خبر گزاری شبستان: بنا بر اعلام پایگاه اطلاع رسانی استاد مصباح یزدی ، در اولین نشست از سلسله نشستهای علم دینی که 24 فروردین ماه سال جاری در سالن همایشهای مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) برگزار شد،علامه مصباح بیان کردند : وجود اشتراکات لفظی در واژه علم و دین مغالطاتی را ایجاد میکند که حتی تیزهوشان را به دام میاندازد.
عضو خبرگان رهبری گفت: علم به معنای تجربه حسی، اگر تنها به عنوان یک اصطلاح، در مقابل دیگر اصطلاحاتی که برای علم وجود دارد به کار رود، مشکلی پیش نمیآید، اما مشکل از اینجا ایجاد میشود که این اصطلاح بار ارزشی به خود گرفته و هر گزارهای به غیر از این طریق، هرچند با برهانهای متقن عقلی اثبات شود، غیر علمی و بیارزش تلقی میشود
علم از مشترکات لفظی است که معانی بسیاری دارد.
یکی از معانی علم مقولهای است روانی که اعتقاد به حقیقتی است که احتمال خلاف در آن راه نداشته باشد و در مقابل ظن، شک و وهم قرار میگیرد و هر گزارهای که مطابقت آن با واقع احراز شده باشد را گزاره علمی میگویند.
گاهی علم به معنای مجموعه مسائلی است که دارای محور و موضوع واحدی است، اما لزوما همه این مسائل با واقعیت مطابقت ندارد، مانند علم فقه، علم تاریخ و علم ریاضی.
گاهی معنای علم، اخص از معنای پیشین است و فقط شامل مجموعه مسائلی میشود که از قضایای کلی تشکیل شده است. علم در این اصطلاح شامل علوم متشکل از قضایای شخصی نمیشود، لذا تاریخ و جغرافیا در این اصطلاح علم نیستند.
گاهی علم به مجموعه قضایای حقیقی و اعتباری اطلاق میشود و در اصطلاح دیگر تنها به مجموعه قضایای حقیقی علم گفته میشود.
چند قرن است که علم معنای اصطلاحی دیگری نیز به خود گرفته است و آن مجموعه قضایایی است که اثبات محمول آنها برای موضوعشان تنها از طریق حس و تجربهی قابل ارائه به دیگران ممکن است و هر گزاره اینچنینی را گزاره علمی گویند.
طبق این اصطلاح، معرفتی که از راه شهود، عرفان و عقل حاصل شود علم نخواهد بود، ادامه داد: این معنای علم به قدری ترویج شد که در ادبیات دانشگاهی هرگاه از علم نام برده میشود، مراد همین اصطلاح خاص است.
این معنای علم، اگر تنها به عنوان اصطلاحی در مقابل دیگر اصطلاحاتی که برای علم وجود دارد، به کار رود مشکلی ندارد، اما مشکل از اینجا ایجاد میشود که این اصطلاح بار ارزشی به خود گرفته و هر گزارهای به غیر از این طریق، هرچند با برهانهای متقن عقلی اثبات شود، غیر علمی و بیارزش تلقی میشود.
وی با بیان اینکه نه تنها این اصطلاح علم ایهام دارد، بلکه علمگرایان در عمل نیز علمی غیر از این علم را معتبر نمیدانند، خاطر نشان کرد: این در حالی است که این مسأله مورد توجه قرار نمیگیرد که آیا فقط تجربه حسی وجود دارد یا تجربه غیرحسی نیز وجود دارد، و آیا راهی وجود دارد که اعتبار و اتقانش بیش از تجربه حسی باشد یا خیر؟
آیتالله مصباح یزدی ادامه داد: البته ما معتقدیم تنها علوم تجربی معتبر نیست، بلکه برخی بدیهیات عقلی هستند که ارزش بسیار بیشتری از علوم تجربی دارند، شهود نیز یکی دیگر از این راههاست، به ویژه شهودی که برای پیامبران حاصل میشود، که بالاترین نوع آن است و در علوم حضوری نیز احتمال خطا وجود ندارد، در حالیکه به اذعان دانشمندان علوم تجربی بسیاری از اشتباهات و خطاها در علوم تجربی وجود دارد.
علامه مصباح یزدی بحثهای معرفتشناسی را مرهون زحمات علامه طباطبایی و شهید مطهری رحمةاللهعلیهما دانست و گفت: آن علمی که معمولا رابطهاش را با دین میسنجند، علم تجربی است و متأسفانه به خاطر وجود اشتراکات لفظی، مغالطاتی در این زمینه شکل میگیرد که حتی تیزهوشان و متخصصین را نیز در دام میاندازد و با توجه به اینکه نوعی بار ارزشی برای علم در نظر گرفتهاند، سبب میشود، دین غیرعلمی و بیارزش جلوه داده شود.
نیز کلمهای عربی است که در فارسی از آن به آیین و کیش تعبیر میشود، اما دین نیز مشترک لفظی است که در لغت عربی و حتی در قرآن کریم معانی مختلفی دارد.
دین به یک معنا مجموعه جهانبینی و ایدئولوژی است، یعنی عقائدی درباره انسان، هستی، آفرینش و رفتارهای متناسب با آن عقائد، که در این معنا، خورشیدپرستی و بتپرستی نیز دین به شمار میآید.
گاهی از دین، ادیان آسمانی اراده میشود و لذا امثال بتپرستی را شامل نمیشود.
وی با اشاره به دین اسلام گفت: ما معتقدیم دین اسلام بر حق است و بنا بر مشهور دارای سه بخش اعتقادات، اخلاق و احکام است، یعنی دین از یک مقوله خاص نیست، بلکه مجموع عقائد به عنوان ریشه درخت اسلام، اخلاق به عنوان تنه و شاخههای اصلی درخت، و احکام به عنوان شاخ و برگهاست.
با تبیین و شناخت این واژهها و ارادهای که از کاربرد این الفاظ میشود، باید دید چه رابطهای بین علم و دین وجود دارد؟ کارکردهای هریک چه تفاوتی با یکدیگر دارد و آیا بایکدیگر تلاقی دارند؟
اثبات حقیقت و شناخت، مختلف هستند، ... روش تعقلی، روش تجربی، روش نقلی و شهود از انواع روشهای شناخت است و هر سه بخش دین را نمیتوان تنها با یک روش اثبات کرد.
همانگونه که امروز عدهای ادعا میکنند هر شناختی که قابل تجربه حسی نباشد، بیارزش است، در گذشته نیز برخی شناخت را منحصر در شناخت حسی میدیدند و در بسیاری از موارد از پیامبران درخواست دیدن خداوند متعال را میکردند، در حالیکه راه شناخت خدا نه تنها حسی نیست، بلکه نقلی هم نیست، و تنها روش برای اثبات خدا روش عقلی است.
وی با بیان اینکه بر خلاف برخی تصورات حتی با معجزات پیامبران نمیشود خدا را اثبات کرد، ادامه داد: روش اثبات خداوند، روشی تعقلی است، هرچند از طریق شهود نیز میتواند این شناخت حاصل شود، اما اولا چنین شناختی شخصی است و ثانیا قابل ارائه به دیگران نیست.
برخی مسائل دین را تنها از راه نقل میتوان فهمید، اظهار داشت: به هیچ وجه با عقل یا تجربه نمیتوان فهمید که نماز صبح باید دورکعت باشد.
وی با بیان اینکه متدهای شناخت عقلی و نقلی برای علمگرایان قابل قبول نبوده و آن را غیرعلمی و بیارزش میدانند، ادامه داد: این در حالی است که حتی روش تجربی اعتبارش را از روش عقلی میگیرد و علمگرایان بدون توجه به این مسأله، معیار همه چیز را حس قرار میدهند، در حالیکه در حس، خطا و اشتباه وجود دارد.
قلمرو علم مصطلح، همه مسائل قابل تجربه است، لذا مسائل ماورائی و متافیزیک از قلمرو این علم خارج است و دست علم بدان نمیرسد تا درباره آن اظهار نظر کند.
پایان پیام/
نظر شما