خبرگزاری شبستان: با تشکیل حکومت جمهوری اسلامی در ایران و مشخص شدن ماهیت خود اتکایی و ضداستعماری آن، سردمداران استکبار که منافع خویش را از دست رفته می دیدند توطئه های گوناگونی را علیه نظام نوپای اسلامی ترتیب دادند.
در همین راستا جریانات ضدانقلابی و وابسته که تا چندی قبل با حیله و تزویر سعی داشتند خود را انقلابی معرفی کنند نقاب از چهره خویش برداشتند و هر کدام به شکلی درصدد براندازی حکومت برآمدند. یکی از گروهک هایی که تلاش داشت با سلب آرامش و امنیت مردم به انقلاب ضربه وارد کند گروهک ضاله فرقان بود که با ترور شخصیت های اسلامی سعی می کرد به اهداف پلید و شوم خود دست یابد.
مقام معظم رهبری که در آن وقت نماینده امام (ره) در شورای عالی دفاع و امام جمعه تهران بودند، با روشنگری های خویش مردم را نسبت به ماهیت پلید این گروهکها آشنا و نظرات آنها را در سخنرانی های شیوای خود مطرح می ساختند. همین امر موجب شد که گروهک فرقان از میان بردن معظم له را هدف خود قرار دهد. روز 6 تیر 1360، مقام معظم رهبری در مسجد ابوذر واقع در محله فلاح تهران و در جمع خیل مشتاقان حضور یافت تا به شبهات و پرسشهای مختلف مردم صمیمی و بیدار دل جنوب شهر پاسخ دهند.
پس از اقامه نماز ظهر، ایشان مجددا برای پاسخ به پرسشهای مردم پشت تریبون قرار گرفتند. دقایقی بعد فردی از میان جمعیت پرشور گذشت و ضبط صوتی را در نزدیکی محل سخنرانی قرار داد و دقایقی بیش نگذشته بود که صدای مهیبی مسجد را لرزاند و آیت الله خامنه ای از سمت راست بدن مورد اصابت ترکش قرار گرفته و به درجه عظیم جانبازی نائل آمدند. در اولین دقایق پس از به هوش آمدن معظم له خبرنگار از ایشان پرسید که احساس جنابعالی نسبت به این سوء قصد و خطری که جان شما را تهدید کرد، چیست؟
سرخم می سلامت، شکند اگر سبویی
ایشان در پاسخ، این نجوای عاشقانه را با روحی فارغ از جهان مادی که ترجمان احساسات پاک یک شاگرد به استاد و مرید خالص به مرادش بود فرمود:
سرخم می سلامت، شکند اگر سبویی
حضرت امام (ره) پس از شنیدن این واقعه شدیدا متاثر شدند. در بخشی از پیام ایشان آمده است : «اکنون دشمنان انقلاب با سوءقصد به شما که از سلاله رسول اکرم و خاندان حسین بن علی هستید و جرمی جز خدمت به اسلام و کشور اسلامی ندارید و سربازی فداکار در جبهه جنگ و معلمی آموزنده در محراب و خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنه انقلاب هستید، میزان تفکر سیاسی خود و طرفداری از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند. اینان با سوءقصد به شما عواطف میلیون ها انسان متعهد را در سراسر کشور بلکه جهان جریحه دار کردند. من به شما خامنه ای عزیز تبریک می گویم که در جبهه های نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت کرده و از خداوند متعال سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم.
حجتالاسلام مطلبی امام جماعت مسجد ابوذر درباره اینکه چطور شد حضرت آیتالله خامنهای برای ایراد سخنرانی مسجد ابوذر را انتخاب کردند، میگوید: متاسفانه در سال های نخستین انقلاب جامعه بسیار مستعد شایعهسازی و شایعهپراکنی بود.
به طوری که مرتب شایعاتی درباره مقامات مملکتی در میان مردم پخش میشد که خلاف واقع بود. در آن سال مقام معظم رهبری که نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی بودند جلسات سخنرانی تشکیل میدادند و سعی میکردند در این جلسات افکار و اندیشه مردم را از شایعههای نادرست و تفرقهانگیز پاک کنند.
در سال 1360 حضرت آیتالله خامنهای جلسات هفتگی در مسجد جامع ابوالفتح واقع در خیابان ری داشتند که از سوی مردم با استقبال روبرو میشد. همان زمان که یکی از دوستان که در حزب جمهوری اسلامی بود به من گفت موافقی این جلسات در مسجد ابوذر هم برگزار شود من هم موافقت خود را اعلام کردم و هفته بعد خبر سخنرانی ایشان در مسجد ابوذر در روزنامهها هم چاپ شد و ما هم مشغول آمادهکردن مقدمات این سخنرانی شدیم.
حجتالاسلام مطلبی درباره چگونگی برگزاری جلسه سخنرانی میگوید: سخنرانی قرار بود روز شنبه 30 خردادماه انجام شود ما تمام مقدمات را آماده کردیم حتی من خواستم تابلویی را با تعداد زیادی پریز برق آماده کنند که قرار بود تمامی کسانی که ضبط صوت همراه داشتند در حیاط مستقر شوند و از واردشدن آنها به نمازخانه جلوگیری شود البته این کار جنبه امنیتی نداشت و فقط برای جلوگیری از ازدحام جمعیت جلوی تریبون بود چون در آن روزها مسئله ترور، هنوز شدت نگرفته بود.
تغییر برنامه سخنرانی
حجتالاسلام مطلبی درباره علت تغییر برنامه سخنرانی روز 30 خردادماه میگوید: آن روز همه چیز آماده بود. انبوهی از جمعیت مشتاق در داخل و خارج مسجد جمع شده بودند. ما تا ظهر منتظر بودیم اما از آقا خبری نشد.
حدود ساعت 12 بود که تلفن زدند و گفتند به دلیل حضور درجلسه بسیار مهم مجلس برای استیضاح بنیصدر (رئیسجمهور وقت) مراسم سخنرانی به روز دیگری موکول شده است.
حجتالاسلام مطلبی میگوید: هفته بعد دوباره روزنامهها نوشتند که حضرت آیتالله خامنهای در مسجد ابوذر سخنرانی خواهند کرد. این بار ساعت حدود 30/11 بود که ایشان به همراه چند نفر دیگر تشریف آوردند و جمعیت زیادی در اطراف ایشان جمع شدند و حدود نیم ساعتی با ایشان صحبت کردند. بعد از اذان ظهر، نماز ظهر به امامت ایشان اقامه شد.
ایشان عادت داشتند بین 2 نماز سخنرانی میکردند. دقیقا به یاد دارم که موضوع سخنرانی ایشان هم شایعه و شایعهسازی در جامعه پرتلاطم آن روز بود. ایشان پشت تریبون ایستادند و بنده هم درست کنار تریبون بودم که یک لحظه سایهای را پشت سرم احساس کردم.
وقتی برگشتم مرد بلندقامتی دیدم که ضبط صوتی را مقابل و سمت چپ ایشان روی تریبون گذاشت. متأسفانه آن روز هیچ کس به آن فرد شک نکرد، علتش هم مشخص است آن روز هنوز مسئله ترور جدی نبود.
لطف خداوند
امام جماعت مسجد ابوذر میگوید: بمبگذاری کاملا حساب شده بود حتی ضبط صوت را درست کنار آقا و سمت چپ ایشان قرار داده بودند که در اثر انفجار قلب آقا آسیب ببیند اما به لطف خداوند این اتفاق نیفتاد.
حجتالاسلام مطلبی در این باره میگوید: وقتی آن مرد ضبط صوت را روی تریبون گذاشت 10 ثانیه بعد بلندگو دچار مشکل شد و سوت کشید. وقتی سیستم صوتی دچار مشکلی میشود معمولا سخنران کمی به طرف چپ یا راست جابجا میشود تا وضع صدا بهتر شود.
ایشان هم آن روز وقتی مشکل سیستم صوتی بوجود آمد، به طرف چپ جابجا شدند. به همین دلیل هم بود که وقتی بمب منفجر شد، به جای قلب ایشان دست راستشان به شدت آسیب دید.
پایان پیام/
نظر شما