اقدامات مرحوم میرزای شیرازی در عرصه مهدویت

آنچه راجع به میرزای شیرازی درباره‏ی باورداشت امامت‏ـ مهدویت بسیار اهمیّت دارد، توجّه خاصّی است که از جانب او به امام عصر(ع) در مورد خود و دیگران بروز می‏دهد.

خبرگزاری شبستان: در یادداشت قبل به مکتب سامراء اشاره شد. در این یادداشت تلاش داریم مرحوم میرزای شیرازی از بزرگان مکتب سامراء را معرفی کرده و اقدامات ایشان در عرصه ترویج ایده مهدویت را بازگو کنیم.
میرزای شیرازی: سیّد محمّدحسن شیرازی در سال 1230 ق در شیراز متولّد می‏شود. پس از طیّ مقدّمات اوّلیه در 17 سالگی به اصفهان مهاجرت می‏کند و سپس در سال 1259قمری به نجف مشرّف می‏گردد. وی در آن‏جا از محضر مرحومان صاحب جواهر، شیخ حسن آل کاشف الغطاء و شیخ مرتضی انصاری کسب فیض می‏کند. او یکی از 3 دانش‏آموخته در محضر شیخ انصاری است که گویند شیخ درس را برای آن‏ها بیان می‏کرده است. وی در سال 1281 قمری پس از وفات شیخ انصاری جانشین او و رییس حوزه‏های علمیه می‏گردد. او پس از تدبیر بسیار هوشمندانه‏ای که در جریان قحطی نجف پیش می‏گیرد. در سال 91ـ 1290 قمری به سامراء مهاجرت می‏کند و در آنجا رحل اقامت می‏افکند. او این تصمیم خود را به 3 تن از خواص اصحابش یعنی آخوند سلطان‏آبادی، محدّث نوری و شیخ فضل‏اللّه‏ نوری ابراز می‏دارد.


آنچه راجع به میرزای شیرازی درباره‏ی باورداشت امامت‏ـ مهدویت بسیار اهمیّت دارد، توجّه خاصّی است که از جانب او به امام عصر(ع) در مورد خود و دیگران بروز می‏دهد.
ازجـملـه مـواردی کـه ایـن تـوجـّه را ایـجاد مـی‏کنند، عـوامـل زیـر است: الف‏ـ مهاجرت میرزای شیرازی به سامراء به عنوان محل سکونت امام دوازدهم و خانه‏ی پدری ایشان و همچنین محل غیبت آن حضرت(ع)، ب‏ـ ایجاد توجّه در مردم و علما به امام عصر(ع) به وسیله‏ی رفتارهای اجتماعی و بسترهای فکری، ج‏ـ فتوای مشهور تنباکو.


الف) مهاجرت به سامراء
سامراء یکی از اعتاب مقدسه‏ی شیعیان است که مزار نورانی دو تن از امامان شیعه حضرات معصومین امام علی‏النّقی ـ هادی‏ـ و امام حسن عسکری(ع) و همچنین محل دفن حضرات نرجس خاتون و حکیمه خاتون(س) مادر و عمّه‏ی حضرت حجّة‏ابن‏الحسن‏ـ المهدی المنتظر(ع) است. سرداب مقدس یعنی محل سکونت امام عصر روحی‏له‏الفداء در زمان خردسالی نیز در آن‏جاست. متأسّفانه این مکان مقدس‏ـ با وجود معنویت و تقدّس فراوان‏ـ همواره مورد بی‏مهری شیعیان واقع گردیده و آن‏چنان‏که می‏بایست مورد توجّه نبوده است.


البته امامان شیعه نور واحدند، تفاوتی میان آنان نیست و ایمان در نظر شیعیان به یک میزان به اعتقاد و قبول امامت هر کدام از آن جنابان بستگی دارد؛ امّا با توجّه به جایگاه خاص ولیّ حیّ هر دوران جایگاهی ویژه دارد، از آن رو که معرفتش موجب خروج از مرگ جاهلیت می‏گردد و نیز در دوران غیبت کبری، مواجهه با آخرین امام در واقع حقیقت معنای امامت ـ مهدویت را آشکار می‏سازد. شاید بر همین مبنا، یکی از بزرگ‏ترین فقهای شیعه اصلی‏ترین حوزه‏ی علمی خود را به محلی منتقل می‏کند که می‏تواند توجّه‏دهنده‏ی مناسبی در این راستا باشد و حضور او و اهل علم در آن شهر، توجّه مردم به عنوان مراجعین به راویان حدیث را بیش از پیش به معدن حدیث و مفهوم آن از سویی و توجّه خود راویان حدیث را به معلم حدیث از سوی دیگر جلب می‏کند.


دلیل اصلی مهاجرت میرزا کاملاً روشن نیست‏ـ امّا درباره‏ی دلایل این مهاجرت احتمالات مختلفی داده شده است. به عنوان مثال شیخ آقابزرگ تهرانی در هدیة‏الرازی به نقل از مرحوم سید حسن صدرـ یکی از ملازمان میرزای شیرازی‏ـ دوری میرزا از آتش فتنه‏ی برخی از اعیان نجف پس از اداره‏ی نیکوی میرزا در ماجرای قحطی نجف را دلیل مهاجرت دانسته است.


سیّد نورالدّین شاهرودی در کتاب اسرة‏المجدد الشیرازی چهار عامل را در مهاجرت میرزای شیرازی برمی‏شمارد:
1.
قحطی در نجف و اداره‏ی آن توسّط میرزا و سپس بقای احتیاجات مردم به سوی او و افزودن بر این امر توسّط برخی از اعیان نجف جهت تنفر مردم از او.
2. ناراحتی از بودن برخی فرقه‏های جاهل در نجف.
3. ضرورت عمران سامراء، در پی زیارت آن‏جا و مشاهده‏ی خرابی و بی‏توجّهی مردم و علما به آن‏جا.
4. زیارت حضرت هادی علیه‏السلام در خواب و فرمان ایشان مبنی بر بقای میرزا در سامراء و عدم نگرانی وی به جهت تکفّل امر او و یاری رساندن به او از سوی آن جنابان.


در هر حال، آن‏چه به نظر می‏رسد متّفق تاریخ‏نویسان و تحلیل‏گران باشد، توجّه میرزای شیرازی به عمران سامراء و توجّه دادن مردم و علما به امام زمان علیه‏السلام است. محمّد دزفولی در مقاله ابعاد شخصیت میرزای شیرازی، و علی ابوالحسنی(منذر) در اندیشه‏ی سبز و سیّد مصلح‏الدّین مهدوی در تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان و بسیاری دیگر در آثارشان به این امر اشاره کرده‏اند.

بدین ترتیب نخستین گام میرزای شیرازی در ایجاد توجّه به امام حیّ غایب در میان مردم و علماء برداشته شد.


ب) ترویج نام ولی عصر(ع)
دومین حرکت میرزا در راستای احیای باورداشت امامت‏ـ مهدویت، شناساندن امام زمان(ع) و احیای توجّه به ایشان از طریق تألیف آثار است.
در این باره توجّه به دو موضوع موجب روشن‏تر شدن اهمیّت و جایگاه این مطلب می‏شود.


یکم. مقایسه‏ی حجم آثار مربوط به حضرت بقیّة‏اللّه‏(عجّ) در قرن 13 هجری (یعنی پیش از دوران زعامت میرزای شیرازی) با قرن 14 هجری (یعنی دوران زعامت میرزا و پس از آن) به خوبی می‏رساند که میرزا سرآغازی جدید در توجّه به ساحت قدس مهدوی و ترویج نام و یاد ایشان از طریق آثار مکتوب است.
نکته‏ی دوم آن‏که بسیاری از آثار در این دوران، یا به پیشنهاد و دستور میرزا نگارش یافته‏اند و یا از سوی شاگردان وی بوده‏اند. به عنوان مثال، میرزای شیرازی سفارش‏های فراوانی به محدّث نوری در نگارش آثاری پیرامون امام عصر علیه‏السلام می‏کند. این مطلب به خوبی در مقدمه‏ی کتاب نجم ثاقب مشهود است .
علاوه بر میرزای شیرازی، یکی از تلامذه‏ی دانشور ایشان، مرحوم میرزا ابوالفضل تهرانی نیز در ابتدای آن اثر تقریظی نگاشته‏اند. شیخ فضل‏اللّه‏ نوری نیز رسالة دعایی صحیفه‏ی مهدویه را نگاشته و یکی از پرآثارترین افراد در این مسیر، مرحوم شیخ محمّد باقر بیرجندی صاحب بغیة الطالب فیمن رأی الامام الغائب است.
نکته‏ی بسیار جالب در آثار ابتدایی که در زمان میرزای شیرازی و یا نزدیکی آن نگارش یافته‏اند کثرت وجود دو دسته از آثار بیش از انواع دیگر است: یکی موضوع توجّه به چگونگی پیوند معنوی با آن حضرت و دیگری موضوع راه‏یافتگان به بارگاهش. در گروه نخست، آثاری همانند صحیفه‏ی مهدویه یا تکالیف الأنام جای دارد که در آن به ادعیه و اذکار مربوط به آن‏حضرت و یا چگونگی توجّه به ایشان را متذکّر می‏شوند. و در گروه دوم، آثاری هم‏چون دارالسّلام، نجم ثاقب به زبان فارسی و الجنّة‏المأوی به زبان عربی.


... یک مسأله در میان علماء نویسنده‏ی این آثار در باورداشت امامت‏ـ مهدویت، بسیار مورد توجّه بوده است. آن مسأله تذکّر و تنبّه مردم و علما به این موضوع بوده است که با خواندن آثاری پیرامون راه‏یافتگان محضر ولیّ وقت، دریابند امامشان اگرچه غایب است امّا همواره و همیشه و در هر حال و جایی حاضر و ناظر ایشان است و نه تنها او امامی موهوم و یا پرده‏نشینی ناتوان نیست، بلکه آن‏جا که او طلب شود غوث و فریادرس است. حضرتش به هنگام قطع امید از غیر او منجی خواهد بود و با توجّهشان به افراد مختلف و برای حاجات گوناگون، انحصار امام به جهت یا گروه خاصّی را نفی می‏کنند. به سخن دیگر، در این تبیین از باورداشت امامت ـ مهدویت، حجّة‏اللّه‏ کسی است که هر کسی برای هر خواسته، اگر به او توجّه کند او را اجابت کننده خواهد یافت. امّا با دسته‏ی دیگر آثارشان، بدین امر اشاره کرده‏اند که اوّلاً آن محضر و بارگاه، آداب توجّهی خاص دارند وگرنه شأن ادب و عبودیت، اقتضای هر قول و فعلی را ندارد. ثانیا توجّه به آن حضرت و پاسخ‏یابی از ایشان منحصر در حالتی و زمانی نیست، بلکه به مقتضای حدیث شریف امام صادق علیه‏السلام :او می‏بایست وجه توجّه همیشگی یک بنده باشد.


ج) تحریم تنباکو

میرزای شیرازی به تعبیری سومین گام در تبیین باورداشت امامت‏ـ مهدویت را با فتوای تاریخی تحریم تنباکو برمی‏دارد. وی در گام نخست، توجّه مردم و علما را به خانه‏ی امام عصر(ع) جلب می‏کند و حوزه‏ی علمیه را سامراء قرار می‏دهد تا همگان بدانند معدن علم در هر دوران، ولیّ وقت است. در گام دوم توجّه علمی و دینی را از طریق میراث مکتوب به سوی ایشان می‏پروراند تا نسل شاگردان وی، راهی عملی برای توجّه به صاحب وقت و زمان را به مردم نشان دهند.
 

آن‏گاه سومین حرکت مهم خود را داستان تحریم تنباکو قرار می‏دهد. در راستای موضوع این مقال‏ـ باورداشت امامت‏ـ مهدویت‏ـ دو امر اهمیّت دارد: یکی تبیینی که میرزای شیرازی از اوضاع زمان و نتایج قرارداد رژی به دست می‏دهد و دیگری ربط آن با محتوای فتوایش.


در توجه به اوضاع زمانی و نتایج حاصله از پیمان رژی در اوضاع حیات شیعیان، توجّه به رفتارهای شیخ فضل‏اللّه‏ـ معتمد سیاسی‏ـ و دست‏پروده‏ی میرزای شیرازی در مسأله مشروطه، راه‏گشا است که توضیح آن خواهد آمد.
در باب تبیین اوضاع زمانی و شرایط حاصله از این پیمان از نظر میرازی شیرازی، دو سند مهم مورد توجّه است. نخست دو نامه‏ای که میرزا به شاه وقت تلگراف می‏کند و دیگری تاریخ دخانیه شیخ حسن کربلایی اصفهانی (م 1323 ق) است. شیخ حسن کربلایی از شاگردان ممتاز میرزا و سید اسماعیل صدر بوده است. و با شیخ فضل‏اللّه‏ نیز بسیار نزدیک بوده است. او ازجمله شاگردان حلقه آخوند سلطان‏آبادی بوده است که راجع به آن سخن خواهد رفت.


میرزای شیرازی در تلگراف نخست خود به شاه، دخالت بیگانگان در کشور را موجب نابودی استقلال دولت و ملّت می‏داند. و در تلگراف دوم‏ـ که در حقیقت برای توجّه مجدّد شاه و تبیین تلگراف اوّل است‏ـ مخالطه‏ی مسلمین و کفّار را خطری می‏خواند که ثمره‏ی آن اختیار نوکری کفّار، خوفا یا رغبتا از جانب مسلمین و نتیجتا ذلّت ایشان و در نهایت شیوع منکرات، فساد عقیده، اختلال شریعت و بازگشت به کفر قدیم است.
رسول جعفریان در مقدمه خود بر تاریخ دخانیه، توجّه شیخ حسن اصفهانی کربلایی بر شرایط زمانی و نتایج حاصله را پیرامون امواج فتن فرنگستان و ترویج فرنگی مآبی، از دست رفتن اهمیّت منکرات اسلامی و جابه‏جایی مفاهیم علم و دانش برمی‏شمرد.


حال با توجّه به آن‏چه میرزای شیرازی از اوضاع جامعه‏ی خود و نتایج پیمان رژی می‏دیده است، اقدام به صدور یک فتوای مهم و تاریخی می‏کند. متن فتوای او بدین شرح است:
"الیوم استعمال توتون و تنباکوـ بأیّ نحو کان‏ـ در حکم محاربه با امام زمان(ع) است."


با توجّه به مطالب فوق چند نکته‏ی مهم می‏توان به دست آورد:
1. میرزای شیرازی به عنوان یک فقیه والامقام که به تمام زوایای تعابیر فقهی و شرعی آگاه است، از یک نحوه تعبیر خاص استفاده می‏کند که در آن انجام یک فعلی در پیوند مستقیم مخالفت و دشمنی با امام زمان(ع) قرار می‏گیرد. به سخن دیگر، نوع تعبیر و نگاه او به مسأله به این سوی توجّه می‏دهد که او امام را در باورداشت امامت‏ـ مهدویت خود همانند یک واقعیّت زنده در عرصه‏ی اجتماع می‏بیند که انجام یک فعل ساده همانند استعمال توتون و تنباکو می‏تواند به شکلی در پیوند با او باشد و مردم را رویاروی او قرار دهد. نتیجه آن‏که در زمان خود با این فتوایش مردم را به چنان تنبّهی با امام زمانشان مواجه می‏سازد که بنابر نقل‏ها حتّی اوباشی که اشتغال به خیلی از منهیات شرعی داشته‏اند، دست از استعمال توتون و تنباکو برمی‏دارند و می‏گویند ما آن‏ها را به رجاء شفاعت امام زمان علیه‏السلام استفاده می‏کردیم، امّا برای این یکی دیگر به چه پشتوانه‏ای باشیم؟
2. او در کاربست این نحوه از تعبیر، جامعه خود را توجّه به یک امر دیگر می‏دهد: صحّت و سقم یک فعل در نسبت آن فعل با امام زمان(ع) است. بدی آن است که در پیوند منفی با امام زمان(ع) باشد.
3. بدبودن و زشت بودن تسلّط بیگانگان بر اوضاع کشور شیعه‏نشین و یا تخفیف مسلمین شیعه در برقراری ارتباط با کفّار، فساد عقیده، اختلاف شریعت و بازگشت به کفر قدیم، بدیهی است. امّا میرزای شیرازی برای آن، معنایی و روحی متفاوت از آن‏چه به طور معمول مطرح کرده‏اند، یعنی محاربه با امام زمان قائل می‏شود.


پس به طور خلاصه باید گفت میرزای شیرازی بر اساس باورداشت امامت‏ـ مهدویت خود، امام حیّ هر دوران را آن حقیقت زنده‏ی هر زمان می‏داند که در صحنه‏ی زندگی جمعی و فردی افراد حاضر و مؤثّر است و رفتارهای جمعی و فردی افراد در پیوند مستقیم با اوست. آن‏ها نیز می‏توانند در پیوند مداوم با او باشند، بر اساس آدابی که از پیش تعیین شده باشند، به شرط آن‏که به این امر واقف باشند و بر اساسی که ایشان خواسته‏اند، گام بردارند. مرحوم میرزا، حتّی برای برداشتن این گام مهم سیاسی، توسّل و توجّه به امام حیّ را در کنار طی تمام مقدّمات ضروری دیگر، لازم می‏داند.

مرحوم آیة‏اللّه‏ شیخ مرتضی حایری یزدی نقل می‏کند:
معظم‏له [سیّدحسین حایری فشارکی که علی الظاهر اخوی‏زاده مرحوم سید محمّد فشارکی بوده است.] نقل می‏کردند که در داستان تنباکو مرحوم میرزای شیرازی فضلای شاگردان خود را شب‏ها در بیرونی جمع می‏کرده است و آن‏ها در موضوع تنباکو از لحاظ مصالح حکم تحریم و لوازم محتمله غیر مطلوب آن بحث می‏کردند و به صورت مکتوبی در می‏آمده است و مرحوم میرزا می‏برده است به اطاق خود و مطالعه می‏کرده است و گاهی حاشیه می‏نوشته است. مطلب به این‏جا می‏رسد که گفتند: می‏ترسیم به واسطه‏ی حکم تحریم، جان میرزا در خطر باشد. چون دست خارجی‏ها که طالب این امتیاز هستند قوی است و باید برای این نیز جوابی نزد خدا داشته باشیم. مرحوم فشارکی که عموی حایری ناقل است جدا معتقد بوده است که در قبال این مصلحت مذهبی، جان مرحوم میرزا اهمّیتی ندارد. لذا خود تنها می‏رود اندرون خدمت میرزا، پس از تعارفات عرض می‏کند که شما حق استادی و تعلیم و تربیت و سایر حقوق خود بر من دارید. ولی من خواهش می‏کنم به اندازه‏ی چند دقیقه مثلاً از حقوق خود صرف‏نظر فرمایید که من آزاد صحبت کنم. آقای میرزا خیلی مرد مؤدّبی بوده است، می‏گوید: بفرمایید.
مرحوم فشارکی می‏گوید: چرا سیّد معطّلی؟ می‏ترسی جانت در خطر بیافتد؟ چه بهتر که بعد از خدمت به اسلام و تربیت علمی عدّه‏ای، به سعادت شهادت برسی! موجب سعادت شما و افتخار ماست.
مرحوم میرزا می‏فرماید: بله. آقا من هم همین عقیده را داشتم ولی می‏خواستم به دست دیگری نوشته شود و امروز به سرداب مطهّر رفتم و این حالت دست داد و نوشتم و فرستادم.

پی نوشت: برگرفته از باورداشت امامت-مهدویت در مکتب سامراء، مفید، حسین.
 

ادامه دارد/

کد خبر 144102

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha