استعمار، آغازی برای مدعیان دروغی مهدویت

نخستین تاثیر استعمار بر ملل مستعمره، نفوذ در فرهنگ است. ایجاد رخنه در عقاید و تبدیل بنیادهای اصیل اندیشه ای در میان مردم، مسئله ای است که استعمارگران از آن به مثابه راه رسیدن به اهداف شوم خویش، بهره می برند.

به گزارش خبرگزاری شبستان، بعد از آغاز غیبت صغرا، عدّه اى، به خیال کسب مال و مقام، شروع به ادّعاى نیابت و بابیت حضرت مهدى(ع) کردند و افرادى مانند شریعى، شلمغانى، نمیرى، کرخى، حلاج، ابن ابى العزاقر و... خود را نایب و باب امام زمان(ع) نامیدند و بعد از اندک مدّتى، کم کم، ترقى کردند، خود را امام و حتّى پیامبر خواندند.[1]
ادّعاى نیابت و حتّى ادّعاى مهدویت که براى رسیدن به مال و مقام دنیوى و فریب دادن مردم ساده دل بود، بعد از آغاز غیبت کبری نیز ادامه یافت و عدّه اى با فریب مردم، مدّتى به فتنه انگیزى پرداختند و بعد از بین رفتند تا اینکه نوبت به استعمار رسید. دولت هاى استعمارى که درطول جنگ هاى صلیبى، طعم شکست را چشیده بودند، بعد از آغاز رنسانس و آغاز نفوذ به کشورهاى آفریقایى و آسیایى، به این نتیجه رسیدند که براى نفوذ در کشورهاى اسلامى، چاره اى جز ایجاد اختلاف هاى دینى ندارند.
همفر (جاسوس انگلیسى) به هنگام توضیح موادّ موافقت نامه ى مقامات بلندپایه ى وزارت مستعمرات بریتانیا براى شکست و نابودى اسلام، به 14 بند از آن اشاره مى کند. در بند ششم چنین آمده است:
تبلیغ عقاید و مذاهب من درآوردى و ساختگى در مناطق اسلامى با برنامه ریزى آگاهانه و منظّم به گونه اى که تبلیغ پس از ارزیابى زمینه هاى مساعد فکرى در اقشار مردم صورت گیرد... و اختلافات و منازعات شدیدى بین این فرقه ها برپاگردد تا بدان جا که هر فرقه اى خود را مسلمان واقعى و دیگران را مرتد و کافر و واجب القتل پندارد.[2]


استعمار غرب، روش هاى گوناگونى را براى تحقق این اهداف، درپیش گرفت. یکى از آن ها، روشى بود که در یک برهه از زمان، مبارزان مسلمان براى مبارزه با استعمار از آن استفاده کرده بودند. آن روش، ادّعاى مهدویّت ازسوى برخى از مسلمانان آفریقا بود. استعمار مى خواست از این حربه، براى شکست خود اسلام استفاده کند.
استعمار انگلیس، طعم مبارزه با مهدى سودانى یا متمهدى سودانى را که با ادّعاى مهدویّت، عدّه اى را به دور خود گرد آورد و جنگ هاى بسیارى با دولت مصر و حتّى انگلیس کرد[3] ـ به یاد داشت و حتّى در نهایت، از این حرکت نیز براى رسیدن به اهداف خود استفاده کرد و با تشویق عدّه اى براى ادّعاى مهدویّت، ایجاد تفرقه میان مسلمانان را آغاز کرد.
در کتاب ادیان و مهدویّت، از حدود 46 نفر نام برده شده است که مدّعى مهدویّت شده اند.[4] هر چند تعداد مدّعیان مهدویّت، بیش از این مقدار است، ولى باید دانست که اوج این ادّعاها، در دوره استعمار بوده است. مؤلّف کتاب مذکور، در ادامه مى نویسد:
اشخاص دیگرى مدّعى مهدویّت شدند که سیاست خارجى، آن ها را تحریک نمود وگرنه فرومایگى آن ها مانند آفتاب آشکار شد. مانند سیّد على محمد باب، میرزا یحیى ازل، حسین على عبدالبهاء، یوسف خواجه کاشغرى که گفت من امام زمان هستم و پیشواى تراکمه گردید و بیست و نه هزار ترکمن را در کنار رود گرگان با قشون ایران مصاف داده و نظایر بسیار در اطراف جهان از آن ها دیده شده است.[5]
استعمار، در هندوستان نیز احمدخان قادیانى را به این ادّعا برانگیخت و فرقه قادیانیّه را ایجاد کرد. این فرقه، بعدها، به دو فرقه تقسیم شدند و هم اکنون نیز در پاکستان به حیات خود ادامه مى دهد.[6]
 

پی نوشت ها:
1.ر.ک: محمد باقر مجلسى، بحارالأنوار، ج 51، ص 367 ـ 381.
2.خاطرات همفر، (جاسوس انگلیسى در ممالک اسلامى)، ص 193.
3.محمد بهشتى، ادیان و مهدویت، ص 71.
4.ادیان و مهدویت، ص 71 ـ 83.
5.همان، ص 83.
6.على ربانى گلپایگانى، فرق و مذاهب کلامى، ص 345 ـ 347.
منبع: امام مهدى(عج)، رسول رضوى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1384).

 

پایان پیام/

کد خبر 145259

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha