به گزارش خبرگزاری شبستان، سردار حمید حسام اهل همدان بوده و در آن دوران در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران قبول میشود و در جریان انقلاب فرهنگی و درگیریهای گروهگها در دانشگاه تهران حضور داشته و وقتی این دانشگاه تعطیل شد، جنگ تحمیلی آغاز و او به زادگاه خود برگشته و سپس به جبهه میرود.
سردار حسام اکثر اوقات خود را در جبهه سپری کرده است و بعد از کارهای مختلف در جبهه همانند آرپیچی زنی، در دیدهبانی مشغول به کار میشود و به عنوان دیدهبان لشکر انصارالحسین (ع) استان همدان انتخاب شده و در آن دوران مبهوت شخصیتی با نام شهید محمد منوچهری شده و در کنارش لحظات ماندگاری را پشت سر میگذارد.
این شخصیت در کتاب «سهم من از چشمهای او» به خاطراتی از دوران دفاع مقدس پرداخته که بیانگر نگاه انسانی او به این دوران است و به نوعی او با بیان خاطرات دیدبانی خود به لایههای زیرین شخصیت انسانهای جنگ پرداخته و وقایع ظاهری و طرح مانورها را تعریف میکند.
در این کتاب 10 تا 12 مورد تحول در انسانهایی که گذشته آنها طور دیگری بوده و به جبهه آمده و زندگی خود را به گونهای دیگر ادامه دادند، مشاهده میشود که اکثر آنها نیز به شهادت رسیدهاند.
در بخشی از کتاب میخوانیم: وقتی گلوله روی دکل نشست انگار یک زلزله ده ریشتری رخ داده است.
«در یک آن فکر کردم که یک برق چند فازی مرا گرفت. در همان لحظه اول تمام وسایل داخل اتاقک به هم ریخت و هر کدام به گوشهای افتاد.
دکل آرام آرام کج شد و من چون جلوی دریچه چوبی ایستاده بودم به پایین پرت شدم و از روی دکل دکل بیست متری سقوط آزاد کردم.
برای آنکه پایههای دکل را محکم کنند پنج - شش متر خاک نرم اطراف پایهها ریخته بودند و من اتفاقا روی همان خاکها به زمین خوردم...»
اشاره، مقدمه، روبروی سقاخانه ابالفضل، شبهای قراویز، فرماندهی مثل او، ممد گره، حرکت از برد زرد، دیدهبانی از ساحل اروند، جدال در جزیره جنوبی، دکلی در آب، عمر کوتاه دکل، دیدهبانی نفوذی، وداع در چهار زبر، عکسها و نمایه بخشهای مختلف این کتاب هستند.
طرح جلد روی این کتاب تصویری از عهدنامه معروف رزمندگان به نام «خون نامه» است. پیش از انجام عملیاتها رزمندگان بر روی برگه کاغذی نام یکدیگر را مینوشتند و با خون خود پای نام خود اثر انگشت خود را ثبت میکردند.
این کتاب 542 صفحهای در شمارگان 2500 نسخه و قیمت 11500 تومان به چاپ رسیده است.
پایان پیام/
نظر شما