود و صالح و شعیب، هم چنان که در آیه" وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّکُمْ مِنْ أَرْضِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنا فَأَوْحى إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمِینَ، وَ لَنُسْکِنَنَّکُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ذلِکَ لِمَنْ خافَ مَقامِی وَ خافَ وَعِیدِ" (1) است و اینان کسانى هستند که خود را براى خدا خالص کردند و خدا نجاتشان داد، و در نتیجه جامعه صالحى تشکیل داده و در آن زندگى کردند، تا آنکه مهلتشان طول کشیده، دلهایشان قساوت یافت...." "ترجمه المیزان، ج15، ص 210".
در یادداشت بعد به اختلاف مفسرین پیرامون این آیه اشاره خواهد شد. علامه طباطبائی ضمن نقد دیدگاه مفسرین بر این باورند که: "این مجتمع طیب و طاهر با صفاتى که از فضیلت و قداست دارد، هرگز تاکنون در دنیا منعقد نشده، و دنیا از روزى که پیامبر(ص) مبعوث به رسالت گشته تا کنون، چنین جامعهاى به خود ندیده، ناگزیر اگر مصداقى پیدا کند، در روزگار مهدى(ع) خواهد بود." "ترجمه المیزان، ج15، ص 215".
ادامه دارد/
نظر شما