خبرگزاری شبستان: نیمه ماه مبارک رمضان، میلاد پر خیر و برکت اسوه حلم، صبر و صلح حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام است. بسیاری از مردم، شخصیّت حضرت مجتبی علیه السّلام، آنگونه که باید نمیشناسند؛ و هنوز شأن و منزلت و سیره آن حضرت، مجهول مانده است.
مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی مدظله العالی در نوشتار ذیل، به اختصار قطره ای از فضایل بیکران آن امام همام را با استناد به یکی از کتب اهل سنت بیان داشته تا مطلعی باشد برای ورود به دریای عظیم و ژرف معرفت شخصیت والای آن حضرت علیه آلاف التحیة و الثناء:
شخصیّت والای حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام آن پیشوای عالیقدر شیعه، بسیار عظیم تر از آن است که امثال حقیر بتوانیم با نگارش مقالهای آن را شرح دهیم یا درباره آن کتابی بنگاریم.
علاوه بر دانشمندان و نویسندگان بزرگ شیعه، علماء و بزرگان اهل سنت کتب بسیاری در شرح احوال و تاریخ زندگی آن حضرت نوشته شده، و در ده ها کتاب تاریخی، روایی، تفسیر، اخلاقی، تراجم و ...، فضایل و مناقب آن بزرگوار را بیان کرده اند؛ کتبی نظیر: «صحیح بخاری»، «صحیح مسلم»، «سنن ترمذی»، «سنن ابن ماجه»، «طبقات ابن سعد»، «سنن ابی داود»، «خصایص نسایی»، «جامع الصّغیر»، «مصابیح السنّة»، «اسعاف الرّاغبین»، «نورالأبصار»، «تذکرة الخواص»، «الاتحاف»، «کفایة الطّالب»، «شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید»، «مرآة الجنان»، «ملتقی الأصفیاء»، «نظم درالسمطین»، «فراید السّمطین»، «سیرة حلبیه»، «اسد الغابة»، «الاستیعاب»، «الاصابة»، «تاریخ الخلفاء»، «الفصول المهمّة» و ....
اینک برای رعایت اختصار، ترجمه قسمتهایی از کتاب «اهل البیت»[1]، تألیف «توفیق ابوعلم»[2] که یکی از تازهترین تألیفات اهل تسنّن در سال 1390 هجری قمری است و در مصر نگاشته شده است را با اندک اضافاتی نقل میکنیم:
فضایل بی شمار
اهل تشّیع و تسنّن، به اتّفاق بر این عقیدهاند که آن حضرت، یکی از اصحاب «کساء» است که آیه «تطهیر» در شأن آنان نازل شد؛ و طبق حدیث متواتر «ثقلین»، عدل قرآن، و نیز یکی از چهار نفری است که پیغمبر صلّی الله علیه وآله او را برای مباهله با نصارای «نجران»، حاضر فرمود.
«اسامة بن زید» روایت کرده که پیغمبر صلّی الله علیه وآله فرمود: این دو (حسن و حسین)، پسران من، و پسران دخترم هستند. خدایا! من آنها را دوست دارم؛ پس، آنها را دوست بدار و هر که آنها را دوست میدارد، دوست بدار.
از «زید بن ارقم» روایت شده است که پیغمبر صلّی الله علیه وآله فرمود:
مَنْ اَحبَّ هوُلاءِ فَقَدْ اَحَبَّنی، وَ مَنْ اَبْغَضَ هؤُلاءِ فَقَدْ اَبْغَضَنی[3]
هر کس اینان (علی، فاطمه، حسن و حسین) را دوست دارد مرا دوست داشته،
و هر کس اینها را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است.
«عایشه» نقل کرده که:
اِنَّ النَّبِیَّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ کانَ یَأخُذُ حَسَناً فَیَضُمُْهُ اِلَیهِ ثُمَّ یَقُولُ: «اللّهُمَّ إنَّ هذا ابْنی وَ اَنَا اُحِبُّهُ فَاَحِبَّهُ وَ اَحِبَّ مَنْ یُحِبُّهُ[4]
«انس بن مالک» میگوید: حسن علیه السّلام بر پیغمبر صلّی الله علیه وآله وارد شد. خواستم او را از پیغمبر صلّی الله علیه وآله دور سازم که پیامبر صلّی الله علیه وآله فرمود: «وای بر توای انس! پسرم و ثمره زندگی ام را واگذار. هر که او را اذیّت کند، مرا اذیّت کرده؛ و هر که مرا اذیّت کند، خدا را اذیّت کرده است.
مکارم اخلاق
امام حسن علیه السّلام در خانه وحی، پرورش یافت؛ و در مدرسه توحید، و در آغوش لطف و مرحمت جدّش پیغمبر صلّی الله علیه وآله وسلّم مورد تربیت قرار گرفت.
ایشان در مکارم اخلاق و خوی پسندیده و روش نیکو، نمونه بود و یکی از علل محبوبیّت فوقالعاده آن حضرت، همان اخلاق کریمه اش بود که همگان او را به خاطر داشتن صفات حمیده میستودند.
ادب، حِلم، فصاحت، صداقت، سخاوت، شجاعت، تقوا، عبادت، زهد، تواضع و سایر خصایص ستوده، همه در او جمع، و خُلق و خوی محمّدی در او ظاهر و هویدا بود.
با نقل چند نمونه از اخلاق مرضیّه آن حضرت، این نوشتار را زینت میدهیم:
- خوف از عذاب الهی
امام حسن علیه السّلام عابدترین مردم عصر خود، و زاهدترین و فاضل ترین ایشان بود. هنگامی که قصد حج میکرد با پای پیاده و چه بسا با پای برهنه عزیمت میفرمود. وقتی وضو میگرفت بدنش به لرزه میافتاد، و رنگش زرد میشد، و درهیچ حال، ذکر خدا را ترک نمیکرد. پارسا و بردبار و با فضل بود و از خدا خوف داشت.
روایت شده مردی مناجات و گریه آن حضرت را شنید؛ عرض کرد: آیا از عذاب خدا میترسی در حالی که وسایل نجات در نزد تو است؟ پسر پیغمبری، و از شفاعت او برخوردار هستی و رحمت خدا هم [عامّ است و] به هر چیزی احاطه دارد.
امام فرمود: امّا اینکه من پسر رسول خدا هستم، خدا میفرماید:
فَاِذا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلا اَنْسابَ بَیْنَهُمْ[5]
و امّا شفاعت؛ پس خدا میفرماید:
مَنْ ذَاالَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ اِلا بِاِذْنِهِ[6]
و امّا رحمت خدا که هر چیز را فرا گرفته است؛ پس خدا میفرماید:
فَسَاَکْتُبُها لِلَّذینَ یَتَّقُون[7]
حضرت سپس فرمود:
فَکَیْفَ الْاَمانُ یا أخَا الْعَرَبِ[8]
- زهد امام
زهد امام به حدّی بود که تمام اسباب حب و دلگرمی به امور دنیوی و نعم آن را ترک فرمود و به خانه آخرت و منزلگاه پرهیزکاران اقبال و توجّه داشت و چنان بود که خود فرمود:
«مَنْ عَرَفَ اللهُ اَحَبَّهُ، وَ مَنْ عَرَفَ الدُّنْیا زَهَّدَ فیها، وَ الْمُؤْمِنُ لایَلْهُو حَتّی یَغْفُلَ، اِذا تَفَکَّرَ حَزَنَ»[9]
امام علیه السّلام از حکومت و زمامداری، به خاطر حفظ مصلحت اسلام و مسلمانان چشم پوشی کرد.
هر گاه امام، مرگ و جایگاه انسان را در ذهن خویش تداعی میکرد، ناخودآگاه میگریست و نیز وقتی که ثعب و نشور و گذشتن از صراط را به خاطر میآورد، گریه میکرد. و زمانی که عَرْضِ بر خدا را در موقف حساب متذکّر میشد، در میان ناله و صیحهای که داشت، بی هوش میشد.
- نمایش رحمت الهی
امام حسن مجتبی علیه السّلام مانند جدّش پیغمبر صلّی الله علیه وآله نمونه بارز رحمت الهی بود که دلهای ناامید و اندوهناک را پر از امید و رحمت میکرد. او به دیدار ضعیفان میرفت؛ بیماران را عیادت میکرد؛ در تشییع جنازهها شرکت میفرمود؛ دعوت مسلمانان را اجابت میکرد و اهتمام او بر این بود که مبادا کسی از ایشان رنجیده خاطر شود. از سوی آن حضرت، به احدی بدی و آزاری نمیرسید. با فقیران همنشین میشد و بدی را با نیکی پاسخ میداد.
- حلم امام
امام حسن علیه السّلام به تمام معنا انسانی واقعی، و نمونه کامل خلق نیکوی پیغمبر صلّی الله علیه وآله بود. غضب، او را به هیجان نمیآورد و امور شخصی ناخوشایند، او را تکان نمیداد. تحت تأثیر خشم، کاری انجام نمیداد و عمل آن حضرت همواره تداعی گر این آیات شریف بود که:
وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَالْعافینَ عَنِ النّاسِ وَاللهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ[10]
وَلا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَلاَالسَیِّئَةُ، اِدْفَعْ بِالَّتی هِی اَحْسَنُ[11]
آن حضرت، هر چه از دشمنانش میدید، با صبر و گذشت و عفو، پاسخ میداد؛ تا آنجا که «مروان حکم» یکی از خبیث ترین دشمنان اهل بیت علیهما السّلام حلم و بردباری آن حضرت را به کوه تشبیه کرده بود.
او مانند جدّش، در حلم و گذشت و عفو، نمونه جهانیان بود. تاریخ، از اخلاق او نوادری را حفظ کرده است و بر این دلالت دارد که او در طلیعه اخلاقیّین و بنیان گذاران ادب و اخلاق، در جهان اسلام قرار دارد.
- سخاوت بی نظیر
کرم و سخاوت حضرت مجتبی علیه السّلام نیز امر عجیبی است. سخاوت حقیقی که بذل خیر به داعی خیر، و بذل احسان به داعیِ احسان باشد، از صفات ممتاز و از جمله خصایصی است که خدا آن را دوست میدارد.
امام حسن مجتبی علیه السّلام این صفات عالی را در روشن ترین مظاهر و بلندترین مفاهیم و معانیاش دارا بود؛ تا حدّی که آن حضرت را «کریم اهل البیت» لقب دادند.
صفت سخاوت، صفتی بود که امام حسن علیه السّلام به علّت جود و سخا و کرم و کمک به ضعفا و احسان به امّت و انفاق اموال بر فقیر و غنی، بدان معروف و مشهور شده بودند.
امام، برای مال دنیا ارزشی قایل نمیشد و اهمیّتی به آن نمیداد؛ مگر آن که به وسیله آن، گرسنهای را سیر کند و برهنهای را بپوشاند و به کمک مصیبت زدهای بشتابد؛ یا قرض مقروضی را بپردازد.
سخاوت، عنصری از عناصر ذاتی و جزئی از اجزای وجود امام علیه السّلام بود. با آن که سیل نیازمندان و انبوه انسانهای محتاج، بر در خانه امام علیه السّلام ازدحام میکردند، باران سخای آن حضرت بر همه میبارید و هیچ سایلی را از درِ خانه کرمش، رد نمیکرد.
از آن حضرت سؤال شد: چگونه است که نمیبینم سایلی را رد نمی نمایی؟
امام پاسخ داد: من خود سایل درگاه خدا هستم؛ شرم میکنم که خود سایل باشم و سایلی را رد کنم.
محّبت به مردم
امام علیه السّلام شیرین بیان، خوش معاشرت و با الفت و محبوب بود. پیر و جوان، و عموم مردم او را برای خصایص حمیدهای که داشت، دوست میداشتند. همواره به مردم عطا و بخشش میکرد؛ چه از او درخواست میکردند و چه تقاضایی نمیکردند.
پس از نماز صبح تا طلوع آفتاب، در تعقیب مینشست، سپس به دیدار کسانی که میبایست میرفت، و به آنان مهر و محبّت مینمود. وقتی نماز ظهر را میخواند، در مسجد مینشست و به مردم علم و ادب میآموخت.
این بود قطره ای از فضایل و مناقب امام حسن مجتبی علیه السّلام که بیش از آن است که بتوان بیان کرد:
هر شرح بی نهایت، کز وصف یار گوییم
حرفی است از هزاران، کاندر عبارت آید
صَلَّی اللهُ عَلی جَدِّه وَ عَلی اَبیهِ وَ اُمِّهِ وَ عَلَیْهِ وَ عَلی اَخیهِ، وَ عَلَی الاَْئِمَّةِ التِّسْعَةِ مِنْ ذُرِّیَّةِ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِمُ السَّلامِ. لطف الله صافی
[1]. صفحات 415- 263.
[2]. رئیس مجلس اداره مسجد «السیّدة نفیسه»، وکیل «وزارة العدل» و ازدانشمندان مطّلع.
[3]. کشف الغمة، ج 2، ص 149.
[4]. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حسن را میگرفت و به خود میچسباند و میفرمود: «خدایا به درستی که این پسر من است. من او را دوست دارم، پس تو او و دوستدار او را دوست بدار.»
[5]. سوره مؤمنون، آیه 101؛ آن هنگام که در صورِ اِسرافیل دمیده شود، بین آنها قرابتی باقی نماند.
[6]. سوره بقره، آیه 255؛ چه کسی جز به اجازه خدا شفاعت میکند.
[7]. سوره اعراف، آیه 156؛ پس رحمت خویش را به زودی برای پرهیزکاران قرار میدهیم.
[8]. پس چگونه میتوان خلاصی یافت، ای برادر عرب.
[9]. اهل البیت، توفیق ابو عَلم، ص 296؛ هر کس خدا را بشناسد، او را دوست خواهد داشت و هر کس دنیا را شناخت، به آن بیمیل و رغبت خواهد شد و مؤمن، لهو و لعب نمی کند تا [از قیامت] غافل نشود و چنان که تفکر کند، غمگین میشود.
[10]. سوره آل عمران، آیه 134؛ و فرو برندگان خشم و در گذرندگان از مردم که خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
[11]. سوره فصلت، آیه 34؛ نیکی و بدی مساوی نیستند، تو بدی را به روشی که نیکوتر است برطرف نما.
www.shafaqna.com
پایان پیام/
نظر شما