به گزارش خبرگزاری شبستان، کتاب آذرخش مهاجر روایتی زنده از زندگی نامه حاج احمد متوسلیان است که به مناسبت سالروز اسارت این اسوه بزرگ ایثار و شهادت در 14 تیر ماه با تجدید تحریر به جهت دستیابی به اسناد و مدارک ارزشمند در تحریر پنجم در اختیار علاقمندان به فرهنگ حماسه و ایثار قرار گرفته است. این کتاب نوشته حسین بهزاد نویسنده آثاری چون «همپای صاعقه»، «ضربت متقابل»، «از الوند تا قراویز»، «بهار 82» و «مهتاب خیّن» است.
نگارنده در بخش اول و مقدمه کتاب می نویسد: از هنگام شروع کار نگارش و تحویل نسخه اول تا آخرین زمانى که قرار شد متن اثر روانه حروفچینى شود، مؤلف در پنج نوبت ناگزیر از بازنگرى کلّى مفاد کتاب و تجدید نگارش آن گردید. بخش عمده ضرورت این تجدید تحریر ناشى از دستیابى به اسناد و مدارکى بوده است سخت ارزشمند و مغتنم که آوردن هر یک در جاى خود به کار رفع ابهام و کمک به تشریح هر چه مناسبتر بسیارى از وقایع و حوادث مورد اشاره در کتاب مىآمدند. فرازهاى کردستان، تهاجم ارتش متجاوز عراق به غرب کشور در آغاز جنگ تحمیلى، درگیرىهاى شخصیت محورى اثر با لیبرالیزم منحط، مراحل چهارگانه نبرد فتحالمبین، چهار مرحله عملیات الى بیتالمقدس و لبنان در جنگ 1982 میلادى از جمله مقاطعى بودهاند که مکرر مورد بازنگرى و بازنویسى متکى به مستندات قرار گرفتهاند. متن نهایى، همین تحریر پنجم مبتنى بر تجدید نظر کلى و منقح است که اکنون در دست شماست.
مولف ادامه می دهد:آنچه در این دفتر مىخوانید، برگى چند از کارنامه پربرگ و بار زندگانى سراسر عقیده و جهاد اُسوه ستوده توّسل، موساى مظفر سینه سینایى «مریوان»، بانى برومند لشکر دشمنشکن 27 محمد رسولاللّهr، پرچمدار رشید دریادلان دو کوهه در نبرد حماسى فتحالمبین، منتقم خون شهیدان مظلوم خونینشهر در مصاف پیروزمند اِلى بیتالمقدس و سرانجام، یوسف گمگشته جبهههاى دفاع مقدّس ملّت سلحشور ایران، سردار کبیر حاج احمد متوسّلیان است. همین و دیگر هیچ.
سرگذشت سراسر ایثار و حماسه این جوانمرد راستین، خود گواه صادقى است بر اعجاز روحاللّهىِ پیر جماران در احیاى انفاس مرگ زده «جوانان عجم(1)» و تبدیل مس وجود فرزندانِ این آب و خاک به آنچه در بشارات آخرالزمانى حضرات معصومین(صلواتاللَّه علیهم اجمعین) به پارههاى پولاد - زُبُر الحدید - تعبیر شده است. اگر نبود همیارى تنى چند از یادگارانِ گرانقدر سالیان عاشورایى جبهه و جهاد، شاید کار گردآورى و نگارش این مختصر، هیچگاه به فرجام نمىرسید. در تکوین مطالب فراهم آمده در این دفتر، سهم نخست و اساسى از آنِ مادر بزرگوار و خواهر فهیم و محترم آن سالار سفر کرده است. همچنین سرداران گرامى سپاه برادران: سیدیحیى (رحیم) صفوى، محمدعلى جعفرى، محمد کوثرى، محمدحسن محققى، حسین همدانى، فتحاللَّه جعفرى، حسین اللَّهکرم، سعید قاسمى، مجتبى عسکرى، على میرکیانى، احمد حمزهاى، عباس برقى، مجتبى صالحىپور، محسن کاظمینى، سیروس صابرى و نیز سروران ارجمند: على نیکوگفتار صفا، نصرتاللَّه قریب، رضا غزلى، محمد دانشراد، محمود مرادى، عبدالرضا وزوایى، سیدحسن هدایتى، علىاصغر آب خضر، طاهر مؤذن، احمد بیگدلى، محمدعلى درویشى، محمد جهانجانى، ناصر شریفى، منصور حیدرى، کمال سپاهى، شهید سعید جانبزرگى، محمدحسین دینى، جواد بهروز فخر، محمدمهدى همّت، رضا رئیسى، سیداحمد میرطاهرى و سیداحمد حسینى، که هر یک به گونهاى، با ارائه خاطرات، دستنوشتهها، نوارهاى صوتى و تصویرى، اسناد، عکسها، تذکر و تصحیح لغزشهاى این قلم، تبیین صحت و سقم هر واقعه یا نقل قول منسوب به حاج احمد متوسلیان و...، علىقدر مراتبهم، سهمى مهم و نقشى مؤثر داشتهاند. بهویژه، صاحب این قلم، توفیق خود را در گردآورى بخش عمده اسناد و مستنداتِ این وجیزه، مرهون مساعدتهاى دلسوزانه هنرمند بزرگوار و سردار شهید حاج قاسم دهقان و نویسنده دردمند بسیجى آقاى گلعلى بابایى مىداند که براى این فقیر امکان بهرهبردارى از خاطرات ناب تنى چند از عزیزان مذکور در فوق را بهصورت دریافت معالواسطه فراهم آوردند. دیگر این که مؤلف بر خود فرض مىداند تا از همیارى و الطاف بىدریغ هنرمند ارجمند و استاد گرامى؛ حاج نادر طالبزاده اردوبادى که تمام برهههاى نگارش این اثر وامدار عنایات مشفقانه اوست، صمیمانهترین سپاسگزارى قلبى خود را ابراز دارد.
همچنین کم نبودند بسیجیان رشیدى که طى سه سال کار نگارنده بر روى این پروژه، به لطفِ عنایت الهى، چون گلهایى معطر بر سر راه صاحب این قلم سبز شدند و سخاوتمند و بىدریغ، عطر خاطرات سالیان پرخوف و خطر نبرد در جبهههاى غرب و جنوب طى مقطع چهارساله 1358 تا 1361 را به مشام این قلم هدیه کردند و تنها اجرى که خواستند، این بود که در تحریر این نوشتار، نامى از ایشان به میان نیاید؛ لاجرم حرمت درخواست ایشان را پاس داشتیم. سعى این جوانمردان مشکور و مزد همراهىشان در فراهم آمدن این دفتر، با حضرت ربّ الشهدا والصدیقین؛ انشاءاللَّه.
در بخشی از این کتاب می خوانیم: "یکى از دوستان احمد در مورد فعالیتهاى مبارزاتى وى در این بُرهه مىگوید:
«... جسته و گریخته مىدانستم که ایشان در سالهاى آغازین دهه پنجاه، با بعضى از گروههاى مکتبى معتقد به ولایت فقیه که علاوه بر کار تبلیغاتى ضدرژیم بعضاً کار مسلحانه محدود هم مىکردند ارتباط داشته... در آن زمان، احمد آموزش تئوریک و تا حدودى عملىِ مبانى کار مسلحانه را یاد گرفته بود. البته به دلیل شرایط خاص آن سالها، بیشتر این جور آموزشها شامل یک رشته اصول کلى مبانى «جنگ چریک شهرى» بود تا فراگیرى یک دوره کامل نبرد پارتیزانى؛ بهمعناى دقیق کلمه. ضمن آن که احمد با دانشجویان مذهبى مبارز دانشگاه علم و صنعت هم ارتباط داشت و در آن سالها، بچههاى این دانشگاه از جمله فعالترین عناصر دانشجویى مخالف رژیم طاغوت محسوب مىشدند.»
همچنین در بخشهایی از این کتاب مستندات و خاطرات شهید متوسلیان از مبارزات رژیم شاهنشاهی و بازجویی مأموران امنیتی به همراه ضرب و شتم این شهید بزرگوار آورده شده است."
در بخش دیگری از این کتاب از زبان خواهر شهید احمد متوسلیان می خوانیم:"خواهر نستوه احمد مىگوید:
«... رژیم دچار وحشت عجیبى شده بود. اوایل انقلاب، یکى از شعارهاى مردم، درخواست آزادى زندانیان سیاسى بود و طاغوت به خیال این که با آزاد کردن زندانىها مىتواند دهان مردم را ببندد و بعد از چند وقت، آبها که از آسیاب افتادند، دوباره بگیر و ببند را شروع کند، رسماً اعلام کرد که مىخواهد زندانیان سیاسى را آزاد کند.
اتفاقاً اسم احمد جزو فهرست اول اسامى زندانىهایى بود که قرار شد آنها را آزاد کنند... من هنوز بریده خبر روزنامههایى که اسم او را جزو زندانىهاى آزاد شده چاپ کرده بودند، دارم.»
احمد بعدها در مصاحبهاى در مورد ماجراى آزادى خود از زندان طاغوت، به اختصار گفته است:
«... بعد از آن چند ماه زندان، بالاخره در زمان دولت نظامى ازهارى، آزاد شدم.»"
سایت شهید آوینی دانلود کامل این کتاب را در اختیار علاقمندان به تاریخ دفاع مقدس قرار داده است.
پایان پیام/
نظر شما