خبرگزاری شبستان: نهاد خانواده نهادی مقدس و با اهمیت است. وجود نهاد فعال و با نشاط خانواده، جامعه ای پویا را به ارمغان می آورد و جامعه پویا موجب رشد جمعی می شود. توجه به اخلاق خانواده از مسائل مهمی است که شایسته است، بیش از پیش به آن توجه شود. شناخت جایگاه خانواده تا حدی اخلاق خانواده را برای ما روشن می کند.
انسان ها، گرچه واحدهاى جدا از هم هستند، اما عوامل مختلفى از این آحاد، مجموعه پدید مى آورد و آنان را به شکل هاى مختلفى با هم و مرتبط با یکدیگر مى سازد.
خانواده، یکى از این گونه مجموعه هاست و از مقدس ترین نهادهاى اجتماعى و پیوند دهنده افراد به شمار مى آید.
آنچه افراد را وادار مى سازد که با هم زندگى مشترک و جمعى داشته باشند و در واقع، زیرساخت پدید آمدن این گونه نهادها نیاز متقابل آنان است، چه در مسائل فکرى و حل مشکلات اجتماعى خود، چه در مسائل و زمینه هاى اقتصادى و اشتغال و معیشت، و چه از نظر روحى، عاطفى و غریزى.
بنیان نهادن نهاد خانواده هم تامین کننده نیازهاى روحى و عاطفى انسان هاست، هم روحیه تعاون و ایثار را زنده و تقویت مى کند و زمینه ساز بروز استعدادهاى انسان مى شود. رمز و راز تاکید شدید اسلام بر ازدواج نیز در همین نکته نهفته است، زیرا با این برنامه، انسان ها حیاتى فطرى و رو به کمال مى یابند. در بیان نورانى حضرت رسول(ص) ازدواج به عنوان محبوب ترین بنیاد نزد خداوند به شمار آمده است:
"ما بنى بناء فى الاسلام احب الى الله عزوجل من التزویج".
در حدیث دیگرى از آن حضرت، ازدواج به عنوان آبادى یک خانواده، و در مقابل آن، طلاق به عنوان ویران شدن یک خانه با جدایى بیان گشته است. در این حدیث، رسول خدا(ص) با تاکید و تشویق بر امر ازدواج و عهده دارى زندگى و مخارج یک زن، مى فرماید: در اسلام ، هیچ چیز نزد خداوند محبوب تر از خانه اى که با ازدواج، آباد مى شود، نیست. در مقابل، هیچ چیز نزد پروردگار، نکوهیده تر از آن نیست که خانه اى در اسلام، ویران شود.
البته مهم تر از اصل این نهاد و تشکیل خانواده، انگیزه اى است که دو انسان را در سایه ازدواج، به هم پیوند مى دهد و زندگى مشترک آغاز مى شود. نهاد خانواده با آنکه مقدس و معنى بخش زندگى و آرامش بخش روح و سالم کننده اخلاق و نگهدارنده دین و تامین کننده خلاء روحى است، اما اگر غفلت شود، یا انگیزه هاى ناسالم و غیر متعالى در آغاز کار وجود داشته باشد، یا توان مدیریت نسبت به این نهاد، ضعیف باشد، یا بنابر تفاهم و همدلى 2 روح و 2 فرد و گذشتن از برخى خودخواهی ها نباشد، ممکن است این کانون یا از هم بپاشد و این بنا دچار زلزله اختلافات و تنش هاى ویرانگر شود، یا پیوسته بحرانى و رنج آفرین باشد.
از مظاهر رحمت و حکمت الهى، به ودیعت نهادن میل و جذبه در زن و مرد، نسبت به یکدیگر است. این جذب کردن و جذب شدن، شیرازه این نهاد را مستحکم مى کند و افراد پراکنده را به صورت مجموعه درمى آورد. در ازدواج نیز، شکل خاصى از این جذب میان دو جنس مخالف وجود دارد که در نتیجه آن، وقتى رابطه زناشویى و ازدواج پدید مى آید، آن دو روح تشنه و مضطرب و ناآرام، به ثبات و سکون و آرامش مى رسند.
زوجیت عمومى که در همه پدیده ها وجود دارد و عامل حرکت، نشو و نما و بقا و تزاید و رشد است، در قرآن نیز مورد اشاره است: "و خلقناکم ازواجا"، ما شما را جفت جفت آفریدیم. در جاى دیگر به نکته آرامش و سکون و مودت میان دو همسر اشاره شده است که از نشانه هاى قدرت و حکمت پروردگار است:
"و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة"
از نشانه هاى خداست اینکه براى شما از خودتان جفت ها و همسرانى آفرید، تا در کنار آنها آرامش یابید و میان شما دوستى و رحمت قرار داد.
هسته اولیه این کانون مودت، انس، رحمت و آرامش، زن و مرد است و آنچه این آثار را به بار مى آورد، انگیزه و هدف از ازدواج است. دختر و پسرى که تصمیم مى گیرند براى پى نهادن یک زندگى مشترک، دست در دست هم و دل در گرو عشق یکدیگر بگذارند، باید خردورزى، آینده نگرى، حیات عقلانى، مسئولیت پذیرى، تعاون و همدلى را از یاد نبرند، که اینها عوامل قوام و استحکام بناى خانواده است.
گرچه به لطف خدا، پس از ازدواج و تحقق علقه همسرى، میان زوجین مودت و رحمت ایجاد مى شود و دو انسان غریبه و ناآشنا، چنان به یکدیگر دلبسته و وابسته مى شوند که گویا سالیان دراز، با هم بوده و زیسته اند، ولى عوامل تفرقه آور و جدائى آفرین هم بسیار است و شیطان و اخلاق شیطانى انسان، گاهى آتش افروزى مى کند و آرامش را از خانه و خانواده مى گیرد. و آن کشش اولیه، به تنش و رویارویى و تخاصم و تفرقه مى انجامد.
اگر هوشیارى، متانت و تدبیر نباشد، همین کانون محبت و گرمى، به کانون بحران و مرکز فتنه و پایگاه نزاع و کشمکش تبدیل مى شود و آفات و پیامدهاى آن، چه بر تداوم زندگى مشترک، چه بر انسانى بودن رابطه زوجین و چه بر اخلاق و روح فرزندان خانواده، آثار تلخ و سوء بسیارى بر جاى مى گذارد که به این آسانى هم زدوده نمى شود. وقتى شیطان، جاى پایى براى خود در این کانون رافت و همدلى باز کرد، زوجین به جاى آنکه مکمل وجود هم و سایه امن و آرام یکدیگر و پناه هم باشند، از هم تنافر و گریز پیدا مى کنند. براساس همین حساسیت و به لحاظ زمینه هاى بحران در این کانون، باید به نهاد خانواده به چشمى دیگر نگریست و زندگى مشترک را بر پایه هاى عقل و شرع بنا نهاد، تا این نهاد، دیرپا و مستحکم شکل بگیرد و دوام یابد و شادابى، نشاط و امید، رنگ زیباى این نهاد مقدس شود.
زندگى، تلاشى براى رویاندن بذر وجود و شکوفاندن غنچه فطرت در مزرعه حیات است.
آرامش روح، در زندگى آمیخته به معنویت و خداجویى است.
زندگى هوشیاران، اندیشه درباره سرمایه و سود ماندگار و نتیجه اخروى است، سرمایه شان امید و ایمان و سودشان آرامش روح و روان است.
زندگى غافلان به دو بخش تقسیم مى شود: نیمه اول به امید نیمه دوم، نیمه دوم به حسرت نیمه اول!
آیا حیف نیست که زندگى بگذرد، بى آنکه به بلوغ انسانى برسیم؟
کسى که به سؤال هاى مهمى همچون کیستم؟ کجایم؟ از کجا آمده ام؟ به کجا مى روم؟ سرانجامم چه خواهد شد؟ و ... نیندیشد و پاسخى روشن براى آن نیابد، نابالغ است، هرچند 70 سال عمر کرده باشد!
چه قدر از عمرمان پایگاه خداست؟
و چه قدر از آن چراگاه شیطان؟ ...
وقتى نهادى مانند خانواده قداست یافت، کمک به پى ریزى آن نیز مقدس خواهد بود، چه ازسوى خود دختر و پسر باشد، که حاضر شوند دوش خود را زیربار مسئولیت خانواده قرار دهند، چه ازسوى پدر و مادر باشد، و چه ازسوى بستگان، آشنایان و نیکوکارانى که به هر نحوى در شکل گیرى یک زندگى مشترک و برپایى این خیمه عفاف و ایجاد تسهیلات آن بکوشند و همکارى کنند.
تاثیر مثبت ازدواج را مى توان این گونه برشمرد:
آرامش: ازدواج، مایه آرامش فکرى و روحى جوان، احساس شخصیت و اعتماد به نفس مى شود و او را از بى عارى، بیکارى، بى برنامگى و ناامیدى مى رهاند و جلوى برخى گناهان را مى گیرد و موجب صیانت روحى و اخلاقى جوان مى شود. پیامبر اکرم(ص) نیز فرموده است: "من تزوج فقد احرز نصف دینه فلیتق الله فى النصف الباقى"
هرکس ازدواج کند، نیمى از دین خود را نگه داشته است، پس در نیمه باقى مانده، از خداوند پروا کند و تقوا بورزد.
وقتى اصل ازدواج تا این حد مهم، کارساز، گناه سوز، مصلحت آفرین و مفسده زداست، کمک به آن نیز اهمیت مى یابد و براى پدر و مادر، تلاش در این راه و فراهم کردن مقدمات و زمینه آن، یک تکلیف محسوب مى شود و زدودن موانع و برطرف کردن دشواری هاى ازدواج، و ترویج آسان سازى ازدواج و آسان گیرى در این زمینه به عنوان یک فرهنگ عمومى، وظیفه به شمار مى آید.
احساس مسئولیت: کسى که ازدواج نکرده است، خود را آزاد حس مى کند و مسئول نمى شناسد. در نتیجه، استعدادها و خلاقیت هاى انسانى او هم بروز نمى کند. اما با ازدواج، بار اداره زندگى را بر دوش مى کشد. این تعهد و احساس مسئولیت، سازنده است. کلا هر نوع مسئولیت پذیرى، انسان را به تلاش، آشکار ساختن استعداد و توانایى خویش وا مى دارد.
برنامه ریزى: ازسوى دیگر، حساب گرى، نظم، برنامه ریزى و به تعبیر روایات، تقدیر معیشت لازمه به دوش کشیدن تعهد اداره یک زندگى مشترک و تامین همسر و فرزندان و تربیت شایسته اولاد است.
از آنجا که تربیت نسلى با ایمان، مؤدب، سالم و موفق، براى خود انسان نیز مایه آبرو و حیثیت اجتماعى است، این رسالت سنگین نیز به نوع دیگرى توانایی هاى شخص را به مرحله ظهور و بروز مى رساند.
حق شناسى: ازدواج، سبب مى شود که حقوق متقابل میان 2 انسان پدید آید. این نوعى سازنده است. ارتباط هاى خانوادگى و پیوندهاى فامیلى، دامنه این حقوق و وظایف اخلاقى اجتماعى را گسترده تر مى سازد و سامان بخش روابط انسانى مى شود.
تلاش معاش: ایجاد بستر مناسب و انگیزه قوى براى تامین معاش و درآمد، از آثار مثبت دیگر ازدواج است. گرچه نباید بى حساب و بدون سنجش دست به ازدواج زد و لازم است که شرایط اقتصادى و توانایی هاى مالى هم لحاظ شود، ولى وعده خداوند نیز نباید فراموش کرد که قول داده است، تنگدستى را به غنا تبدیل کند و جایى براى بیم از فقر باقى نگذارد. پس ایجاد روحیه توکل و اعتماد به لطف الهى، بعد مثبت دیگرى از تشکیل خانواده است. خداوند متعال، ضمن دستور به ازدواج با دختران، جوانان شایسته، صالح و کنیزهاى مناسب همسرى مى فرماید: "ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله و الله واسع علیم".
چنانچه تنگدست و فقیر باشند، خداوند آنان را از فضل خویش بى نیاز و توانگر مى سازد، خداوند وسعت بخش و داناست.
پیامبر(ص) روایت است که فرمود: "من ترک التزویج مخافه العیلة (الفقر) فقد ساء ظنه بالله عزوجل ان الله عزوجل یقول: ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله."
کسى که از بیم فقر و تنگدستى ازدواج نکند، به خداوند بدگمان شده است، خدایى که فرماید: اگر فقیر باشند، خدا از فضل خویش آنان را بى نیاز و غنى مى سازد.
اینکه ازدواج، مایه رونق وضع اقتصادى زندگى مى شود، هم لطف و نظر الهى را مى سازند که رزاق است و به تناسب نیاز معیشتى، رزق را هم افزایش مى دهد، هم تلاش تولیدى و اقتصادى و معیشتى، رزق را هم افزایش مى دهد، هم تلاش تولیدى، اقتصادى و معیشتى انسان مى افزاید، چون به هرحال براى تامین زندگى باید بیشتر کار کند. از این رو در حدیث رسول خدا(ص) توصیه شده است که ازدواج کنید، زیرا که براى شما روزى آورتر است. "اتخذوا الاهل فانه ارزق لکم."
کمک به ازدواج جوانان و تشکیل خانواده، کمک به ساختن شدن انسان هاى مسئولیت پذیر، مدیر و صالح است و یکى از راه هاى عمده و موفق مبارزه با گناه در جامعه، تسهیل ازدواج است.
این امر تکلیف والدین، افراد خیر و توانمند را سنگین مى سازد، هم روشنگر راهى براى آنانى است که در اندیشه صلاح و سلامت قشر جوان جامعه هستند، هم وظیفه خود جوانان را در این زمینه روشن مى کند. با تقویت، ترویج و تسهیل این سنت نبوى، بهتر مى توان با منکرات مقابله کرد و سدى در برابر هجوم فساد فرهنگى بیگانه پدید آورد.(ر.ک: الفباى زندگى(آشنایى با اصول و عوامل تحکیم خانواده) جواد محدثى).
پایان پیام/
نظر شما