از بــیـت آل طـاهـا(ص) آتـــش کــشــد زبـانــه

شور و محشر درعالم جبروت برپاست گویی عرشیان عزای بانوی آب و آینه را به سوگ نشسته اند و خانه آل طاها را آتش اندوه فرا گرفته است.

خبرگزاری شبستان: هیچ کس نمی تواند فاطمه را بستاید وهیچ کس هم نمی تواند فاطمه را نستاید و به راستی قلم و تقریر ما خاکیان چگونه می تواند عظمت و شکوه و هیبت افلاکی او را بستاید یا نستاید و از این رو هرکس این همه فضایل و شکوه و مجد را نادیده انگارد خود را حقیر وکوچک نمایانده است. اما هر کس بازبان خویش ازام ابیها سخن می گوید و شاعری چون حاج احمد دلجو چه لطیف درباره بانوی آب و آینه چنین می سراید:
 

از بــیـت آل طـاهـا(ص) آتـــش کــشــد زبـانــه/گــوئـی شــده قـــیـامـت بـر پـا درون خــانــه
برپاست شور محـشر از عـتـرت پـیـمبـر(ص) / خـلــقـنـد مـات و مـبـهـوت از گـردش زمانـه


اهریمنان نمودند خون قلب مـصـطفی(ص) را /در مـنـظـر خـلایـق بـی جــرم و بــی بـهــانـه
در پــشــت در فــتــاده ام الائـــمـــه(س) از پـا دارد فـغــان ز دشـمـن آن گـــوهــر یـگــانـه


زیـنـب(س) بـه نـاله گـویـد کـشـتـند مــادرم را /ایـن یک ز ضـرب سـیـلی آن یک ز تـازیانه
در خون فتاده زهرا(س) چون مرغ نیم بسمل /مـحـسـن(ع) فـتاده چـون گـل پر پر در آستانه


در پشت زانـوی غم پژمان نشسته حـیـدر(ع) /مانده حـسـیـن مظـلوم(ع) حیران در آن میانه
از نقش خون و دیوار پرسد ز حال زهرا(س) /وز زخــم سـیـنـه گـیـرد از مــیــخ در نشـانه
 

دارد حــســن(ع) شـکـایـت از کـیـنـه مغیره(ل) /ریـــزد ز دیـــدگـــانـــش یــاقـــوت دانـه دانـه
بـا پـهـلـوی شـکـسـته چون مـرغ بـال بسته/ زهـرا(س) بـه خـون نـشسـته در کـنج آشیانه


منبع شعر: کتاب زمزمه های مرحوم حاج احمد دلجو، ص 20.

پایان پیام/
 

کد خبر 126685

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha