امام خمینی (ره)؛ افشاگر هویت اسلام آمریکایی

روزهای میانی خردادماه، گذشته از آن که فرصتی بس ارزشمند است برای یادمان ارتحال بزرگمردی که توانست در ابعاد مختلف، الگویی برای چندین نسل شود، مجال خوبی نیز فراهم می آورد تا در حد بضاعت خویش، نگاهی به بخش...

خبرگزاری شبستان//قم

 

روزهای میانی خردادماه، گذشته از آن که فرصتی بس ارزشمند است برای یادمان ارتحال بزرگمردی که توانست در ابعاد مختلف، الگویی برای چندین نسل شود، مجال خوبی نیز فراهم می آورد تا در حد بضاعت خویش، نگاهی به بخش بسیار مهم از اندیشه سیاسی حضرت امام (ره) مبنی بر ضرورت بازشناسی اسلام اصیل و اسلام آمریکایی داشته باشیم.


شکی وجود ندارد که از منظر آن نازنین روزگار، بازشناسی اسلام اصیل از اسلام غیر اصیل و تقلبی، یکی از مهم ترین و درخشان ترین بخش های اندیشه سیاسی امام راحل(ره) را تشکیل می دهد؛ چه آن که این بازشناسی در مقطع حساس نهضت اسلامی به خوبی توانست اسلام ناب محمدی را از تحجر و التقاط و دگراندیشی تمیز دهد و البته این کار باید هم از سوی کسی صورت می گرفت که قبل از هرچیز یک اسلام شناس واقعی بود و در مرتبه بعد، یک شخصیت کاریزماتیک سیاسی و اجتماعی به شمار می آمد که در ربع قرن گذشته توانست به راستی تاریخ ساز شود.


مبارزه امام(ره) را با جریان التقاطی که مروج اسلام های غیر اصیل بوده و هست را می توان از بیانات ایشان فهمید، آنجا که اینگونه زبان به سخن می گشایند: «روشن ساختن این حقیقت که ممکن نیست در یک مکتب و در یک آیین، دو تفکر متضاد و رو در رو وجود داشته باشد، از واجبات سیاسی بسیار مهم است.... وظیفه همه علماست که با روشن کردن این دو تفکر، اسلام عزیز را از شرق و غرب نجات دهند».


در واقع حضرت امام(ره) به خوبی از خطر تفکر التقاط و دگراندیشی و تأثیرات مخرب آن، با خبر بودند، از این رو با تقسیم اسلام به اسلام ناب محمدی(ص) و اسلام آمریکایی، مانع از سوءاستفاده کسانی می شوند که در ظاهر امر، مسلمانند اما به تعبیر پیر جماران، مروج اسلام آمریکایی بوده و دشمن رسول الله(ص) به شمار می روند.


اسلام آمریکایی از دیدگاه آن یگانه دوران، دارای چند ویژگی اساسی و مهم است که در ادامه به برخی از آنها اشاره ای کوتاه می شود؛


نخست آنکه، اسلام آمریکایی به هیچ وجه در تضاد با آمریکا به عنوان شیطان بزرگ و منافع آن نیست، لذا طبیعی است که با تمسک بر چنین اسلامی، نمی توان داعیه اسلام ظلم ستیز را داشت. چه آن که در چنین تفکری، منافع شخصی و رفاه فردی بر مصلحت دین و امت، رجحان دارد و از آن سو در لایه های درونی چنین اسلامی، ترس، انفعال و دوگانگی موج می زند. و این یعنی رسوخ تمام عیار نفاق در کالبد دین؛ دینی که دیگر عین سیاست نیست!


دوم آن که تأیید و حمایت آمریکا از چنین اسلامی، خود مهم ترین دلیل بر غیر واقعی بودن آن است. از این حیث باید دانست که حمایت سردمداران این کشور از جریانی سیاسی در جهان به معنی ضدیت اسلام انقلابی با آن جریان است و چنین معیاری می تواند برای رهپویان اسلام ناب در جهاد علیه دشمنان اسلام، بهترین معیار باشد.


نکته سوم هم اینکه چنین تقسیمی برای تثبیت نظام، یک ضرورت غیر قابل انکار است، چه آن که با این تقسیم بندی بر مردم روشن شد، هرچیزی که برچسب اسلام را داشته باشد، اسلام حقیقی نیست و این آگاهی بهترین اهرم مقابله است.


با نگاهی به بیانات و آثار حضرت امام(ره) می توان دریافت که ایشان چهارگروه را به عنوان حامیان و مروجان اسلام آمریکایی می دانست که شامل سرمایه داران، راحت طلبان، متحجران و مقدس مآبان می شوند.


امام(ره) به ویژه در قبال متحجران و مقدس نمایان بیشترین موضع گیری ها را داشت. نگاهی کوتاه به بخشی از بیانات ایشان در همین زمینه، همه چیز را روشن می کند؛ «راستی اتهام آمریکایی و روسی و التقاطی، اتهام حلال کردن حرام ها و حرام کردن حلال ها، اتهام کشتن زنان آبستن و حلال بودن قمار و موسیقی از چه کسانی صادر می شود؟ از آدم های لامذهب یا از مقدس نماهای متحجر و بی شعور!»


ایشان همچنین در جایی دیگر می گویند: «دیروز حجتیه ای ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب را با چراغانی نیمه شعبان به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی تر از انقلابیون شده اند!»


به تعبیر رسای رهبر فرزانه انقلاب، مبارزه با تحجر در عین پایبندی کامل به احکام اسلامی، مقابله با جریان کوته بین و جزم اندیش انقلاب، مبارزه با لیبرال ها و اسلام ستیزان از جمله مهم ترین شاخصه های اسلام نابی است که امام(ره) برایمان می گفت.


تردیدی نیست که در مکتب سیاسی پیر جماران، معنویت از سیاست جدا نیست، چه آن که در بیان ایشان سیاست و عرفان، سیاست و اخلاق و ... در پی هم و با هم اند.


امام(ره) که تجسم مکتب سیاسی خود بود، سیاست و معنویت را با هم داشت و خود همین را هم دنبال می کرد و بر آن تأکید می ورزید، حتی در مبارزات سیاسی، کانون اصلی در رفتار امام(ره)، معنویت او بود. همه رفتارها و همه مواضع امام(ره) در طول سال های عمر پر برکتش حول محور خدا و معنویت دور می زد. امام(ره) به واقع، به اراده تشریعی پروردگارش اعتقاد و به اراده تکوینی او اعتماد داشت و می دانست کسی که در راه تحقق شریعت الهی حرکت می کند، قوانین و سنت های آفرینش کمک کار اوست.
 

قابل توجه مروجان و حامیان جدایی دین از سیاست (سکولارها) این که حضرت امام(ره) در نخستین نوشته های خویش بر مسأله پیوند دین و سیاست تأکید نموده اند. جدایی دین از سیاست از نظر ایشان فکری است که ابتدا از سوی بنی امیه در صدر اسلام و قرن ها پس از آن، به کیفیتی دیگر از سوی استعمارگران اسلام ستیز مطرح شده است. به تعبیر خود ایشان «استعمارگران تبلیغ کردند که اسلام دین جامعی نیست؛ دین زندگی نیست، برای جامعه نظامات و قوانین ندارد، طرز حکومت و قوانین حکومتی نیاورده است».


چنین شعاری البته از نظر امام خمینی(ره)، شاخصه مهم اسلام آمریکایی است. آن جا که می فرمایند: «... اسلام آمریکایی این بود که ملاها باید بروند درسشان را بخوانند چه کار دارند به سیاست، با صراحت لهجه می گفتند...».


و در آخر این که؛ در زمانه ای که هر کس می خواهد پیرایه ای بر پیکره اسلام ناب محمدی(ص) بندد، بی گمان بازشناسی اسلام اصیل از اسلام غیراصیل به ویژه اسلام آمریکایی، از مهم ترین تکالیف سیاسی شهروندان جامعه اسلامی خاصه نخبگان چنین جامعه ای است.
 

پایان پیام/

کد خبر 138626

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha