غلامرضا اعوانی، رئیس انجمن بین المللی فلسفه اسلامی در پاسخ به این سؤال که رابطه حکمت اشراق سهروردی و حکمت ایران باستان در چیست؟ به خبرنگار شبستان گفت: حکمت اشراق عالیترین نوع حکمت است که در ایران باستان وجود داشته و یکی از کارهای بزرگ شیخ اشراق شهابالدین سهروردی احیای مبادی حکمت اشراق در نزد ایران باستان است که به حق از عهده این کار تا حدی که منابع در اختیار بوده، به خوبی برآمده است.
وی افزود: اگر یونانیها به حکمت بحثی و استدلالی شهره بودند، اما به نظر شیخ اشراق یک حکمت بسیار برتر و عالیتری وجود دارد که بالاتر از حکمت بحثی و استدلالی است و بسی فوق آن است و در طول آن قرار دارد نه در عرض آن و آن حکمت ذوقی و کشفی است، و نمودار عالی این نوع از حکمت حکمای ایران باستان بودند.
اعوانی درباره ویژگی های حکمت اشراق اظهار کرد: این حکمت ویژگیهایی دارد که بر نور، اشراق و ظهور استوار است و عالم را با نور توجیه میکند. معتقد است خداوند نورالانوار است و همه مراتب هستی، مراتب تشکیکی نور است. همچنین این حکمت مبتنی بر رمز و زبان رمز و تمثیل زبان حکمت است، که نزد حکمای ایران باستان رواج کامل داشته و در یونان بویژه نزد ارسطو این حکمت رمزی چنان که باید و شاید مورد فهم قرار نگرفته است.
عضو هیئت رئیسه فدراسیون بین المللی انجمن های فلسفه جهان تصریح کرد: سهروردی از طرف دیگر میگوید آنها اهل توحید بودند، وی همچنین به حکمت خسروانی اشاره میکند، یعنی خسروان، حکیم بودند، برای اینکه جنبه نظری، اخلاقی و فردی داشته و در سطح عالی جامعه قرار داشته اند. حکمت آنها به تعبیر سهروردی، حکمت کامل الهی بود و به نظر من، درست نیز همین طور است، چون این حکمت فوق حکمت بحثی و استدلالی است.
ابن سینا پایه گذار اصلی حکمت اشراق
وی در پاسخ به این سؤال که چرا فلاسفه قبل از سهروردی مانند فارابی و ابنسینا توجهی به حکمت ایران باستان نداشتند؟، بیان کرد: در واقع پایهگذار این حکمت، ابنسینا بوده است، برای این که ابنسینا در آغاز کتاب شفا می گوید حکمتی که بنده به آن اعتقاد دارم، حکمت مشرقیه است و شفا را مطابق نظر مشائیان نوشتم و تکمیل کردم، اما با اینکه حکمت مشاء را به کمال رساندم، حکمت مورد نظر من نیست، کسانی که میخواهند به حکمتی که بنده به آن اعتقاد دارم، رجوع کنند، به کتابی که در این باب نوشتم به نام «الحکمةالمشرقیة» مراجعه کنند.
اعوانی تأکید کرد: ابن سینا در این کتاب، نظرات خاص خود را که ورای حکمت مشاء است، مطرح کرده است. این کتاب از بین رفته، اما مقدمهاش وجود دارد که در مقدمه آن میگوید: آن چیزی را که من نوشتم، در جوانی بوده که به حکمت مشاء تعصب میورزیدم و عدهای هستند که جاهل و متعصب هستند و در آنچه میخوانند اصرار کرده و گمان نمیکنند که حقیقتی در ورای آنچه میگویند وجود دارد، ولی من به این نتیجه رسیدم که حکمت عالیتر و بسیار برتری است.
رئیس هیئت مدیره انجمن حکمت و فلسفه ایران عنوان کرد: ابن سینا در این اثر به سوی حکمت ایران باستان و عرفان رفته است. بنابراین پایهگذار حکمت ایران باستان با اینکه بحث آن را به تنهایی مطرح نکرده و تمام شرق را مدنظر قرار داده، ابنسیناست. ابنسینا همچنین اثری با عنوان «کتابالانصاف» داشته که در بیش از 2 هزار مساله اختلافی میان شرق و غرب قضاوت کرده است، اما متاسفانه این کتاب موجود نیست. بالاخره این راه حکمت مشرقیه را سهروردی در کتاب حکمهالاشراق مطرح کرده و ادامه داده است.
ایرانی ها در حکمت نظری و عملی شهره آفاق بودند...
وی درباره کاربرد آموزه حکمت ایران باستان برای انسان معاصر ایرانی و غیر ایرانی بیان کرد: متاسفانه نسل جدید ما خیلی کم به ایران باستان توجه دارند، در ابتدا باید این کتابها را بخوانند و به این نقل قولهایی که از حکمای ایران باستان است، اندکی توجه کنند، ایرانیها نه تنها در حکمت نظری، بلکه در حکمت عملی و در فن حکومتداری همیشه شهره آفاق بودهاند.
اعوانی ادامه داد: به دوره مادها، کوروش و هخامنشی نگاه کنید، اینها حکیم بودند. کشورداری و اداره یک امپراتوری از مرز هند تا یونان و مصر شاید 20 برابر ایران امروزی بوده است. با نبود وسایل امروزی اداره این امپراتوری بزرگ با کمال قدرت، خودش حکمت است. بنابراین میتوانید از نقل قولهایی که از این پادشاهان در حکومت رسیده و خیلی عظیم است در زمینههای عدالت، خداپرستی و... پی به وجود حکمت در میان آنها ببرید.
وی با تأکید بر اینکه فلسفه را نباید امری انتزاعی دانست، ابراز کرد: اداره حکومت خوب، عالیترین نوع حکمت است که ایرانیها به آن خیلی شهرت داشتند و این نه تنها در ایران بوده که در چین هم همین گونه بوده است. کنفوسیوس احیای حکمت را به امپراتوران بزرگی که دو هزار سال پیش از او میزیستند، برمیگرداند، او اعتقاد داشته که آنها بزرگترین حکما بودند.
اعوانی خاطرنشان کرد: بنابراین در اخبار برخی پادشاهان بزرگ که فن حکومتداری را واقعا تاسیس کردند و این برای همه جهان سرمشق شده، قابل تقدیر، توجه و مطالعه است، چون آنها به عدل و داد و ستمستیزی معروف بودند. بیشتر پادشاهان ایران در طول تاریخ ستمگریز و یا ستمستیز بودند، البته بعضیها بودند که عادل نبودند، اما خیلی از پادشاهان نمونه عالی حکمت بودند که این در اخبار آنها و کتابهای حکمای ما وجود دارد که شایسته توجه است.
پایان پیام/
نظر شما