خبرگزاری شبستان // فارس
شیراز؛ مهد تمدن ایران زمین، دومین شهر ادبی جهان و هزاران لقب دیگر که به این شهر دادند، خیلی ها این شهر را به خاطر بعد گردشگری، حافظ و سعدی می شناسند، البته مسافران به دیگر جاذبه های گردشگری این شهر نیز بی توجه نیستند.
مقام معظم رهبری در سفر خودشان به فارس در سال 87 برخورداری شیراز از حرم مطهر حضرت احمد بن موسی (ع) (شاهچراغ) و چند امامزاده عالی مقام دیگر را امتیازی کم نظیر برای استان فارس خواندند و خاطرنشان کردند: شیراز بعد از مشهد و قم سومین حرم اهل بیت (ع) است.
آیت الله العظمی خامنه ای در این سفر تاکید کردند: به نظر من یکی از چیزهای بسیار مهمی که در شیراز باید مورد توجه قرار بگیرد مرکزیت و محوریت این حرم مطهری است که کمتر شهری از شهرهای کشور ما یک چنین امتیاز و برجستگی دارد سه امامزاده صحیحالنسب و عالیمقام و بسیاری از امامزادههای دیگر در این شهر جایگاه قداست و اینجا بعد از مشهد و قم در واقع سومین حرم اهل بیت (ع) در سرتاسر ایران است هم از لحاظ خدمترسانی به زوار این حرم هم از لحاظ معرفی کردن و نشان دادن و دل های مشتاقان را در سرتاسر کشور و بیرون از کشور متوجه این بارگاه عظمی کردن کارهائی است که بایستی انجام بگیرد، یکی از چیزهائی که در این استان انسان احساس می کند.
بعد از اردیبشهت بهاری 87 این شهر به سومین حرم اهل بیت (ع) به فرموده رهبری معظم انقلاب مشهور شد و بعد از آن رادیو فارس همواره ساعات خود را اینچنین اعلام می کرد: ساعت 14، اینجا شیراز است، سومین حرم اهل بیت (ع) در ایران اسلامی، این خود افتخاری برای مردم این شهر است.
از دروازه قرآن به شیراز که می نگری، گنبدهایی برافراشته در شهر خودنمایی می کنند، یکی از این گنبدها فیروزه ای و از همه بزرگ تر است، اینجا حرم مردی بزرگ، امیری شریف و انسانی امانتدار است که در حق امامت هیچ بی امانتی نکرد، او مثل جعفر کذاب نبود برای برادرش علی بن موسی الرضا (ع) و حق مطلب را درباره ایشان ادا کرد.
کمتر کسی است که احمد بن موسی (ع) را در عصر حضرت کاظم (ع) نشاسد، این فرد همواره در چشم امام هفتم شیعیان جهان عزیز بود به گونه ای که امام (ع) کمتر زمانی از وی چشم برمی داشتند و همین امر باعث شد تا پس از شهادت آن امام همام، مردم به سوی ایشان برای بیعت بیایند.
احمد (ع)، اما نظری دیگر داشت، او به مردم فرمود: ای مردم همانگونه که شما با من بیعت کردید بدانید من در بیعت برادرم امام علی بن موسی الرضا (ع) هستم؛ و با همه مردم به سوی امام زمان (ع) خویش شتافت و با وی بیعتی مجدد کرد.
امام رضا (ع) در این واقعه به برادرش احمد (ع) فرمودند: هم چنان که حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد.
از وضع حال این بزرگ مرد تاریخ همین بس که به 2 امام همام (ع) خدمت کرد.
عزیمت از مدینه به طوس
در زمان خلافت مامون عباسی لعنت الله علیه که قیام و نهضت سادات هاشمی و علوی به اوج خود رسیده بود و با زعامت و هدایت حضرت امام رضا (ع) اسلام راستین و حاکمیت الهی ترویج می شد و حقیقت چهره کریه خلفای عباسی و حکومت غاصبین روشن می گشت، مامون به منظور فرو نشاندن مبارزات انقلابی شیعیان و تحکیم خلافت متزلزل عباسی ولایتعهدی خود را به حضرت امام رضا(ع) واگذار می کند و علیرغم میل باطنی امام (ع)، مامون حضرتش را از مدینه به طوس انتقال می دهد و ولایتعهدی را به ایشان تحمیل می کند.
حضور با برکت امام هشتم (ع) در خراسان باعث می شود که شیعیان و محبان اهل بیت رسالت با اشتیاق زیارت چهره تابناک امامت و ولایت از نقاط مختلف بسوی ایران حرکت کنند.
حضرت احمد بن موسی (ع) نیز در همین سنوات (198 تا 203 قمری) به همراه 2 تن از برادرانش به نام های محمد و حسین و گروه زیادی از برادرزادگان، خویشان و شیعیان، بالغ بر 2 یا سه هزار نفر از طریق بصره عازم عازم خراسان شدند و از هر شهر و دیاری که می گذشتند، بر تعداد همراهانشان افزوده می شد، به طوری که برخی از مورخان تعداد یاران احمد بن موسی (ع) را نزدیک به پانزده هزار نفر ذکر کرده اند.
در همین احوال، علیرغم خدعه و نیرنگ های مامون عباسی برای مخدوش ساختن مقام ولایت و چهره علمی حضرت رضا (ع)، برتری حجت خدا و پیروزی های حضرتش کینه ی مامون عباسی را بیشتر و سرانجام در سال 202 هجری قمری امام معصوم را مسموم و به شهادت می رساند. سپس در سوگ ایشان، با ریا کاری به عزاداری می پردازد و جسد مطهر حضرت رضا (ع) را با احترام در کنار مدفن هارون الرشید قاتل امام موسی الکاظم (ع) دفن می کند.
مامون ملعون که از جنایات خویش بسیار متحوحش، و خبث سریرت و دشمنی آل ابیطالب را از اسلاف خویش کمال و تمام به ارث برده بود، با اطلاع از حرکت حضرت احمد بن موسی (ع) برادر بزرگوار امام رضا و یارانش به قصد خراسان، به جمیع حکام و عمال خود دستور داد هر کجا از بنی فاطمه و اولاد پیغمبر بیایند مقتول سازند و پیروان سادات بنی هاشم را با آزار و شکنجه مرعوب و مقهور حکومت غاصب کنند.
خبر حرکت احمد بن موسی (ع) توسط کارگزاران حکومتی به مامون رسید، مامون که ورود برادران امام را به مرکز حکومت، تهدیدی جدی برای موقعیت حساس خود می دید و از هم داستان شدن برادران و شیعیان امام با وی هراسناک بود، به همه حکمرانان خود، دستور داد که در هر کجا قافله بنی هاشم را یافتند، مانع از حرکت آنها شوند و آنها را به مدینه بازگردانند یا مقتول کنند.
این دستور به هر شهری که می رسید، کاروان از انجا گذشته بود، مگر در شیراز که پیش از رسیدن کاروان احمد بن موسی (ع)، حکم به حاکم وقت رسید، حاکم وقت فارس "قتلغ خان" مردی سفاک و خونریز بود، وی با لشکری انبوه از شهر خارج شد و در برابر کاروان شاهچراغ (ع) اردو زد.
احمد بن موسی (ع) در 2 فرسنگی شیراز با قتلغ خان روبرو شد، در آن جا خبر شهادت برادرش علی بن موسی الرضا (ع) انتشار یافت، و به احمد بن موسی(ع) خبر دادند که اگر قصد دیدن برادر خود علی بن موسی الرضا (ع) را دارید، بدانید که وی فوت شده است.
حضرت احمد بن موسی (ع) که وضع را چنین دید، دانست که نخست، برادرش در طوس شهید شده است، دوم، برگشتن به مدینه و یا غیر آن ممکن نیست و سوم، این جماعت به قصد مقاتله و جدال در این جا گرد آمده اند، بنابراین، اصحاب و یاران خود را خواست و جریان را به آگاهی همه رساند و افزود: قصد این ها ریختن خون فرزندان علی بن ابی طالب (ع) است، هر کس از شما مایل به بازگشت باشد یا راه فراری بداند، می تواند جان از مهلکه به سلامت برد که من چاره ای جز جهاد با این اشرار ندارم، تمامی برادران و یاران احمد بن موسی (ع) عرض کردند که مایل اند در رکاب وی جهاد کنند، آن بزرگوار در حق آن ها دعای خیر کرد و فرمود: پس برای مبارزه، خود را آماده سازید.
جدال و پیکار
سپاه قتلغ خان در برابر یاران احمد بن موسی (ع) صف های خود را آراستند، و جنگ نابرابری آغاز شد. در نتیجه ی رشادت و فداکاری یاران احمد بن موسی(ع)، دشمن شکست خورد و عقب نشینی کرد، این جدال در سه نوبت و به مدت چند روز ادامه یافت.
در پیکار سوم، سپاهیان قتلغ خان شکست خوردند و ناچار از محل درگیری، قریه کُشن تا نزدیک برج و باروی شهر شیراز به مسافت سه فرسخ عقب نشستند و از ترس به درون حصار شهر پناه بردند و دروازه های شهر را محکم بستند، احمد بن موسی (ع) به اردوگاه خویش، در قریه کُشن، نزدیک یاران خویش بازگشت. در این نبرد، عده ای از امامزادگان و اصحاب احمد بن موسی(ع) زخمی و تعدادی نزدیک به سیصد نفر به شهادت رسیدند.
نیرنگ دشمن
روز دیگر، احمد بن موسی (ع) یاران خود را به پشت دروازه شهر شیراز منتقل کرد و همان جا خیمه زد، قتلغ خان که دریافت قادر به پیکار با احمد بن موسی (ع) نیست و با وجود عشق و فداکاری که در سپاه احمد بن موسی (ع) موج می زند، توان مقابله مردانه با آنها را ندارد، با عده ای از فرماندهان سپاه خود، طرح نیرنگی را ریخت تا بلکه با این روش بر آن ها فایق آیند، بر اساس نیرنگ و توطئه طراحی شده، جمعی از سپاهیان جنگ آزموده ی خود را با شیوه جنگ و گریز به صفوف یاران احمد بن موسی (ع) گسیل داشت و به آن ها دستور داد در اولین درگیری وانمود به عقب نشینی و شکست کنند و به سوی دروازه های شهر بازگردند. یاران و برادران احمد بن موسی(ع) با این خدعه وارد شهر شدند، دشمن مکار، دورازه های شهر را بست. سپاهیان قتلغ خان که از پیش در گذرگاههای شهر کمین کرده بودند، یاران احمد بن موسی(ع) را هر کدام به وضعی و در موضعی به شهادت رساندند.
شهادت احمد بن موسی (ع)
در نتیجه توطئه دشمن بسیاری از یاران احمد بن موسی (ع) به شهادت رسیدند و عده ای نیز که از نیرنگ دشمن به سلامت گریخته بودند، در اطراف پراکنده شدند، مورخان اتفاق نظر دارند که غالب امامزادگان در فارس و دیگر شهرهای ایران، از پراکنده شدگان این نهضت هستند.
حضرت احمد بن موسی(ع) نیز مورد تعقیب دشمن قرار گرفت و قتلغ خان با شمار زیادی از سپاهیان خود به آنها هجوم برد، احمد بن موسی(ع) شجاعانه در مقابل دشمن پایداری کرد و به دفاع از خود پرداخت، برخی از منابع می نویسند: احمد بن موسی(ع) به تنهایی با لشکر انبوهی به نبرد پرداخت، دشمن چون دید از عهده او برنمی آید، شکافی در جایگاه استراحت وی ایجاد کرد و از پشت بر سرش شمشیر زد؛ سپس خانه را خراب کرد، و بدن او در زیر توده های خاک، در محلی که هم اکنون مرقد و بارگاه اوست، پنهان شد.
پیدایش قبر احمد بن موسی (ع) در زمان اتابکان
بیشترین و معتبرترین منابع متقدم و متاخر که به شرح حال و زندگانی احمد بن موسی (ع) پرداخته اند، آشکار شدن مدفن احمد بن موسی(ع) را در عهد امیر مقرب الدین مسعود بن بدر بین سال های (658-623) می دانند.
شیراز نامه زرکوب شیرازی (تالیف به سال 764 قمری) از قدیمی ترین ماخذهایی است که پیدایش قبر احمد بن موسی(ع) را در عهد امیر امیر مقرّب الدین مسعود بن بدر ثبت کرده است، وی می نویسد:
قبر امامزاده معصوم، امیر احمد بن موسی(ع) در میان شهر، قریب مسجد نو افتاده، امیر مقرب الدین مسعود بن بدر که از خاصگان و مقربان اتابک بن ابوبکر سعد بن زنگی بن مودود بوده، عمارتی در خاطر داشت و در آن جایگاه قبری یافته اند، مکشوف گشته، شخص مبارک او همچنان در حال اعتدال، تغییر و تبدیل در وی تاثیر نکرده، خاتمی که در انگشت مبارکش بود، احتیاط فرمودند، منقش بوده به نام احمد بن موسی، ائمه و افاضل و عقلا و اعیان شیراز جمع گشته اند و تحقیق کرده، صورت در حضرت اتابک معروض داشته اند. اتابک ابوبکر، مشهدی بر آن جا ساخته و عمارتی فرموده که به مرور زمان اشتهار یافته است و خلق شیراز بعد از آن که به کرات و صرّات در حالت فروماندگی و حیرت، التجا بدان جناب کرده اند و استمداد نموده اند و مقاصد و مطالب ایشان محصل آمده، بدین منوال آن مشهد مبارک اشتهار یافته.
معین الدین ابوالقاسم جنید شیرازی که دو سال بعد از درگذشت زرکوب، یعنی در سال، یعنی در سال 791 هجری قمریبه کتاب خود، شدالازار فی حط الاوزار عن زوار المزار، پرداخت و فرزندش عیسی بن جنید، آن را از زبان عربی به فارسی به نام هزار مزار ترجمه کرده است و بر آنچه که زرکوب در شیرازنامه آورده است، تاکید دارند، مولف شدالازار ضمن شرح مختصری از نسب، فضایل و شهادت احمد بن موسی (ع)، کشف مرقد آن حضرت را در عهد امیر مقرّب الدین مسعود بن بدر ذکر می کند.
بنا به گفته جنید شیرازی، هیچ کس از محل شهادت احمد بن موسی (ع) آگاه نبود تا زمان مقرب الدین مسعود بن بدر که وی قبر آن حضرت را یافت و بر آن گنبدی ساخت. درباره ی اینکه چگونه مشهد احمد بن موسی (ع) کشف شده، جنید هیچ گونه آگاهی نمی دهد.
وی در توصیف جسد مبارک آن حضرت می افزاید، هنگامی که حضرت را رویت کردند، رنگ مبارک وی برنگشته و هیچ تغییری در بدن آن حضرت دیده نشده و کفن وی همچنان تازه مانده و از روی انگشتری وی که عبارت «العزّة لله احمد بن موسی» بر آن نقش بود، وی را شناختند.
علاوه بر این چند ماخذ، که از نزدیک ترین منابع تاریخ محلی عصر اتابکان است، منابع دیگری نیز در دست است که آشکار شدن مشهد احمد بن موسی(ع) را به عصر امیر مقرّب الدین نسبت می دهند.
گزارش: محسن تورع
پایان پیام/
نظر شما