خبرگزاری شبستان: در متون دینی اسلام و به خصوص مذهب تشیع مفهومی وجود دارد که از جهت پیچیدگی و ظرافت خاص این مفهوم، ارائه تفسیر دقیقی از آن مشکل بوده و محققین را با تنوعی از تفاسیر مختلف مواجه کرده است و از طرفی از جهت جایگاه معرفتی و دینی در تفکر شیعیان، از محوری ترین عناصر مذهب قرار می گیرد. به طور معمول، یکی از جایگاه هایی که سنت عقلانی یک مذهب فعال شده و کارکرد و کارایی خود را نشان می دهد، مواجهه با پیچیدگی ها و ظرافت های معرفتی است. در چنین موقعیت هایی است که کارایی و سودمندی نظام عقلانی یک جامعه، گروه و یا مذهب محک خورده و مورد آزمایش قرار می گیرد، مفهوم وساطت فیض که در نظام تفکر شیعه به عنوان یک صفت مهم و کلیدی برای معصومین(ع) اثبات می شود، ازجمله ی این مفاهیم است. از آنجا که این معنای معرفتی و اعتقاد دینی مورد انکار برخی مسلمانان است، نوع تبیین عقلانی که توسط سنت عقلانی و فلسفی شیعیان برای چنین مفهومی ارائه می شود، از اهمیت به سزایی برخوردار خواهد بود.
درحال حاضر، زنده ترین و محوری ترین سنت عقلانی شیعیان مسلمان، مکتب حکمت متعالیه صدرایی است که توسط ملاصدرا ارائه شده و ادامه ی سنتی است که سال ها توسط فیلسوفان مسلمان در نظام حکمت مشائی و اشراقی توسعه یافت و در نهایت توسط ملاصدرا با اصلاح و توسعه نظام عقلانی گذشته و اضافه کردن مفاهیمی شگفت و عمیق تعمیق و تحکیم شده و تاکنون به عنوان نظام فلسفی حاکم در سنت شیعه شناخته شد. بنابراین لازم است که بررسی کنیم که آیا این نظام عقلانی که در جهان به عنوان مهم ترین و شاخص ترین نظام فلسفی شیعیان شناخته می شود، توانایی تبیین و تحلیل چنین مفهوم دینی را دارد یا خیر.
مفهوم فیض در حکمت متعالیه
در نظام حکمت صدرایی، خداوند به عنوان عالی ترین مرتبه و بالاترین موجود دارای تمامی صفات کمالی می باشد و فوق کمالات او امکان پذیر نیست. ازجمله صفاتی که خداوند متعال به آن متصف است، فیاض بودن و جواد بودن است. خداوند فیاض مطلق و کامل ترین و یگانه منبع فیض وجود در عالم است و هر آنچه از کمال که در عالم تصور شود، همواره و آن به آن از خداوند صادر می شود و از او منقطع نیست.
فیض خداوند مانند هدایا و عطایای مادی ما نیست که وقتی هدیه ای را به کسی بخشیدیم، اگر بعد از آن موجود نباشیم، هدیه و فیض ما موجود مانده و به کار خود ادامه دهد بلکه عطایا و فیوضات حضرت حق به مانند شعاع خورشید نسبت به خورشید است که لحظه ای از او جدایی ندارد. همانطور که شعاع نور از نور جدایی ندارد و با نبود نور شعاعی هم موجود نخواهد بود. فیض الهی نیز از حضرت حق جدایی نداشته و بدون توجه حضرت، وجودی نخواهد داشت.
در نظام حکمت صدرایی همه ی عالم فیض خداوند است و لحظه به لحظه و آن به آن به خداوند وابسته است. وجود انسانی ما انسان ها و همه ی داشته های معنوی و مادی ما نیز از فیوضات حق است و آن به آن و لحظه به لحظه به او وابسته بوده و از او جدا نیست. اگر به فرض محال لحظه ای خداوند توجه خویش از بندگان را برگیرد برای آنها هیچ هستی و وجودی باقی نخواهد ماند.
نیاز به واسطه ی فیض در حکمت متعالیه
از طرفی، موجودات عالم مادی، موجوداتی متغیر و ضعیف هستند و در غایت فقر و پایین ترین درجه وجودی هستند. از طرف دیگر خداوند دارای عالی ترین مقام وجودی و منزه از تغییر و تبدل است. بر مبنای حکمت متعالیه اگر تغییرات نظام عالم را مستقیما مستند به خداوند بدانیم، موجب می شود که تغییر را در ذات حضرت حق جایز دانسته و نقصی را برای او اثبات کنیم. تعالی عن ذلک علوا کبیرا. لذا در نظام عقلانی شیعه اثبات می شود که موجودات سطح پایین عالم باید به وسیله واسطه هایی فیض را از جانب حق دریافت کنند.
این واسطه ها موجوداتی هستند که دارای مقامی بس والا بوده و در عین حال دارای دو جنبه هستند. جنبه متعالی ایشان با مقام حق سنخیت دارد و جنبه ی مادی ایشان با موجودات مادی. در نتیجه فیض حق از طریق این واسطه ها در سلسله مراتب خود به موجودات مادی می رسد. پس در حکمت متعالیه وجود واسطه ی فیض از ضروریات است و از آنجا که همه ی موجودات فیوضات الهی هستند، اگر واسطه ی فیضی در کار نباشد، هیچ موجودی در این عالم موجود نمی شود.
در متون دینی این واسطه ی فیض به مقام انسان کامل تعبیر شده و در تفکر شیعه این مقام برای ائمه معصومین(ع) و درحال حاضر برای امام عصر ارواحنا فداه اثبات می شود.
با این بیان، نه تنها امام زمان(عج) لحظه به لحظه و آن به آن متوجه ماست بلکه تمام وجود و هستی ما و نفس بودن ما نیز آن به آن از جانب ایشان به ما می رسد و اگر لحظه ای توجه ایشان از ما قطع شود، تمام وجود ما نیست و نابود می شود. بهترین مثالی که می توان ارائه کرد، همان مثال خورشید و شعاع آن است. ما به عنوان سایه ها و انتهای شعاع نور حق هستیم و واسطه فیض و امام زمان(عج) صدر و ساقه ی شعاع نور حق است و حضرت حق ایجاد کننده و منبع لایتناهی نور فیض الهی است.
با این تفسیر به راحتی می توان فهمید که چرا در احادیث ما ذکر شده که اگر حجت نباشد، تمام موجودات نابود می شوند و محال است زمانی از زمان ها حجت الهی در زمین وجود نداشته باشد. چرا که تمام هستی عالم از طریق حجت الهی و واسطه ی فیض الهی است که به آن می رسد و بدون او عالمی وجود نخواهد داشت.
پایان پیام/
نظر شما