وقتی دست جنایتکار غرب از آستین صلح نوبل بیرون می آید!

باز هم سکوت یکی دیگر از دارندگان جایزه صلح نوبل در برابر جنایت ها مهر تائیدی بر سیاسی بودن نگاه داوران این جایزه زد.

به گزارش خبرنگار سیاسی شبستان، جایزه صلح نوبل یکی از شش جایزه نوبل است که توسط آلفرد نوبل صنعت‌گر و مخترع سوئدی وقف شده است. این جایزه برای اولین بار در سال 1901 اعطا شد.

آلفرد نوبل در وصیت‌نامه خود گفته است که این جایزه باید «به کسی داده شود که بهترین یا بیشترین کوشش را در راه برادری ملل یا انحلال با کاهش ارتش‌ها یا تشکیل و ترغیب کنفرانس‌های صلح کرده باشد.» جایزه نوبل صلح تنها جایزه نوبل است که در استکهلم داده نمی‌شود. این جایزه هر ساله در اسلو پایتخت نروژ اهدا می‌شود. هرگاه دولت یا رسانه ای غربی بخواهد مثالی از فعالان حقوق بشر بزند و کسی را به عنوان برحق ترین شخص در این زمینه بخواند از برندگان جایزه صلح نوبل سخن می گوید. اما اگر نگاهی بر سابقه افرادی که به این مقام از نگاه غربی می رسند بیاندازید خواهید دید که هر کدام به نحوی دستی در جنایت علیه بشریت دارند.

باراک اوباما؛ مردی جنگ دوست در لباس جنتلمن صلح طلب

اوباما زاده 4 اوت 1961 میلادی ایالت هاوایی)، عضو حزب دمکرات ایالات متحده آمریکا، سناتور جوان ایالت ایلینوی، چهل و چهارمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا و برنده جایزه صلح نوبل است.

وی که در سال 2009 موفق به دریافت این جایزه شد، در طول سال های ریاست جمهوری خود عکس این ادعا را به اثبات رساند. حضور قوت بخش ارتش آمریکا در افغانستان و تهدید به اقدام نظامی علیه ایران و همچنین تقویت بخشیدن به تحریم ها علیه جمهوری اسلامی ایران نمونه هایی از نقض آشکار داعیه حقوق بشر از سوی باراک اوباما است.

شیرین عبادی؛ مادر حقوق بشر صهیونیستی

شیرین عبادی فعال فمنیستی است که در سال 2003 جایزه صلح نوبل را دریافت کرد. وی که بارها از طریق تریبون های مختلف دم از حقوق بشر زده در چند سال اخیر ماهیت خود را با دفاع از صهیونیست ها و همکاری با سران اسرائیل نشان داد. وی با این اقدام خود یک مهر تائید دیگر بر نگاه سیاسی جایزه صلح نوبل زد و نشان داد که علاوه بر این که از سوی غرب به عنوان فعال حقوق بشر منصوب شده، هیچ تفاهمی در نگاه سیاسی و دینی خود با ملت ایران ندارد.

آنگ سان سوچی؛ مخالفی که جنایت علیه مسلمانان را در سطح اعتراض نمی داند

وی در روز 19 ژوئن 1945 در شهر رانگون پایتخت برمه دیده به جهان گشود. نام وی «آنگ سان سو چی» برهم‌نهاده‌ای‌ست از سه نام پدرش «آنگ سان»، «سو» مادر بزرگ پدری‌اش و «چی» مادرش. در سال 1988 تظاهرات گسترده دانشجویان هواخواه دموکراسی در برمه در مخالفت با شورای نظامی حاکم که از سال 1962 بر کشور فرمانروائی می‌کرد فراگیر می‌شود. حکومت برمه در سرکوب این تظاهرات خشونتی توجیه‌ناپذیر از خود نشان می‌دهد.

پس از آن کشتار، آنگ سان سو چی برای هدایت جنبش مخالفان به برمه باز می‌گردد. پیام «اتحاد، نظم، عشق» او که ریشه در اعتقاد ژرف به آیین بودا دارد، تمامی ملت را در بر می‌گیرد و اتحادیه ملی دموکراسی او هواخواهان بسیاری در سراسر برمه پیدا می‌کند. در ژوئن سال 1989 بعد از چند هفته رخدادهای میدان «تیان آنمن» شورای نظامی حاکم بر برمه آنگ سان سو چی و دیگر رهبران دموکراسی‌خواه را به بازداشت خانگی محکوم می‌کند. این آغاز دورانی تیره و تار در تاریخ برمه است که کمابیش تاکنون ادامه یافته است.

شورای نظامی در سال 1990 در برابر فشارهای سیاسی اجازه انتخابات ملی را می‌دهد. با وجود تنگناهای آشکار و پنهانی که نیروهای نظامی برپا داشته بودند، اتحادیه ملی دموکراسی آنگ سان سو چی نزدیک به 80 درصد کرسی‌های مجلس انتخابی را به دست می‌آورد. آنگ سان سو چی نخستین نخست وزیر برگزیده مردم می‌شود. اما همانگونه که قابل پیش‌بینی بود، نیروهای نظامی از پذیرش نتیجه انتخابات سر باز می‌زدند و قدرت را با نام «انجمن اعاده نظم و قانون ایالتی» (سلوریک) در دست می‌گیرند. شرایطی که تا امروز نیز ادامه دارد.

در 14 اکتبر 1991 کمیته نوبل او را به عنوان برنده جایزه صلح به جهانیان معرفی می‌کند و در دسامبر همان سال پسر 18 ساله‌اش الکس اریس از سوی او این جایزه را دریافت می‌کند؛ چرا که مادرش هنوز در خانه خود در برمه تحت نظر نظامیان است.

یکی از اشخاصی که از سوی داوران نوبل در سطح دریافت جایزه صلح شناخته شد، آنگ سان سوچی رهبر مخالفین برمه بود. اما آیا از شخصی با این خصوصیات انتظار می رود در برابر جنایت آشکار علیه بشریت که در کشورش رخ داده سکوت کند؟ قتل عام مسلمانان میانمار که هفته گذشته رخ داد، نه تنها واکنشی از سوی آنگ سان سوچی را موجب نشد بلکه وی در تازه ترین اظهارات خود بدون آن که اشاره ای به این جنایت کند، در اولین نطق پیش از دستورش در مجلس برمه از حقوق اقلیتهای دینی دفاع کرده است.

سوچی که در دفاع از طرح حزب حاکم "همبستگی و توسعه" در حمایت از حقوق اقلیتهای قومی سخن می گفت، افزود: تبدیل نظام سیاسی میانمار به یک دموکراسی واقعی ، مستلزم تساوی حقوق تمامی شهروندان است.

وی در ادامه با اشاره به آمار گسترده فقر، توسعه انجام شده توسط دولت را کافی ندانست و گفت: مسیر اصلاحات و گذار به دموکراسی جدیت بیشتری می طلبد.

پایان پیام/

کد خبر 156413

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha