خبرگزاری شبستان: واژه مادر تنها واژه ای است که کاربرد آن با هر زبان، نژاد و قومیت حسی واحد را در انسان ها به وجود می آورد حسی که گرمای عشق و لطافت مهربانی را به یاد می آورد. این واژه در تمامی فرهنگ ها از تقدسی ذاتی برخوردار است. در این میان اسلام به عنوان کاملترین و برترین ادیان و مکاتب و قرآن به عنوان کتاب راهنمای این دین مبین، زیباترین نگاه ها و تعاریف را از این واژه مقدس دارند. که در یادداشت ذیل این نگاه با مرور آیات وحی ارائه می شود.
آیات قرآن که در مورد حق شناسى از والدین آمده است بر دو قسم است: یک قسم حق شناسى مشترک پدر ومادر را بیان مىکند و قسم دیگر، آیاتى است که مخصوص حق شناسى مادر است، قرآن کریم اگر درباره پدر حکم خاصى بیان مىکند فقط براى بیان وظیفه است، (انِ اشکُر لی و لِوالدیکَ) (لقمان، 14) شکرگزار من و پدر و مادرت باش.
اما با همه این تجلیلهاى مشترک، وقتى مىخواهد از زحمات پدر و مادر یاد کند، از زحمت مادر سخن مىگوید، نه از زحمت پدر، آنجا که مىفرماید:
(و وصّینا الانسانَ بِوالدیه احساناٌ حَملتهُ امُّه کرهاٌ و وضَعته کرها وحَملُه و فِصالُه ثلاثون شهرا) (احقاف، 15)
زحمات سى ماهه مادر را مىشمارد، که: دوران باردارى، زایمان، و دوران شیرخوارگى براى مادر دشوار است. و همه اینها را به عنوان شرح خدمات مادر ذکر مىکند. قرآن کریم به هنگام یادآورى زحمات حتى اشارهاى هم به این موضوع ندارد که: پدر زحمت کشیده است.
بنابراین، آیات قرآن که در مورد حق شناسى از والدین آمده است بر دو قسم است: یک قسم حق شناسى مشترک پدر و مادر را بیان مىکند و قسم دیگر، آیاتى است که مخصوص حق شناسى مادر است، قرآن کریم اگر درباره پدر حکم خاصى بیان مىکند فقط براى بیان وظیفه است، نظیر:
(وعلى المولودِ له رزقُهُنَّ و کِسوَتُهُنَّ بِالمَعروف) (بقره، 233)
خوراک و پوشاک مادران به طور شایسته به عهده پدر فرزند است.
ولیکن هنگامى که سخن از تجلیل و بیان زحمات است، اسم مادر را بالخصوص ذکر مىکند.
اِمّا یَبلُغَنّ عِندک الکِبَر احَدُهُما او کِلاهما فلا تَقُل لهما اُفٍ و لا تَنهَرهُما و قُل لَهُما قولاٌ کریماٌ) (اسراء، 23)
"اگر یکى از آن دو یا هر دو، در کنار تو به سالخوردگى رسیدند به آنها حتى «اوف» مگو و به آنها پرخاش مکن و با آنها سخنى شایسته بگوى."
و در جایی دیگر مىفرماید:
ما سفارش کردیم به انسان که احسان را نسبت به پدر و مادر فراموش نکند: (و وصّینا الانسانَ بِوالدیهِ احساناٌ) (احقاف، 15)
و انسان را نسبتبه پدر و مادرش به احسان سفارش کردیم. (وقَضى ربُّک الاّ تعبُدوا الا ایاهُ و بالوالدَینِ احسانا (اسراء، 23)
پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر خود احسان کنید.
فقدان نگاه جسیتی به حوزه های اصلی بشر
باید توجه داشت که قرآن نگاه جنسیتی به حوزه های اصلی بشر ندارد و اگر تفاوت هایی را در احکام و قوانین زندگی بشر در دنیا قایل است، به سبب تفاوت های طبیعی است که تأثیری در اساس مسئله بجا نمی گذارد. اگر نوعی تبعیض جنسیتی در برخی موارد دیده شده، به قصد بازسازی ضعف طبیعی زن و فراهم آوری امکان بیشتر تساوی عدالت می باشد. از جمله افزایش دیه و ارث تا دو برابر برای مرد، در ظاهر به نفع مرد است، ولی اگر به درستی تحلیل و تبیین شود، این احکام تماماً در خدمت منافع زن و برقراری عدالت است؛ زیرا این زن است که از این افزایش بهره می برد تا این گونه نقص طبیعی جبران شود و عدالت اجرا شود.
اگر سخن از مقام مادر و زن است، به این معنا است که فراتر از حقوق و اجرای عدالت، احسانی شامل زن و مادر شود و به شکل برتر، از او تکریم و تجلیل به عمل آید.
مقام زن بویژه در اسلام و تعالیم وحیانی برابری جنسیتی زن و مرد در آموزه های قرآنی
تفاوت هایی که در احکام و قوانین شریعت دیده می شود، برای ایجاد فضای اعتدال و تعادل برای روح انسانی در دو کالبد متفاوت زن و مرد است تا محدودیت های کالبدهای روح در دنیا، موجب نشود تا انسان به مقام بایسته و شایسته خویش نرسد. به عنوان نمونه اگر جهاد در راه خدا، تأثیراتی در متاله و ربانی شدن روح انسانی دارد، این معنا برای مرد از طریق جهاد با کافران در مرزها به دست می آید و برای زنان در حسن التبعل و نیکو شوهرداری تحقق می یابد؛ چرا که زن از نظر فیزیک بدنی و روحیه لطیف و حساس، نمی تواند در میادین جنگ حضور یابد و کشتار و خونریزی نماید؛ چرا که زن برای زایش زندگی آفریده شده است و نمی تواند جان بگیرد و مرگ را بسازد. روحیه لطیف و سرشار از عواطف و احساسات زن، می بایست در شکل دیگر، همان مزایای جهاد را به دست آورد. این گونه است که نیکو شوهرداری کردن در حکم جهاد دانسته شده است. (نهج البلاغه، قصار 136)
بر این اساس، آموزه های قرآنی، متناسب با کالبد جسمانی روح زن و مرد بیان شده است تا روح انسانی در هر دو کالبد بتواند بدرستی اسمای الهی را در خود فعلیت بخشد و با خدایی و متاله شدن، ربوبیت الهی را مظهریت نماید.
اگر گفته شده است که کالبد زنانگی اجازه نمی دهد تا برخی از مسئولیت های حساس و کلیدی چون پیامبری، امامت، قضاوت و مانند آن را به عهده گیرد، این بدان معنا نیست که روح انسانی وی نمی تواند به کمالاتی که بر آن مترتب است برسد؛ بلکه به معنای دست یابی به این کمالات از راههای دیگر است. از این رو حضرت فاطمه(س) همانند امیرمؤمنان علی(ع) و اهل بیت(ع) در حکم نفس پیامبر ص است و همان مقامات پیامبر و پیامبری را دارا می باشد. از نظر آموزه های قرآنی، هیچ گونه تفاوت میان زن و مرد در مقام روح انسانی و مقامات و کمالات آن وجود ندارد و تفاوتهای موجود در کالبد انسانی و فیزیک زن و مرد، هرچند که تفاوتهایی را در احکام و قوانین و مسئولیت ها ایجاد میکند،ولی این تفاوتها تأثیری در اصل فلسفه وجودی انسان بجا نمیگذارد و به اشکال گوناگون،تأثیرات کالبدهای زنانگی و مردانگی به گونه ای جبران شده تا روح انسانی در هر دو کالبد زنانگی و مردانگی به کمال بایسته و شایسته خود برسد.
پایان پیام/
نظر شما