به گزارش خبرگزاری شبستان از قم، متن کامل نوشتار به شرح زیر است:
در مقام بیان عظمت اهل بیت علیهم السلام خصوصاً حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و برکات وجودی آن بزرگواران چه میتوان گفت، و از کجا باید شروع کرد؟ آنهایی که خداوند متعال، عالم را به واسطه وجود ایشان خلق فرموده است، آنجا که رسول خدا صلوات الله علیه وآله فرمود:
«لَوْ لَا نَحْنُ مَا خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ وَ لَا حَوَّاءَ وَ لَا الْجَنَّةَ وَ لَا النَّارَ وَ لَا السَّمَاءَ وَ لَا الْأَرْض»[1]
و یا حضرت امیر المؤمنین علیه السلام در آن مرقومهای که به معاویه مرقوم نمودند میفرماید:
«فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا»[2]
این عبارت، از نظر معنا خیلی مهم است. بعضی میخواهند بگویند که معنای این روایت این است که مردم تربیتشده یا پرورشیافته مکتب ما هستند، ولی هیچ مانعی ندارد که به این معنا باشد که هدف غایی از خلقت، وجود محمد و آل محمد علیهم السلام است.
و یا آن حدیث قدسی که خداوند میفرماید: «خَلَقْتُکَ لِأجْلِی»[3] و در حدیثی دیگر میفرماید: «لَوْلَاکَ مَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاکَ»[4]. اصلاً انسان نمیتواند بفهمد که خداوند متعال که میفرماید: تو را برای خودم خلق کردم و همه افلاک را برای تو خلق کردم چه معنایی دارد؟
آنچه از همه این سخنان معلوم میشود این است که ارتباط آنها با خداوند متعال بسیار بالاست، چرا که خداوند متعال، بالا و والاست، البته خود پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله اظهار عجز میکند و اظهار میدارد:
« مَا عَرَفْنَاکَ حَقَ مَعْرِفَتِکَ»[5]
باید دانست که ما هر چه داریم از اهل بیت علیهم السلام داریم. غیر از آنها هر کس هر چه میگوید، وقتی انسان آنها را ملاحظه میکند میبیند به جایی متصل نیست و نمیشود به آن اعتماد کرد.
همه چیز در مکتب اهل بیت علیهم السلام است که پیامبر فرمود: إنی تارک فیکم الثقلین کتاب اللّه و عترتی، یعنی همه چیز را از اهل بیت بگیرید و از غیر اینها نگیرید.
حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: نه از اینها جلو بیفتید و نه عقب، که اگر جلو بروید گمراه میشوید و اگر عقب بیفتید هلاک میگردید. و نیز میفرماید: لاتُعَلِّمُوهُم چیزی یادشان ندهید، فإنَّهُم أعْلَمُ مِنْکُم از تمام مردم، اینها عالمتر هستند.
حال در میان اهل بیت علیهم السلام، حضرت زهرا سلام الله علیها یک محوریت خاصی دارند؛ ملاحظه کنید وقتی اهل بیت علیهم السلام معرفی میشوند ایشان در صدر هستند؛ «هُمْ فَاطِمَةُ وَ أبُوهَا وَ بَعْلُهَا وَ بَنُوهَا»[6]
آن حضرت در بین اهل بیت علیهم السلام، مقام و عظمت خاصی دارند که همه ائمه علیهم السلام به وجود ایشان افتخار میکنند. در واقع، آن وجود مقدس برای همه اهل بیت علیهم السلام حجت است، یعنی برای حقانیت خودشان و برای بطلان غاصبین و ستمگران به وجود آن بزرگوار احتجاج میکنند. همه اهل بیت علیهم السلام حجتند، ولی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از این جهات، حجیتش از همه بیشتر است.
فاطمه زهرا سلام الله علیها سیدة نساء العالمین، بضعة الرسول و قرینة ولیّ الله، بانویی که در مباهله به حکم قرآن مجید، اختصاصِ شرکت داشت، و از اهل بیت علیهم السلام هم، یگانه بانویی بود که به مقام عصمت و طهارت چون پدر و همسر و فرزندانش آراسته بود، و در آن اجتماع که حتی امّ سلمه هم اجازه حضور نیافت و از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله جواب «إنّکِ على الخیر» شنید، فقط یگانه بانویی که حضور داشت آن حضرت بود.
او در غیر مقام نبوت، در اخلاق و علم و کمالات نسبت به پدر نسخهای مطابق اصل بود، و مثل سائر ائمه علیهم السلام سیره و رفتار و گفتارش، دین و شرع و دلیل احکام الهی است.
او امامت به معنای علم و هدایت را حائز بود، و به عنوان یک بانوی اول اسلام در عفاف و عصمت و کرامت و ستر، وجودش الگو و اسوه است. اشتغال به کارهای بیرون از منزل و همکاری با مردان نامحرم دون شأن هر زن ذی شأن و ملتزم به ستر و عفاف است تا چه رسد به بانویی که شأنش «إنّ اللهَ تَعَالى یَغْضِبُ لِغَضَبِ فَاطِمة وَ یَرْضى لِرِضَاهَا» باشد. اصلاً حضور در جاهایی که مختص به مردان است برای بانویی مانند او تنازل از مقام اجل و امنع و اقدس اوست.
خطبه فدکیه
یکی از معجزات حضرت زهرا سلام الله علیها، خطبه بالبدیهة آن حضرت بود. آن بزرگوار در آن جو اختناق و کودتای بزرگی که شده بود، با آن مصیبت جانکاه و عظمای ارتحال حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم و بعد مصایب دیگر، این خطبه را که در اوج فصاحت و بلاغت است انشاء کرد که امیرالمؤمنین علیه الصلاة و السلام هر چند امام البلغاء و امیر الفصحاء است و میفرمود: «إِنَّا لَأُمَرَاءُ الْکَلَامِ وَ فِینَا تَنَشَّبَتْ عُرُوقُهُ وَ عَلَیْنَا تَهَدَّلَتْ غُصُونُه»[7] ولی جوّ اجازه نمیداد که چنان سخنرانی جامع و گویا و کوبنده و ماندگاری ایراد نماید.
عظمت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها باعث شد که در آن اجتماع تاریخی و محاکمه بزرگ نتوانستند مانع خطبهخواندن ایشان شوند، و چنان بود که شخص حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله حضور یافتهاند، و بسیاری از مردم حاضر وقتی آن حقایق بیان میشد گریه می کردند.
به هر حال، این خطبه متضمن مطالب بسیار بالا است و از معجزات اهل بیت علیهم الصلاة و السلام است، و لذا در مثل کتاب بلاغات النساء که در قرن دوم هجری نوشته شده است این خطبه را نقل میکند.
البته فضایل آن حضرت بسیار زیاد است؛ همین حدیث مشهور نبوی که «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ یَرْضَى لِرِضَاهَا»[8] در عین اختصار، معنای والا و مهمی دارد. حقائق و مطالب مهم ولایی تا حضرت مهدی علیه الصلاة و السلام از این روایت استفاده میشود، یا این حدیث که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله هنگامی که میخواهند حضرت فاطمه را دلداری و تسکین خاطر بدهند میفرمایند:
«أبشری یا فَاطِمة إنّ المَهْدِیّ منک»[9]
ای فاطمه! بشارت بر تو باد که مهدی از توست؛ این بسیار مهم است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شخص اول عالم امکان، برای آرامش روان و آمادهساختن دختر عزیز و یگانه خود برای تحمل مصایب و مسائلی که پیش میآید اینگونه دلداری میدهند که مهدی از توست، یعنی همه از تو و برای توست، و سیر جهان به سوی تو، و پیروزی حق بر باطل و نور بر ظلمت برای تو است. به هر حال سخن در عظمت حضرت زهرا سلام الله علیها بسیار زیاد است.
گرامیداشت فاطمیه و مواضع فاطمه، سیره فاطمه، زهد فاطمه، عبادت فاطمه، علم و حکمت فاطمه باید همیشه جزء برنامهها باشد، و در سخنرانیها، تألیفات و در هر فرصت مناسب باید آن را بازگو کرد.
باید مصایبی که بر آن حضرت وارد شده است و آنقدر فاش و آشکار است که حتی در مثل کتاب النهایة ابن اثیر - با اینکه سنی است و کتابش لغت است- به مناسبت از اشاره به این مصائب پس از رحلت رسول الله صلی الله علیه و آله نتوانسته خودداری کند و آنها را برای همه بازگو میکند.
ابن اثیر در النهایة، لغت (هنبث) این دو شعر را از حضرت زهرا علیها السلام استشهاد میآورد که اجمالی از آن مصایب و هتک حرمتها به آن بانوی یگانه اسلام است که هر کس و هر شخص آگاهی، همه چیز را از آن میفهمد، و شدت ناراحتی زهرا سلام الله علیها و رنج و غم او و اعتراض او را به آنچه واقع شد نشان میدهد. آنجا که خطاب به پدر بزرگوارش میفرماید:
قد کـان بعدک انباء و هنبثة لو کنت شاهدها لم یکثر الخطب
انا فقدناک فقد الأرض وابلها فاختل قومک فاشهدهم و لاتغب
سپس میگوید: «الهنبثة واحدة الهنابث، و هی الامور الشداد المختلفة و اشار إلى عتبها على أبیبکر: إنها خرجت فی لمة من نسائها تتوطأ ذیلها إلى أبیبکر فعاتبته.»
باید تاریخ را برای مردم بیان نمود، کلمات حضرت زهرا علیها السلام مخصوصاً آن خطبه عظیمه و بلیغه را که از معجزات ایشان است به گوش جهانیان رساند.
باید در این فاطمیهها، شخصیت ملکوتی آن حضرت تجلیل و تعظیم شود، و همه مردم در این ایام، ارادت و مودت خود را به یگانه بانوی اسلام دخت گرامی پیامبر رحمت حضرت فاطمه زهرا علیها السلام اثبات نمایند.
امروز ما به تأسی به آن حضرت احتیاج داریم. جامعه ما به پیروی از روش همسرداری و تربیت فرزند - که آن حضرت بهترین طریقه و روش را داشتند- احتیاج دارد.
امروز کلمات آن حضرت باید سرمشق زندگی همه بانوان و بلکه مردان باشد. آن حضرت، مقام واقعی و کرامت حقیقی زن را به دنیا ابلاغ نمود و فرمود: بهترین زن آن است که نه او مرد نامحرمی را ببیند و نه مرد نامحرمی او را ببیند.
این است که حضرت زهرا علیها السلام را تا امروز و تا قیامت، در دلهای مردم آگاه و خداپرست و حقجو زنده نگه داشته است.
فاطمیه یک تاریخ است، فاطمیه یعنی فریاد بر سر ظالمان، فاطمیه یعنی جهاد برای پیروزی حق بر باطل، و بالاخره فاطمیه یعنی روز حکومت جهانی و الهی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف.
آری! فاطمیه عاشوراست، فاطمیه شب قدر است، فاطمیه غدیر و نیمه شعبان است، و فاطمیه یعنی روز پیروزی نور بر ظلمت.
در پرتو بیان فضائل آن حضرت، همه ابعاد دین و ولایت ائمه طاهرین، و دعوت اسلام و قرآن و مکتب اهل بیت علیهم السلام و در کل، رسالت رسول اکرم صلی الله علیه و آله را باید تبلیغ نمود.
باید با بدعتها، با بیگانهگراییها، با نابسامانیها، با گناه، با شیوع مناهی و ملاهی، با فساد، با جهل و ضلالت مبارزه نمود.
مکتب اهل بیت علیهم السلام، مکتب معرفت، مکتب علم و بیداری، مکتب آگاهی و عدالت و برابری و رشد عقلی و اندیشههای نورانی است که همه باید آن را در این فرصتها بازگو کنیم، و همه باید قدردان مجالس نورانی فاطمی باشیم، و از برکات آن کمال استفاده را نموده و مهمترین وظیفه خود را دعا با تضرع و انابه به درگاه خداوند متعال برای تعجیل در فرج موفور السرور فرزند عزیز فاطمه، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه قرار دهیم. اللهم عجل فرجه الشریف و اجعلنا من اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه.
منابع:
[1]. عیون اخبار الرضا علیه السلام؛ج1،ب26،ح22.
[2]. نهج البلاغة،نامه28.
[3]. الجواهر السنیة؛ شیخ حر عاملی، ص710.
[4]. بحار الانوار؛ ج15،ب1،ح48
[5]. بحار الانوار؛ج68،ب61،ح1.
[6]. عوالم العلوم، ص933.
[7]. نهج البلاغة، خ233.
[8]. صحیفه امام رضا علیه السلام، ص45،ح22.
[9]. البرهان متقی هندی، ص94.
پایان پیام/
نظر شما