خبرگزاری شبستان// استان گلستان
انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی واقعه ای است که در 7تیر سال 1360منجر به کشته شدن هفتادوپنج نفر از اعضای این حزب شد. در ساعت 20:30جلسه حزب جمهوری اسلامی در سالن اجتماعات دفتر مرکزی با موضوع ((تورم و انتخابات ریاست جمهوری آینده)) بود آغاز شد که سید محمد حسینی بهشتی سخنانش را به این شکل آغاز کرد:
ما بار دیگر نباید اجازه دهیم استعمار گران برای ما مهره سازی کنند و سرنوشت مردم ما را به بازی بگیرند. تلاش کنیم کسانی را که متعهد به مکتب هستند و سرنوشت مردم را به بازی نمی گیرند انتخاب شوند.
که در این لحظه انفجاری سالن اجتماعات را ویران کرد.
«لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط» (ما پیامبران را با دلیلهای روشن فرستادیم و با آنها کتاب و میزان را نیز نازل کردیم تا مردم به عدالت عمل کنند). سوره شریفه حدیدآیه 25
عامل انفجار هفتم تیر، فردی به نام محمدرضا کلاهی دانشجوی دانشگاه علم و صنعت بود که پس از پیروزی انقلاب به سازمان مجاهدین خلق پیوست و با حفظ این عضویت، ابتدا پاسدار کمیته انقلاب اسلامی خیابان پاستور شد و بعد با هدایت سازمان، به داخل حزب جمهوری اسلامی راه پیدا کرد. او در حزب ارتقاء یافت و مسئول دعوتها برای کنفرانسها و میزگردها و جلسات شد. ضمن آنکه مسئول حفاظت حزب نیز گردید.
او بمب را با کیف دستی خود به داخل جلسه حزب جمهوری اسلامی واقع در نزدیکی چهار راه سرچشمه تهران انتقال داد و دقائقی قبل از انفجار، از ساختمان حزب خارج شد. پس از انفجار نیز مدتی در منزل یکی از اعضای سازمان متبوع خود مخفی شد و نهایتاً از طریق مرزهای غربی کشور به عراق منتقل گردید. او در عراق با یکی از اعضای سازمان ازدواج کرد. اما در 1370 در فهرست اعضای «مسئلهدار» سازمان قرار گرفت، در 1372 از سازمان جدا شد و در 1373 از عراق رهسپار آلمان گردید.
در فاجعه هفتم تیر علاوه بر شهید آیتالله بهشتی رئیس دیوان عالی کشور، 72 نفر دیگر از جمله 4 وزیر، چند معاون وزیر، 27 نماینده مجلس و جمعی از اعضای حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسیدند.
دستگاه قضا به فرموده امام(ره) باید ملجأ و پناهگاه مردم ستمدیده باشد
دستگاه قضا به فرموده امام(ره) باید ملجأ و پناهگاه مردم ستمدیده باشد اگر چه ایفای مسئولیت در چنین نهادی در هر ردهای به خاطر حساسیت این نهاد کاری بس خطیر، پرمسئولیت، سنگین و گاه به شدت توأم با فشار روحی و تحمل برخی سختیهای ویژه است اما به هر صورت این مسائل نمیتواند و نباید مانع از تجلی و نمود رفتارهای خداپسندانه، مومنانه و اخلاق و رفتار انسانی و اسلامی شود.
رمز موفقیت و پیشرفت قوه قضائیه در مدت کوتاه کمتر از دوسالی که آیتالله بهشتی مسئولیت آن را برعهده داشت این بود که از مسئولانی شجاع، مستقل و قدرتمند برخوردار بود. همین ویژگیها موجب شده بودند قوه قضائیه صاحب برنامههای مترقی شود و با قدرت و سرعت به طرف انسجام و رسیدن به جایگاه واقعی و مستقلی که در خور نظام جمهوری اسلامی است حرکت کند. این رشد سریع در شرایط بسیار دشوار سال های اول انقلاب که اوضاع کشور و از جمله خود دستگاه قضائی نابسامان بود، یک نقطه قوت تاریخی و کاملاً ستودنی است و باید برای مسئولان قوه قضائیه در هر دورهای الگو باشد.
قوه قضائیه نقش بسیار مهمی دارد اگرچه همه دستگاهها وظیفه دارند تا هر یک از حقوق ملت تحقق یابد و رعایت شود، ولی قوهقضائیه وظیفه اصلی تضمین رعایت حق های مردم را بر عهده دارد. وقتی در اصل بیستم قانون اساسی گفته شده «همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند» طبیعی است که قوه قضائیه تضمین می کند که خلاف این امر صورت نپذیرد و اگر صورت گرفت، متخلف یا متخلفان را به سزای عمل خود برساند. به جهت همین وظایف برجسته قوه قضائیه در برقراری عدالت بوده که در قانون اساسی فصل یازدهم شامل اصول 156 الی 174 به این قوه اختصاص یافته است.
مقام معظم رهبری در مورد حادثه هفتم تیر سال 1360 می فرماید: «یک جمله درباره حادثه هفتم تیر عرض کنیم و آن این است که شاید از همه ابعاد متعددی که این حادثه داشت، این بُعد جالب تر باشد که این حادثه، نشان داد که ضربه های سهمگینی از این قبیل هم حتّی نمی تواند به استحکام بنای جمهوری اسلامی که به ایمان و حضور مردم تکیه کرده است، خللی وارد کند. این حادثه، حادثه کوچکی نبود. چنین حادثه ای در هر نقطه دنیا کافی است برای فرو ریختن یک نظام. این همه اشخاص مؤثر، مهم، خوش فکرو مبارز به دست جنایت کار تروریست ها در یک لحظه از بین بروند ونظام آن را تحمل کند و از آن، وسیله ای برای استحکام هر چه بیش تر خود به وجود بیاورد. این چیز شگفت آوری بود. این برکت حضور و ایمان مردم، به برکت استحکام ساخت درونی نظام اسلامی بود و به فضل پروردگار، همیشه همین طور خواهد بود.
آنچه که از شهید بهشتی یک شخصیت ویژه و ممتاز ساخته است و او را از دیگران متمایز می کند به زندگانی و سیره سیاسی و اجتماعی ایشان در مقطع پس از پیروزی انقلاب اسلامی باز می گردد.
در سال های اول انقلاب نظام اسلامی با چالش رخنه و نفوذ عناصر لیبرال و غربزده و ملی گرا در پیکر انقلاب و کارشکنی ها و سنگ اندازی های این جریانات مواجه گردید. در جبهه مخالف با خط انحرافی و التقاطی بنی صدر و همفکران غربزده او نقش محوری را شهید بهشتی ایفا می کرد به طوری که بعضی در جامعه وانمود می کردند که این جدال و کشمکش ریشه در تقابل بهشتی و بنی صدر دارد و دعوای شخصی در کار است در حالی که واقعیت این تنش سیاسی تقابل خط اصیل اسلام وانقلاب و خط انحراف و سازش بود و شهید بهشتی نشانه نماد حقیقی جبهه اصولگرا بود. جریانی که در مقابل این جریان ایستاد، جریان خط امام(ره) بود.
آن روز مرکز هدایت این جریان در حزب جمهوری اسلامی بود که در راس آن سرمایه های ارزشمند انقلاب اسلامی همانند شهید بهشتی، شهید باهنر، مقام معظم رهبری مدظله و آقای هاشمی رفسنجانی قرار داشتند. این جریان از آغاز انقلاب و در شورای انقلاب آغاز شد و با رای آوردن بنی صدر در انتخابات ریاست جمهوری شدت بیشتری گرفت و با عزل بنی صدر و بعد از آن با ترور مقام معظم رهبری در ششم تیر 60 و شهادت هفتاد و دو تن از خدمتگزاران این ملت در آن مقطع پایان یافت. سرانجام بهشتی مظلوم در میان انبوهی از سیاه نمایی ها و اتهامات واهی در هفتم تیرماه 1360 به همراه جمعی از یارانش در دفتر حزب جمهوری اسلامی شهد شیرین شهادت را نوشید و نیروهای مومن انقلاب و مردم مسلمان ایران را در غم هجران خود غوطه ور ساخت.
البته شهادت بهشتی امری بود که بسیاری انتظارش را داشتند و چندان هم دور از ذهن نبود. او همواره از شهادت استقبال می کرد و می گفت به خدا قسم بهشتی و امثال بهشتی همیشه آماده شهادتند. در این میان چندی نگذشت که شهادت مظلومانه بهشتی انقلاب سومی را به راه انداخت و موجب درهم شکستن جبهه لیبرال ها و سازشکارها گردید و به این ترتیب فتنه ای مهلک از انقلاب دفع گردید با طرد بنی صدر و همفکران غربزده و التقاطی اش و آشکار شدن چهره قبیح آنها و توطئه هایی که در سر می پرورانند انقلاب و نهادهای آن تا حد زیادی از وجود جریان انحرافی و وابسته پاک شدند و اسلام اصیل در سایه انقلاب و رهبری امام راحل (ره) به راه خود ادامه داد.
پس از فاجعه هفتم تیر و شهادت دکتر بهشتی و 72 تن از یاران انقلاب در محل دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، دشمنان و استکبار جهانی از انجام این حادثه پشیمان شدند چرا که بعد از شهادت دکتر بهشتی افکار و خط فکری و نظریه های بنیادی آن بزرگوار در کشور نهادینه و جاودانه شد.
سفره نفاق علنی از کشور به کلی جمع شد
با شهادت این عزیزان سفره نفاق علنی از کشور به کلی جمع شد و منافقین از کشور رانده شده و سفره ذلت و رسوایی خود را در آستانه بیگانگان گشودند.
حوادثی که در این مدت گذشت شایسته تحلیل و بررسی فراوان است. سخن قرآن این است که باید این حوادث را تجزیه و تحلیل کرد و از آنها “عبرت” گرفت؛ “لقد کان فی قصصهم عبره لاولی الالباب”.باید این حوادث را آیینه ای دید که با آن می توان حرکت آینده را تنظیم کرد. پروژه ای را که بنی صدر و اعوان وانصارش در پی آن بودند “پروژه استحاله از درون” بود، پروژه ای که هم اکنون نیز استکبار به شدت به آن دلخوش است ولی در آن مقطع این پروژه به شدت شکست خورد. علی رغم نهایت شرارتی که ضد انقلاب با انفجار محل حزب جمهوری اسلامی به خرج داد و 72 گل را از این ملت گرفت ولی بحمدالله این پروژه ناکام ماند.
آنها فکر می کردند که با شهادت این عزیزان انقلاب دچار بحران شده، آسیب خواهد دید ولی دیدیم چنین نشد حتی یک روز هم مجلس شورای اسلامی تعطیل نشد و شهدای زنده مجروحین آن حادثه با پیکری خونین در مجلس حاضر شدند تا مجلس از اکثریت نیفتد. یافتن راز ناکامی این پروژه، عبرت دیگر حادثه هفتم تیر است. یافتن این راز می تواند ما را در برون رفت از بحرانی که دشمنان در پی آنند کمک کند. اساسی ترین راز این ناکامی حضور مقتدرانه امام راحل عظیم الشان به عنوان ولی فقیه در صحنه بود. او مدبرانه این کشتی توفان زده را هدایت کرد و به ساحل نجات رساند.
هفتم تیر، سالروز شهادت آیت الله بهشتی و 72 تن از یاران امام(ره) و روز قوه قضائیه نامگذاری شده است.
پایان پیام/
نظر شما