خبرگزاری شبستان//اهواز
اشکفت سلمان یا نیایشگاه تاریشا بزرگترین خط نوشته میخی ایلام نو را در خود جا داده است، بر مبنای کتیبههای کشف شده در اطراف شهر ایذه، نام باستانی این شهر، «آیاپیر» بوده و تا قبل از انجام شدن اکتشافات باستان شناسی روی منطقه «تپه ملیان» و اثبات اینکه شهر باستانی «انشان»، پایتخت کوهستانی ایلامیان، در محل تپه ملیان واقع شده بوده، بسیاری از مردم ایذه را انشان (یا به صورت محلی «آنزان») میخواندند.
موقعیت آیاپیر باستانی در سر راه جاده اصلی تجاری از مرکز ایران به دشت خوزستان و شوش، به آن اهمیت اقتصادی و سیاسی خاصی میداده و به همین دلیل اطراف ایذه امروز، چندین اثر باستانی و نقش ایلامی وجود دارد که باعث جلب گردشگران و باستانشناسان شده است.
اصلیترین این کتیبهها در زمان حکومت یک پادشاه محلی به نام «هانی» نقش شده که در دوران نوایلامی و زمان سلطنت «شوتروک-ناخونته دوم» (698-717 پ م) بر آیاپیر حکومت میکرده. این دوران، یکی از پر فراز و نشیبترین دورانهای حکومت ایلامی نو بوده است که در آن، پادشاهان ایلام بعد از قرنها زندگی در زیر یوغ آشور و بابل، سعی در مستحکم کردن پایه های استقلال خود داشتند؛ به نظر میآید که هانی در آرام کردن کوهستانها و تحت اختیار درآوردن آنها زیر حکومت شوتروک-ناخونته، اهمیت خاصی داشته است.
نقش های هانی در این منطقه بسیار با نقش های سلطنتی ایلام میانه شبیه هستند و کاملاً مشخص است که منظور هانی، نشان دادن نفوذ و اختیار کامل خود در قلمرو جدیدش بوده و بزرگترین مجموعه نقش ها در شرق ایذه و در نزدیکی روستای «کول فرح» واقع شده است.
این مجموعه شامل یک کتیبه به خط و زبان ایلامی نو و نقش خود هانی است که در آن، هانی از فتوحاتش در کنار رود کارون برای آرام کردن شورشیان و از وفاداری خود به شوتروک-ناخونته، حکایت میکند.
در جهت دیگر مجموعه، چند نقش در اطراف یک تختهسنگ بزرگ کنده شدهاند که نشاندهنده مراسم قربانی از طرف هانی و روحانی بزرگ دربارش هستند و یک نقش در سنگی کوچک تر، درباریان ایلامی را نشان میدهد و تختهسنگ بزرگی از طرف رومن گیرشمن، باستانشناس فرانسوی، به عنوان سنگ قربانگاه شناخته شده است.
دو نقش دیگر، یکی کنده شده بر روی کوه، نشاندهنده یک مراسم جشن است که در آن، پادشاه در بالای نقش روی یک تخت جلوس کرده و بقیه مردم به صورت ردیف در پایین نقش شدهاند؛ سبک این نقش و موقعیت قرارگرفتنش میتواند نشاندهنده این باشد که به دورانی قبل از هانی، شاید دوران ایلامی میانه، تعلق دارد.
آخرین نقش، نیم مجسمه ایست به اندازه واقعی که بر روی یک طرف یک تخت سنگ کنده شده و احتمالاً نشاندهنده هانی و وزیرش است، نیمتنه یک مرد به سبک ایلامی میانه در کنار این کتیبه، جلب نظر میکند و سر این نقش در اوایل انقلاب در اثر برخورد گلوله «آر پی جی» تخریب شده است.
بالای دره ای در جنوب ایذه در نقطه ای که به شهر مسلط می باشد تاق بزرگی از سنگ طبیعی وجود دارد که از نظر زیبایی و عظمت خیره کننده است، درون آن چشمه آب شیرینی جاری است و در فصول بارندگی از بالای تاق آبشار خروشانی جاری می شود در این محل چهار نقش برجسته دیگر ایلامی دیده می شود که نیایشگاه تاریشا بوده است.
اولین نقش برجسته نیایش هانی پادشاه محلی آیاپیر به همراه وزیرش شورترورو و خانواده او است؛ شاه در جلو ایستاده و همگی آستین کوتاه بر تن دارند و بدون کفش هستند و زن هانی به نام هوهین یا آماتنا پشت وزیر ایستاده اند.
جلوی شاه یک آتشدان قرار دارد و فرزند شاه به خاطر اهمیت کمتری که نسبت به بقیه دارد کوچک تر از بقیه حجاری شده و همه افراد از سمت چپ طراحی شده اند و روی نگاهشان به سمت غار کوچکی است که درون اشکفت قرار دارد.
نقش برجسته شماره دو، همانند نقش شماره یک است ولی این بار هانی به همراه همسر و پسرش ایستاده و در حالت ایستادن آنها احترام دیده می شود؛ حالتی که همسر هانی دارد همانند حالتی می باشد که مجسمه یک هزار و 800 کیلوگرمی به دست آمده از شوش ناپیراسو همسر پادشاه ایلام میانه اونتاش گال دارد؛ تصویر نقش زن با وقار نشان از اهمیت زن در دوران ایلامی دارد و سه سنگ نبشته بر پوشاک نیایشگران وجود دارد.
نقش برجسته شماره 3، در ارتفاع سه متری بر سنگ حک شده و کاملاً درون اشکفت قرار دارد، در کنار آن سنگ نبشته ای به خط ایلامی کنده شده و هانی به تنهایی در حال نیایش است و در پشت سر او در 26 سطر کتیبهای به خط میخی ایلامی وجود دارد که هانی درباره خود و کارهایی که در سرزمین آیاپیر انجام داده، توضیح میدهد.
این بار بر عکس نقوش 1 و 2 هانی از سمت راست حجاری شده، از این رو می توان نتیجه گرفت فضای میانی نقش برجسته 2 و 3 مرکز نیایشگاه بوده است؛ این تصاویر مورد حمله یادگاری نویس ها قرار گرفته و از آنجا که در زیر اشکفت رطوبت زیادی دارد به شدت آسیب دیده اند.
نقش برجسته شماره 4، تقریباً نا مفهوم است زیرا به شدت آسیب دیده و شخصیت مهم ایلامی در حال انجام مراسم میباشد تصویر یکی از خدایان در این تصویر حجاری شده ولی جزئیات قابل تشخیص نیست، پاهای مجسمه بر روی پایه ای قرار دارند و ریش بلند او به سینه می رسد.
یک ساختمان خرابه نیز در کنار این نقوش قرار دارد و کنار آن یک غار کوچک طبیعی دیده می شود؛ گویند این ساختمان متعلق به سلمان فارسی و نیایشگاه او بوده، ولی بهتر است بگوییم ساختمان متعلق به دوره اتابکان می باشد، دلیل اینکه این دره به اشکفت سلمان تعلق دارد نیز همین است، شاید مانند قبر مادر سلیمان برای حفظ آثار تقیه لازم بوده، به هر حال اگر سلمان فارسی قبل از اسلام در این منطقه نیایش می کرده هنوز مسلمان نشده بود و بعد از اسلام هم رد او را در ایذه نداریم.
نقشهای مختلف دیگری نیز در اطراف ایذه وجود دارند که اکثراً تکرار نقشها و کتیبههای کول فرح هستند و از سوی هانی کنده شدهاند؛ اما در منطقه «خُنگ اژدر»، در روی یک تختهسنگ، دو نقش دیگر جلب نظر میکنند، در یکطرف این سنگ، نقش کوچکی از دوران ایلامی، نشاندهنده چهار پیکره کوچک است که سبک آنها به نظر ایلامی میانه میآید.
در روی دیگر این سنگ، نقشی از چهار مرد در لباس های پارتی و یک مرد اسب سوار، نشاندهنده اهمیت منطقه در زمان اشکانیان و حکومت دستنشانده آنها در منطقه، سلطنت علمائید، است که متاسفانه کتیبهای در اطراف این نقش وجود ندارد و نمیتوان دقیقاً تاریخ آن را مشخص کرد، اما از سبک نقش میتوان آن را به نیمه دوم حکومت اشکانی و شاید قرن اول میلادی نسبت داد.
در دوران اسلامی، ایذه به عنوان پایتخت اتابکان لر بزرگ انتخاب شد و بعد از حمله مغول، مرکز محلی حکومت مغولان، خرابههای بنایی از دوران ایلخانی که به نام «طاق طویله» شناخته میشود اکنون در مرکز شهر وجود دارد.
پایان پیام/
نظر شما