خبرگزاری شیستان: تشخیص اینکه از بدو پیروزی انقلاب اسلامی کدام دولت، بهترین دولت بوده است کار چندان سختی نیست. خصوصا اینکه تعداد قابل توجهی از دولتها را میتوان همان اول به سبب انحراف از گفتمانهای اصلی و اصولی انقلاب اسلامی از گردونه مقایسه خارج کرد و به کناری نهاد. در مورد برخی دیگر هم نمیتوان به سادگی قضاوت کرد. هرچند که اما و اگرهایی در مورد دولتهای ایشان وجود دارد اما شخص آقای هاشمی دولت اول خود را بهترین دولت پس از انقلاب میداند. هاشمی رفسنجانی چندی پیش گفته است که «اولین دوره ریاست جمهوری من یعنی از سال 68 تا 72 در بین همه ادوار ریاست جمهوری چون از جنگ فارغ شده بودیم و به سازندگی رو آوردیم بهتر است ... عده ای بادکنکی سرمایه دار می شدند و عده ای محتاج تر و فقیرتر. هنر دولت سازندگی در آن شرایط این بود که اولا بین روحیه دوران جنگ و پس از آن تعادل برقرار کند و ثانیا به زیرساخت ها توجه کند. همچنین نجات اسرای جنگ و پیگیری اجرای قطعنامه 598 و رسیدگی به آسیب دیدگان جنگ ازجمله موارد فوریتی و اولویت دار بود. الحمدلله با سیاست تعدیل که فلش های متعددی حتی در سیاست خارجی داشت، توانستیم جایگاه شایسته ایران را در جهان به دست آوریم.»
در این میان تردیدی نیست که دولت ایشان در خصوص ساخت و سازها و سازندگیهای بعضا بنیادین قابل تحسین است و نمیتوان از این نقطه قوت چشم پوشی کرد اما بر اقدامات هاشمی رفسنجانی و دولت متبوعش نقدهای بسیاری هم وارد است و بسیاری معتقدند دردهایی که در آن مقطع جامعه را مبتلا کرد هنوز آن طور که باید و شاید درمان نشده است.
به باور بسیاری اختلاف طبقاتی موجود در کشور که هم اکنون هم از معضلات اساسی جامعه کنونی محسوب میشود در دوران هاشمی رفسنجانی کلید خورد و مدیران فن سالار و به اصطلاح تکنوکرات وی کوچکترین دغدغهای درباره کاهش اختلاف طبقاتی که به تازگی به وجود آمده بود و هر روز تشدید میشد نداشتند و هیچ تلاش برای حمایت از قشر مستضعف جامعهای که انقلاب به آنها تعلق داشت، از خود نشان نمیدادند. شکاف طبقاتی که آقای هاشمی بوجود آورد محصول پیاده کردن سیاست های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول بود. این سازمانهای بین المللی آنگاه که به کشوری وام میدهند خود نیز برنامه و محل مصرف این وام را مشخص میکنند و ناگفته پیداست که این سیاستها و برنامهها نتیجهای جز تشدید شکاف طبقاتی در جامعه ندارد.
در آن مقطع دولت از الگویی تبعیت کرد که در هیچ کشوری جواب نداده بود و کشورهایی که این مدل را برگزیده بودند، هر روز وضعشان بغرنجتر از قبل میشد.
به واقع اقتصاد سرمایه داری برای اولین بار توسط دولت هاشمی رفسنجانی درکشور به کار گرفته شد. این در حالی بود که حتی اگر به فرض بتوان اثر مناسبی هم بر سیاستهای اقتصادی لیبرال و بازار آزاد مترتب دانست، این تأثیرات هیچگاه در سیاستهای اقتصادی دولتهای هاشمی رفسنجانی دیده نشد. همین سیاستها بود که منجر به تورم نزدیک به 50 درصدی در دوران او شد که هیچگاه از اذهان پاک نخواهد شد.
فارغ از مباحث اقتصادی که جای تأمل بسیار داشت، انحرافهایی محسوس هم در عرصه سیاست خارجی رخ داد. تا پیش از هاشمی رفنسجانی و خصوصا در سالهای جنگ، دکترین غالب در عرصه سیاست خارجی کشور دکترین ام القرا بود. دکترینی که توسط محمد جواد لاریجانی مطرح و به محور اصلی دیپلماسی کشور بدل شد. مطابق این گفتمان آرمان گرایانه، جمهوری اسلامی ام القرای جهان اسلام محسوب میشد و حفظ ام القرا از اوجب واجبات بود. اما تکنوکراتهای وابسته به هاشمی رفسنجانی که نگاه خود را از بخشهای اقتصادی به عرصه سیاست خارجی هم تسری داده بودند، به این عرصه نگاهی رئالیستی داشتند و حتی در مقاطعی جنس رئالیست آنها به رئالیست ماکیاولی نزدیک میشد. در این دوره مهمترین اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی نظیر صدور انقلاب چندان مورد عنایت قرار نگرفت و در ازای آن تلاش شد با کشورهای غربی مناسبات نزدیکی برقرار شود.
در عرصه داخلی هم دولت هاشمی رفسنجانی حزب کارگزاران سازندگی و مدیران تکنوکرات را به کشور معرفی کرد. افرادی که ضربات جبران ناپذیری به جامعه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی وارد آوردند و حتی در جریان فتنه 88 جای پای آنها به وضوح دیده میشد و آنان که هنوز به آلزایمر سیاسی مبتلا نشدهاند، فاجعههایی را که تکنوکراتها در کشور به بار آوردند، به خوبی در ذهن دارند. کارگزاران که افراد معلوم الحالی نظیر کرباسچی، عطریانفر و مهاجرانی هم در آن حضور داشتند، مشی جدیدی را در عرصه سیاسی کشور بر جای گذاشت و آن تفکیک کارآمدی و ایدئولوژی بود. موضوعی که اساسا انحرافی آشکار از اصول انقلاب اسلامی محسوب میشد.
به باور بسیاری کارگزاران در جریان فتنه 88 نقشی بسیار تأثیرگذار را در برنامه ریزی و حمایت همه جانبه از فتنه گران انجام دادند و بیراه نیست اگر بحران آن روزهای کشور را به پای این گروه بنویسیم.
به واقع اقدامات دولت هاشمی رفسنجانی در سه عرصه مهم اقتصادی، سیاست خارجی و سیاست داخلی محل تردید بسیار است. شاید واقعا قضاوت در مورد اینکه آیا دولت هاشمی بهترین دولت پس از انقلاب است کار آسانی نباشد.
پایان پیام/
نظر شما