خبرگزاری شبستان: کشور عربستان در یک ماه گذشته شاهد روزهای پرتلاطمی بوده است. بحران با مرگ "نایف بن عبدالعزیز" آغاز شد با وخامت بیماری "ملک عبدالله بن عبدالعزیز" ادامه پیدا کرد و در هفته گذشته تحت تاثیر تظاهرات شیعیان منطقه الشرقیه به اوج خود رسیده است.
یکشنبه گذشته نیروهای امنیتی رژیم سعودی با تیراندازی به سوی "شیخ نمرباقرالنمر" او را زخمی کرده و سپس وی را بازداشت کردند.
شیخ نمر یکی از روحانیون برجسته شیعه منطقه العومیه در شرق عربستان است. او یکی از منتقدان صریح اللهجه پادشاهی آل سعود است که سابقه ای طولانی در فعالیت علیه رژیم سعودی دارد و اظهارات تند و گزنده وی علیه آل سعود معروف است. برخی از صاحب نظران معتقدند جدی بودن بیماری ملک عبدالله باعث این دستگیری بوده است. چرا که حکومت عربستان از فعالیت های تخریبی این روحانی شیعه پس از مرگ ملک عبدالله ترس دارد. اما ظاهرا حکومت آل سعود دچار اشتباهی استراتژیک شده است چرا که واکنش شیعیان به این دستگیری بسیار شدید بوده است و حتی دامنه اعتراض ها به مدینه و حرم نبوی نیز رسیده است.
طی یک هفته گذشته استان شرقی روی آرامش را ندیده است. شیعیان این منطقه در تظاهرات پیاپی انزجار خود را نسبت به این اقدام حکومت اعلام کرده اند. شهادت دو نفر از تظاهرات کنندگان نیز به دامنه این اعتراضات افزوده است. تا جایی که جوانان انقلابی طی بیانیه ای که روز پنج شنبه منتشر کردند، زبان به تهدید رژیم آل سعود گشودند و متذکر شدند دستگاه حکومتی پنج روز فرصت دارد تا آیت الله نمر را آزاد کند وگرنه تمامی چاه های نفتی در استان نفت خیز الشرقیه را مورد هدف قرار داده و منفجر خواهند کرد.
این مطلب بر خلاف انتظار برخی کاملا محتمل و قابل اجرا است. در این زمینه شناخت جغرافیای سیاسی شیعیان شبه جزیره عربستان برای ما بسیار راهگشاست.
لازم به ذکر است کشور عربستان دارای اقتصادی مبتنی بر درآمدهای نفتی است. این کشور با در اختیار داشتن بزرگترین ذخایر نفتی جهان(264 میلیارد بشکه ذخایر اثبات شده)، (26 درصد کل ذخایر اثبات شده جهان)، به عنوان بزرگترین صادرکننده نفت و مواد نفتی به شماررفته ودرحقیقت نقش ریاست درگروه اوپک را ایفاء می کند. مقامات سعودی ادعا می کنند که در صورت انجام دادن عملیات بازیافت، ذخایر نفت این کشور تا یک تریلیون بشکه قابل افزایش است. متخصصان، افزایش ذخایر نفتی عربستان سعودی را بر اثر اجرای برنامههای توسعه گسترده و تولید فناوری پیشرفته و درنتیجه رسیدن به لایههای عمیق تر موثر میدانند. افزایش ذخایر نفتی، نقش عربستان را در بازار جهانی برجستهتر میسازد. امروزه حدود 75درصد بودجه این کشور از طریق صادرات مواد نفتی تامین می شود که حدود 90 درصد از درآمد های مربوط به بخش صادرات از این راه بدست می آید. (1)
عربستان سعودی یکی از عرضهکنندگان مهم نفت، بهآمریکا، اروپا و ژاپن است. در حال حاضر حدود 60 درصد نفت خام صادراتی و عمده فرآوردههای نفتی صادراتی عربستان به کشورهای آسیایی بارگیری میشود و پس از آن اروپا و آمریکا بزرگترین واردکنندگان نفت این کشور هستند. این کشور پس از کانادا، بزرگ ترین صادرکننده نفت و فرآورده های نفتی به آمریکا بوده است. پیش بینی می شود که در سال 2020 میزان صادرات نفت عربستان به 17/11 میلیون بشکه در روز برسد. بر این اساس ثبات در صادرات نفت عربستان نقش اصلی را در ثبات بازار نفت بازی می کند. (2)
روی هم رفته نزدیک به 80 میدان نفت و گاز و افزون بر 1400 حلقه چاه نفت در عربستان وجود دارد، اما بیش از نیمی از ذخایر این کشور تنها در 8 حوزه قرار دارند. حوزه " قوار" با 70 میلیارد بشکه ذخیره نفت، بزرگ ترین حوزه خشکی و حوزه صفاییه با 35 میلیارد بشکه ذخیره نفت، بزرگ ترین حوزه دریایی جهان به شمار می آیند. حوزه "قوار" که نفت آن از نوع سبک با درجه گرانروی 34 است، به تنهایی بیش از نیمی از ظرفیت تولید عربستان را تامین می کند. این کشور انواع متنوع نفت- از نفت سنگین تا بسیار سبک - تولید می کند. انواع نفت سبک از مناطق خشکی و نفتهای سنگین و متوسط از میدانهای دریایی تولید میشوند. از سوی دیگر، حدود 5 میلیارد بشکه ذخایر نفت منطقه بیطرف میان دو کشور عربستان و کویت قرار دارد.(3)
نمودار میزان تولید و صادرات نفت کشورها به میلیون بشکه (4)
همچنین ذخایر گاز عربستان 4/6 تریلیون متر مکعب و تولید آن سالانه 690/5 میلیارد مترمکعب است. 6/3 درصد از ذخایر گازطبیعی جهان به عربستان اختصاص دارد و این کشور پس از روسیه، ایران، قطر و امارات در مقام پنجم قرار دارد. دوسوم گاز عربستان در میدان نفتی "قوار" و میدانهای دریایی "صفاییه" و "زولوف" واقع شده است. میدان نفتی قوار به تنهایی یک سوم ذخایر گاز همراه را در خود جای داده است. بیشتر ذخایر گازی عربستان گاز همراه است. ذخایر مستقل گازی به طور عمده در میدانهای "خوف" در مجاورت حوزه "قوار" و "الدوره" در منطقه بیطرف میان عربستان و کویت (مشترک با ایران) قرار دارد.(5)
بررسی جغرافیایی حوزه های نفت و گاز عربستان نشان می دهد، بیش از 80 % از این حوزه ها در منطقه الشرقیه که شیعه نشین است قرار دارد. شیعیان اکثریت جمعیتی را در این استان تشکیل می دهند. میادین نفتی "قوار" و "القطیف" از مهمترین این میادین می باشند. همچنین با توجه به این که هفتاد درصد کارکنان این میادین از شیعیان می باشند، دسترسی آنها به میدان های دریایی نیز وجود دارد. بر این اساس ادعای جوانان انقلابی شیعه مبنی بر در اختیار داشتن نقشه تمامی جایگاههای چاههای نفتی، گزاف به نظر نمی رسد.
نقشه حوزه های نفتی منطقه خلیج فارس
از زاویه بین المللی این بیانیه اعلام خطری بزرگ برای غرب می باشد. عربستان در ماههای اخیر برای جبران ضرر غرب ناشی از عدم خرید نفت از ایران، فروش نفت خود را از 5/8 میلیون بشکه در روز به 10 میلیون بشکه افزایش داده است و کوچکترین آسیبی به صنعت نفت این کشور، نه تنها پایههای حکومت آل سعود را میلرزاند؛ بلکه اتحادیه اروپا و غرب را نیز در وضعیتی هشداردهنده قرار خواهد داد.
حتی اگر اولتیماتوم جوانان شرق عربستان به حکومت این کشور پایان یابد و شیخ نمر آزاد نشود و حتی اگر چاههای نفت عربستان به آتش کشیده نشود، فضای روانی پیش آمده بر قیمت نفت اثر خواهد گذاشت و نهایتا همگان به نقطه موردنظر کارشناسان انرژی جهان خواهند رسید: هیچ جایگزینی برای نفت ایران وجود ندارد و اروپا چارهای به جز رفع تحریمهای خود نخواهد داشت.
برای درک انگیزه انقلابی و میزان پایداری شیعیان این منطقه بررسی تاریخچه تعامل شیعیان با خاندان سعودی نیز حائز اهمیت است. قریب یک قرن ظلم، تبعیض و سرکوب، از شیعیان عربستان مبارزانی ساخته است که برای هرگونه تقابل با حکومت جور خود را آماده ساخته اند.
شیعیان شبه جزیره عربستان از قرن چهاردهم تا اوایل قرن بیستم میلادى _ به استثناى حدود 70 تا 80 سال زمان حضور پرتغالى ها در قرن شانزدهم تحت قیادت سنى هاى خارجى، از جمله دولت عثمانى قرار داشته اند. علی رغم این شرایط، شیعیان مقام هاى عالى روحانى را در اختیار داشتند و تا به قدرت رسیدن سعودى ها، موسسات مهم دینى آنها از جمله مساجد و حسینیه ها همچنان زنده و فعال بود. شیعیان تا آن زمان، آشکارا مراسم عبادى خود را برگزار مى کردند و در حوزه هاى علمیه محلى، به فراگیرى علوم دینى مى پرداختند. این پویایى تا دهه 40 میلادى قرن گذشته به اندازه اى بود که قطیف را نجف کوچک مى خواندند.(6)
در سال 1913، آل سعود منطقه شرقیه را فتح کرد و کنترل آن را از حاکمان عثمانى منتزع ساخت و بعدها آن را در آنچه پادشاهى عربستان سعودى خواند، ادغام کرد. جنگجویان عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل سعود که اخوان نامیده مى شدند، داراى احساسات مذهبى شدید ضد شیعى بودند و جهاد علیه شیعیان، محور اصلى عقاید آنها را تشکیل مى داد. اخوان فشار زیادى بر آل سعود وارد کردند تا شیعیان را به زور به کیش وهابى درآورد یا آنها را به قتل رساند. در پاسخ به این فشار، عبدالعزیز مبلغ هاى مذهبى وهابى را به منطقه شرقیه فرستاد؛ اما از تغییر دادن مذهب شیعیان با استفاده از زورخوددارى کرد. زمانى که او در سال 1926 درخواست اخوان را رد کرد، آنها شورش کردند که در نهایت آل سعود، آنها را سرکوب کرد. با این همه اخوان بار دیگر دیدگاه خود را به کرسى نشاندند و تعداد زیادى از شیعیان را به قتل رساندند.(7)
با تأسیس پادشاهى سعودى در سال 1932 میلادى، سرکوب و به حاشیه راندن شیعیان، رنگى دولتى به خود گرفت و به سیاست رسمى رژیم تبدیل گردید. رژیم سعودى به طور همزمان، ابزارهاى مختلفى را براى آرام کردن و به حاشیه راندن اقلیت شیعه به کار گرفت که مهاجرت هزاران مهاجر سنى و تاجر از نجد و قصیم به منطقه شرقیه، ساخت شهرها و مراکز تجارى جدید سنى نشین، به زوال کشاندن شبکه هاى کشاورزى و تجارى قدیمى وابسته به شیعیان، عدم معامله با تجار شیعه و تمایل به همکارى هرچه بیشتر با مرکز و غرب عربستان، مصادره باغ هاى نخل داران شیعه و منابع و محصولات آنها توسط رژیم از جمله این ابزارها بود. همزمان حاکمان سعودى و ناظران محلى، از انجام شعایر و مراسم مذهبى شیعیان به شدت جلوگیرى مى کردند و محدودیت هاى فراوانى را در زمینه اعلام عمومى براى نماز و دعا، چاپ انتشار متون دینى، ساخت مساجد و حسینیه و زیارت مراقد ائمه اعمال مى کردند و شیعیانى را که در مراسم مذهبى مانند عاشورا شرکت مى کردند، تحت تعقیب و آزار و اذیت قرار مى دادند. نتیجه این اقدامات این بود که بنیانگذارى عربستان سعودى و تسریع شکل گیرى دولت در این کشور، تضعیف جدید و شدید نهادهاى شیعى را به دنبال آورد. روحانیون شیعه در این دوره، سیاست سکوت و مدارا را سر لوحه کارهاى خود قرار دادند و با این شیوه توانستند، از تشدید وضعیت علیه خود جلوگیرى کنند. فعالان جامعه شیعى نیز هیچ یک قویا از آزادى هاى بیشتر دم نزده و به جاى آن نمایندگان مهمى در فواصل معین و با آرامى براى رهایى از افراطى ترین اشکال تبعیض به رژیم سعودى عرض حال ارائه کردند.(8)
اما بالا گرفتن انقلاب در ایران و رهنمودهاى امام(ره) موجب تبلور ساختار و رهبرى سیاسى شیعیان سعودى شد و آنها با نفوذ معنوى امام و آگاهى از حقوق خود، رفته رفته از دوره خمود و بى تفاوتى بیرون آمدند و بر فعالیت هاى سیاسى و اجتماعى خود افزودند. نیروى الهام بخش انقلاب موجب شد تا در شیعیان عربستان، خواست حقوق و آزادى هاى گسترده تر مذهبى جوانه بزند.
مطالبات شیعیان عربستان در آن زمان، به حق برگزارى مراسم مذهبى، پایان بخشیدن به تبعیض، سهم بیشتر از درآمدهاى نفت، فرصت هاى شغلى و مدرن سازى شهرها و جوامع شیعه و همچنین مخالفت شدید با اتحاد ریاض - واشنگتن و حضور امریکا در منطقه محدود مى شد و براندازى آل سعود را در بر نمى گرفت. خشم عمومى در نوامبر 1979 راه را براى اعتراض گسترده هموار ساخت و هزاران شیعه به مقابله با تحریم حکومت برخاسته و براى بزرگداشت عاشورا به خیابان ها آمدند. گارد ملى به این مبارزه طلبى به شدت پاسخ داد و طى چند روز بیش از 20 نفر از شیعیان را به شهادت رساند.(9)
مشارکت گسترده در اعتراض 1979 انعکاسى از ترکیب یک پیام عمومى و سازمان هاى سیاسى جدید شیعى بود. اعتراض 1979 عملاً ماهیت سیاسى شیعیان عربستان را متحول ساخت و آنها را از یک دوره بى تفاوتى یا سکوت هوشمندانه به مرحله جدیدی مشتمل بر اعتراض و واکنش فعالانه و آشکار به اقدامات رژیم منتقل کرد.
این مرحله کمتر از یک دهه دوام یافت و از اواخر دهه 1980 میلادى رهبران تبعیدى شیعه تاکتیک هاى خود را تغییر دادند. آنها به تدریج از پیام ها و تاکتیک هاى تهاجمى دست برداشته، به این نتیجه رسیدند که با واقعیات موجود، نمى توانند به یک انقلاب اسلامى موفق دست یابند. بر این اساس، کانون فعالیت شیعیان پس از بازگشت رهبرى آنها از تبعید در سال 1993، اساسا فرقه گرایانه بود؛ یعنى بیش از هر چیز خود را وقف دفاع از منافع جمعیت شیعه در مقابل دیگر گروه هاى فرقه اى و دولت کردند. دیگر وقایع داخلى و خارجى، نظیر حملات 11 سپتامبر، مبارزه تروریستى القاعده در داخل عربستان و جنگ عراق نیز موجب شد تا تعدیل هاى مهمى صورت گیرد. شیعیان در مواجه با نهادهاى مبارزه طلبانه و خشونت آمیز اسلام گرایان وهابى، به عناصر دیگرى که بر اصلاحات مذهبى و سیاسى تصریح داشتند، پیوستند تا از تحریک افراط گرایى در داخل عربستان جلوگیرى کنند. بدین ترتیب برخى فعالان شیعه به اعضاى برجسته اصلاحات در سال 2003 در سطح ملى تبدیل شدند.
با شکل گیری تحولات عظیم بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه، شیعیان عربستان که در دهه گذشته از حرکت های اصلاحی خود نتیجه چندانی نگرفتند را دوباره به صحنه مبارزه و حرکت انقلابی کشانده است. سیاست منطقه ای عربستان مبنی بر حمایت از دیکتاتورهای منطقه و خصوصا لشگرکشی به بحرین و سرکوب شیعیان این منطقه که دارای پیوندی عمیق با شیعیان عربستان می باشند، نیز خشم آنها را در پی داشته است و در ادامه مبارزه بر علیه حکومت مستبد سعودی بسیار تاثیر گذار بوده است. در طی این مدت تظاهرات بسیاری بر علیه ظلم خاندان سعودی شکل گرفته است که قیام هفته گذشته در شرایط بحرانی عربستان بسیار حائز اهمیت است.
لازم به ذکر است که نارضایتی مردمی تنها اختصاص به شیعیان ندارد بلکه بسیاری از اهل سنت نیز در موارد بسیار با سیاست های آل سعود زاویه پیدا کرده اند. همدلی های سنی های منطقه شرقی و انتقادهای وسیع دیگر مناطق به سیاست های حکومت، نشان از شرایطی دارد که احتمال شکل گیری حرکت های اعتراضی اهل تسنن را در صورت ضعیف شدن حکومت مرکزی تقویت می کند. عدم آزادی های سیاسی و نیز تبعیض های فرقه ای به همراه سطح پایین آزادیهای مدنی خصوصا برای زنان، اعتراض های اهل سنت را نیز دربرداشته است.
در واقع امر، بر خلاف نگاه عمومی که جامعه عربستان را به دو دسته شیعیان اقلیت و سنیان وهابی اکثریت تقسیم می کنند، در این کشور، چهار ملیت و قبیله یا سنت های متفاوت حضور دارند: (10)
1- نجدی ها که در مرکز عربستان قرار دارند و خاندان سعودی هم از همین منطقه هستند.
2- حجازی ها که اهالی شهرهای مکه، مدینه و جده را شامل می شوند. به اعتقاد خاندان آل سعود، حجازی ها به لحاظ این که بازمانده های زوّار عتبات عالیات هستند، شایستگی پذیرش مسئولیت های دولتی را ندارند و به همین علت، کم تر در ارکان دولتی صاحب مقام و منصب هستند.
3- شیعیان که بیش تر در مناطق شرقی و مراکز تولید و صدور نفت، مثل قطیف سکونت دارند. این گروه، به رغم قلّت تعدادشان که 300 هزار نفر را شامل می شود، [بر طبق آمار دایرة المعارف اینکارتا و اطلس جهانی این میزان چهاردرصد جمعیت را تشکیل می دهد که بین 647067 تا 860184/52 نفر را شامل می شود] همیشه خطری جدّی برای حکومت سعودی بوده اند و بیش تر جنبش ها و حرکت های مخالف در طول تاریخ علیه حکام جور، از این ناحیه نشأت گرفته است و قیام گسترده ی شیعیان در ماه محرم 1400، نمونه ای از این روشنگری است.
4- آسوری ها که اقلیتی ناچیز را تشکیل می دهند و بیش تر در حوالی مرز یمن و در منطقه ی کوهستانی جنوب غربی سکونت دارند.
در این میان تنها نجدیان بوده اند که مورد الطاف بسیار آل سعود قرار گرفته اند و اعتقاداتشان نسبت به وهابیت نیز ریشه دار است و ما بقی، قابلیت های بسیاری را برای تحرکات تغییر طلب در صورت ضعف حکومت مرکزی دارا هستند.
بر این اساس، حساسیت وضعیت پادشاهی سعودی موجب شد که "دیوید پترائوس" رئیس سیا هفته گذشته، در راس یک هیئت بلند پایه امنیتی به بهانه تسلیم پیام تبریک اوباما به ولیعهد جدید عربستان، به این کشور سفر کند. بسیاری از صاحبنظران با توجه به معمول نبودن این اتفاق در عرف دیپلماتیک، معتقدند این سفر به منظور ارائه تجربیات از سوی سازمان سیا برای مهار ناآرامی ها صورت گرفته است.
اما به نظر می رسد پترائوس ماموریت دیگری نیز در عربستان داشته است. بر این اساس پترائوس می بایست جو حاکم بر کشور اعم از مردم و خاندان حکومتی را سنجیده و به اطلاع مقامات کاخ سفید برساند. تا بر اساس آن تدابیر لازم صورت گیرد.
به اعتقاد برخی تحلیلگران، شرایط بغرنج سیاسی در عربستان که درگیریهای داخل خاندان حکومتی بر دامنه آن افزوده است، موجب شده تا مقامات کاخ سفید امیدی به باقی ماندن این رژیم نداشته باشند.
شواهد حاکی از آن است که عملکرد ضعیف عربستان در جریان تحولات بیداری اسلامی و عدم توان این کشور در تحقق خواسته های واشنگتن، به همراه معضلات سیاسی داخلی باعث شده است آمریکاییها از ماهها پیش خود را برای تغییر حکومت در عربستان آماده کنند. پررنگ شدن نقش قطر در تحولات منطقه از جمله در ارتباط با تحولات لیبی و سوریه در همین راستا قابل تحلیل است.
این موضوع کم و بیش در ماههای گذشته از سوی خبرگزاریهای عمدتا عربی مورد تحلیل واقع شده است از جمله پایگاه عرب زمان النخیل در اسفند ماه اعلام می دارد: " تاریخ مصرف رژیم سعودی از نظر کاخ سفید به پایان رسیده و به زودی فروخواهد پاشید."
همچنین خبرگزاری المنار نیز در تحلیلی می نویسد: " در راستای افزایش مطالبات مردمی برای انجام اصلاحات و افزایش آزادی ها در عربستان سعودی از یک سو و تشدید نزاع ها و درگیری های داخلی و جنگ بر سر قدرت در خاندان سعودی از سوی دیگر کاخ سفید نیز تکاپوی خود در عربستان سعودی را آغاز کرده است. در این راستا دستگاههای اطلاعاتی ونهادهای دیپلماتیک آمریکایی علاوه بر این که با دقت بسیار اوضاع و تغییر و تحولات سیاسی در عربستان سعودی را رصد می کنند، تلاش دارند سناریوهای احتمالی آینده این کشور در راستای تحولات جاری در آن را پیش بینی کنند تا به این وسیله با سپردن اداره امور و سرنوشت این کشور به شاهزادگان غربزده تر و دموکرات منش تر سعودی، به اصطلاح آن را به ساحل امن و امان برسانند."
از سوی دیگر در حالی که بر اساس تحلیل المنار، پسران طلال بن عبدالعزیز که مدتها منتقد پادشاهان عربستان بوده اند و نزدیکی آنها به غرب بر کسی پوشیده نیست و نیز شخصیتهایی ضد شیعه می باشند، می توانند گزینه ای مناسب در نگاه مقامات کاخ سفید باشند، طلال بن عبدالعزیز در انتقادی به نوع انتخاب ولیعهد پیشنهاد حکومت مشروطه سلطنتی را می دهد که می توان این موضع گیری را نوعی بسترسازی برای تغییر حکومت در عربستان تلقی کرد.
این شاهزاده عربستانی در گفتگویی پس از انتخاب سلمان بن عبدالعزیز به ولیعهدی عربستان می گوید: هیئت بیعت هرگز نشستی برای انتخاب "سلمان بن عبدالعزیز" به عنوان ولیعهد برگزار نکرده است. شورای خانوادگی که شامل فرزندان و نوه های ملک عبدالعزیز است نیز از یک ماه قبل نشستی برگزار نکرده است. طلال بن عبدالعزیز از مقر اقامت خود در یونان اظهار داشت: انتخاب شاهزاده نایف به عنوان ولیعهد که اندکی پس از مرگ سلطان بن عبدالعزیز صورت گرفت در واقع اولین میخی بود که برتابوت هیئت بیعت و حکومت آل سعود کوبیده شد. وی ضمن تاکید بر ضرورت مشارکت دادن جوانان خاندان در مسئولیت ها افزود: تغییری که متناسب با قرن بیست و یکم باشد در عربستان پدید نیامده است. پادشاهی مطلق متناسب با نیازهای معاصر نیست. می گویند ملت عربستان صلاحیت به عهده گرفتن مسئولیت های بزرگ را ندارد آیا شاهزادگان بزرگ بر اساس لیاقت پست گرفته اند؟ وی ضمن ابراز نگرانی درباره شرایط عربستان درباره تکرار حوادث روزهای آخر اتحاد جماهیر شوروی سابق در عربستان سعودی هشدار داد و خواستار تشکیل پارلمان منتخب شد.
طلال بن عبدالعزیز کیست؟
طلال بن عبدالعزیز آل سعود متولد سال 1931 میلادی و هجدهمین فرزند ذکور ملک عبدالعزیز است. وی رهبری جنبش "شاهزادگان آزاد" که خواستار تاسیس مشروطه سلطنتی، مساوات میان مردان و زنان و کنار رفتن خاندان حاکم از قدرت هستند را بر عهده دارد. وی که از شاهزادگان برجسته خاندان پادشاهی عربستان سعودی محسوب می شود پیشتر استعفای خود از هیئت بیعت این کشور را اعلام کرده بود. هیئت بیعت عربستان سعودی وظیفه انتخاب پادشاه های آینده این کشور را بر عهده دارد. شاهزاده طلال که از وی به عنوان یکی از شاهزادگان لیبرال یاد می شود در پایگاه خود در یکی از شبکه های اجتماعی در باره دلایل این استعفا نوشت: شما باید این توانایی را داشته باشید که درباره ساختار قدرت در کشور و درباره برخی از امور دیگر که برای برخی ها حساس است، صحبت کنید. وی در ادامه این مطلب نوشت: از دیدگاه من همه چیز قابل گفت وگو و بررسی است. طلال به عنوان فردی که خواستار اصلاحات در عربستان است شناخته شده است و بارها در سخنرانی های خود خواستار اصلاحات دموکراتیک عمیق تر در عربستان شده است. وی در دهه 60به دلیل حمایت از اصلاحات در قانون اساسی به مصر گریخت اما پس از عفو "فیصل" پادشاه وقت عربستان، به این کشور بازگشت. شاهزاده طلال سال 2007 خواستار تاسیس حزب سیاسی در عربستان شد اما درخواست وی همچنان در انتظار موافقت پادشاه این کشور قرار دارد.
همانطور که ذکر شد به نظر می رسد با توجه به سابقه طلال بن عبدالعزیز، مقامات کاخ سفید نظر ویژه ای روی وی و پسرانش برای آینده عربستان دارند و یا اینکه وی با درک شرایط رو به تغییر دورخیزی را برای کسب قدرت برای پسرانش انجام داده است. که فرض دوم محتمل تر است.
بر اساس این شواهد می توان پیش بینی کرد که عمر پادشاهی مطلقه آل سعود، حداکثر پس از مرگ ملک عبدالله به پایان خواهد رسید. در این بستر شیعیان می توانند نقش عمده ای را برای خنثی سازی توطئه غرب در جایگزین سازی نظامی غربگرا بازی کنند.
پی نوشت ها:
- "بررسی مقایسه ای توانمندی های اقتصادی، نظامی کشور عربستان"، مرکز مطالعات و تحقیقات بودجه دفاعی،www.hvm.ir
2- عربستان سعودی، رتبه پنجم ذخایر گاز جهان"، ماهنامه جهان، ص31
3- همان
4- آمار مربوط به قبل از افزایش 5/1 میلیون بشکه ای تولید عربستان است.
5- همان، ص 30
6- کول، ژوان، آسمان محترم و جنگ مقدس: سیاست، فرهنگ و تاریخ اسلام شیعه ، ص 42
7- یوسفی، محسن، همان، صص 169-168
8- همان،ص170
9- همان، ص 177
10- آقایی، داوود، سیاست و حکومت در عربستان سعودی، ص 68
پایان پیام/
نظر شما